نشریۀ دانشجویی «دردانشکده»
نشریۀ دانشجویی «دردانشکده»
خواندن ۷ دقیقه·۲ ماه پیش

مکان‌نما

شمارۀ ۱۰۱ | معرفی چند مکان پرکاربرد در دانشگاه و دانشکده | پریماه پوراحمد کلشتری

نفس عمیقی می‌کشم و سعی می‌کنم هوای پاییزی تهران را وارد ریه‌هایم کنم. از در انرژی وارد می‌شوم ‌و به‌سمت کتابخانه مرکزی می‌روم تا بتوانم این ۴۵ دقیقهٔ باقی‌مانده تا کلاس‌ها را پر کنم. شاید با خودتان بگویید «وای، چه دانشجوی درس‌خوانی!» یا مثلاً «چه فکر هوشمندانه‌ای! کاش من هم از این چهل و پنج دقیقه‌های بین کلاس‌هایم استفاده می‌کردم»؛ اما خب اشتباه می‌کنید. کتابخانۀ مرکزی برای من به‌شخصه، جایی است که در ابتدای ورودم همیشه در صف طولانی وندینگ قهوه‌اش می‌ایستم تا موکایی را که مزۀ آب می‌دهد بخرم؛ البته شاید شما دوست داشته باشید قهوه‌تان مزۀ آب ندهد و کمی بیشتر قهوه باشد؛ در این صورت نگران نباشید! کتابخانۀ مرکزی برای شما آب‌ جوش نیز فراهم کرده؛ فقط قهوه‌اش را باید خودتان با خود بیاورید، بگذریم. بعد از گرفتن قهوه به‌سراغ وندینگ هله‌هوله‌جات می‌روم و کروسان می‌خرم.

از پله‌ها بالا می‌روم و وارد سالن کتابخانه می‌شوم. سعی می‌کنم میان شلوغی جمعیت و از صندلی‌های باقی‌مانده، با وسواس بسیاری صندلی‌ای دنج، اکازیون و دارای ویوی ابدی را انتخاب کنم. قهوه و کروسانم را مرتب کنار هم روی میز می‌گذارم و بعد هم تمام وسایل کیفم را روی میز می‌چینم. جزوۀ رنگی فیزیک۱ را باز می‌کنم تا کمی درس بخوانم؛ اما صبر کنید ببینم؛ من اصلاً برای کار دیگری آمده بودم. هوم... درست است. آمده بودم تا از پریز روی میز‌ها استفاده کنم و گوشی‌ام را به شارژ بزنم. تقریباً تا یک ربع مانده به کلاس فقط به صفحات جزوه‌ام نگاه می‌کنم و در ذهنم کلی فکر و خیال غوطه‌ور است. بعداز اینکه شارژ گوشی‌ام به‌حد مطلوبی رسید، درس‌خواندن (!) را متوقف کرده و وسیله‌هایم را جمع می‌کنم تا به کلاسم برسم؛ البته از شما چه پنهان، در جایی این ۴۵ دقیقه درس‌خواندنم‌ را یادداشت می‌کنم تا ۱۲ ساعت درس‌خواندن امروزم پر شود. به‌هرحال دانشجوی شریف هستم!

ساختمان کتابخانۀ مرکزی
ساختمان کتابخانۀ مرکزی

راستی بچه‌ها! شاید بد نباشد در راه‌ِ رفتن به کلاس، خودم را معرفی کنم. من «CHEباشی» (مشابه آشپزباشی) هستم دانشجوی مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی شریف (گفتم صنعتی شریف تا باکلاس‌تر باشد؛ وگرنه سال بالایی‌ها که کلاً می‌گویند «م.شیمی شریف» یا حتی گاهی‌ اوقات همین را هم نمی‌گویند). ورودی همین تازگی‌ها هستم و مانند شما، تازه پایم به شریف باز شده است. من هم مثل شما در بیوی تمام صفحات مجازی‌ام نوشتم «CHE@SUT» و همچنین مانند شما کنجکاوم. راستش را بخواهید من عاشق کمک‌کردن هستم. دوست دارم سوال بپرسید و تاحدامکان جواب دهم. الان هم اینجا هستم تا شما را مانند یک مکان‌نما (برگرفته از همان قطب‌نما) با دانشگاه و در گام بعد با دانشکده‌مان آشنا کنم. متأسفانه برای مکان‌های بعدی کمی، فقط کمی باید منتظرم بمانید. آخر من می‌خواهم به کلاس ریاضی۱ بروم و برایم مهم است که درسم را به‌خوبی یاد بگیرم!

در تمام مدت کلاس ریاضی که انگار صد سال طول کشید، از گرسنگی معده‌ام داشت از جا درمی‌آمد؛ برای همین تا استاد گفت: «خسته نباشید»، همه دوان‌دوان به‌سمت سلف دویدیم. بعد از مدت‌ها در صف ایستادن، با بچه‌های ورودی رشته‌مان یک ردیف کامل را گرفتیم و نشستیم به غذا خوردن. اگر شما هم مانند دوستمان «IEباشی» غذاهای امروز سلف باب میلتان نبود یا یادتان رفته بود غذا رزرو کنید، شریف عزیزمان برایتان چاره‌های زیادی اندیشیده؛ «شریف فست‌فود» که فقط فست‌فود می‌دهد، «کلانا» که در همکف ساختمان امور تغذیه است و شما می‌توانید از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را در آن پیدا کنید و «شریف پلاس» جایی که هرچه بخواهید دارد؛ از صبحانه‌ و املت‌های خوشمزه‌اش گرفته تا غذای ایرانی و انواع پاستا و نوشیدنی‌های سرد و گرم. شریف پلاس جای خوبی است برای جمع‌شدن در زمان‌های استراحت بین درس‌نخواندن‌ها، گرسنگی‌های بی‌موقعتان و مهم‌تر از همه، جایی برای بازی‌های دسته‌جمعی. اگر هم به گیم‌نت علاقه دارید، طبقۀ دوم شریف پلاس برای شماست.

شریف‌پلاس
شریف‌پلاس

گاهی ممکن است مانند امروزِ من، هنگام غذاخوردن در روزی که کلاس آزمایشگاه فیزیک۱ دارید، یادتان بیاید که سربرگ‌های آزمایش را پرینت نگرفته‌اید یا حتی گاهی ممکن است خودکار، مداد یا برگه‌ای برای نوشتن گزازهایتان نیاز داشته باشید؛ آن وقت است که می‌توانید به طبقهٔ سوم ساختمان امور تغذیه بروید. شاید بد نباشد با هم سری به طبقۀ سوم این ساختمان، بخش خدمات رفاهی بزنیم.

من طبقۀ سوم ساختمان امور تغذیه را آچارفرانسه صدا می‌زنم؛ اگر گرسنه باشید، در همان ابتدای ورودتان به سالن بزرگش با آش‌فروشی مواجه می‌شوید که بوی آشش کل فضا را گرفته. اگر نیاز به کمی ذهن آزاد دارید، شاید کافۀ این طبقه برایتان گزینۀ بدی نباشد. اگر لوازم‌التحریر می‌خواهید، کمی جلوتر غرفۀ نوشت‌افزار کاملی وجود دارد که هرچیزی بگویید، دارد. اگر هم از آقایان دانشکده هستید و می‌خواهید به سر و محاسنتان برسید، آرایشگاهی وجود دارد که این کار را برای شما راحت‌تر می‌کند. اگر هم هوس خرید لباسی را کردید، به‌طرز عجیبی دانشگاه شریف لباس‌فروشی هم دارد. اگر هم اتفاقی برای عینکتان افتاد، عینک‌فروشی هم داریم. در نهایت اگر به مکانی برای کپی و یا پرینت نیاز داشتید، غرفه‌ای وجود دارد که این کار را با کیفیت زیاد برایتان انجام می‌دهد.

بعد از اتمام کارم، تصمیم می‌گیرم به دانشکده بروم؛ چون این بار واقعاً می‌خواهم درس بخوانم. در راه با خودم فکر می‌کنم و مسئله‌ای مهم به ذهنم می‌رسد که گفتنش خالی از لطف نیست.

من، CHEباشی، می‌خواهم کاملاً جدی با شما صحبت کنم. دوستان من! در طول دوران چندسالۀ کارشناسی، بارها برایتان موضوعاتی پیش خواهد آمد که ممکن است باعث درگیری‌های ذهنی شود. مثلاً شرایطی که می‌تواند اضطرابتان را تشدید کند، اعصابتان را بهم بریزد و مهم‌تر از همه زندگی شما را مختل کند. بعضی از ما ازجمله خودم با کمال‌گرایی سروکله می‌زنیم که برایمان همه‌چیز را سخت می‌کند؛ حتی اضطرابمان را هم برای انجام کار‌ها بیشتر می‌کند. بعضی‌ها هم شاید به مشکلات جدی بربخورند که نیاز داشته باشند تا حل شود. حرف من در اینجا این است که عزیزان من! سلامت روان شما همیشه باید در اولویت باشد و اگر هرجایی به مسئله‌ای برخوردید که سلامت روان شما را در خطر انداخت، بدون هیچ‌گونه واهمه‌ای از پله‌های مرکز مشاوره بالا بروید و مشکلتان را بگویید؛ افرادی آنجا هستند که تمام تلاششان را می‌کنند تا شما در زندگی انسان سالمی باشید.

در همین حین وارد دانشکده می‌شوم و اولین چیزی که توجهم را جلب می‌کند، تابلوی راهنمای طبقات است که به من روایت قدیمی‌ای از پدربزرگم، «CHEخان»، را یادآوری می‌کند. قرن‌ها قبل زمانی که سلسلۀ ساسانیان، اشکانیان را شکست دادند، سلسلۀ نفتیان که در شریف سال‌ها در زیر پرچم م.شیمیان زندگی می‌کردند، از آن‌ها الگو گرفتند و طغیان کردند و توانستند پس از کشمکش‌های فراوان ساختمان جنوبی دانشکده را به فرمانروایی خود در بیاورند و آن را «ساختمان نفت» بنامند. م.شیمیان که به‌علت ضعف پادشاهان، گرفتن مالیات (یا همان تمرین‌های زیاد) از دانشجویان، نیمی از قلمرو خود را از دست داده بودند، شکست را پذیرفتند و فقط ساختمان شمالی را از آن خود کردند. ساختمان شمالی از استان‌های نیم‌طبقه، سالمط، شورای صنفی، انجمن علمی کیمیا، سالن سبز، SPE و راهروی کمد‌ها تشکیل شده است. ساختمان جنوبی هم یک استان به‌خصوص دارد که سایت نفت است. استان‌های محل اقامت اساتید (دفترشان)، آزمایشگاه‌ها و کلاس‌ها نیز میانشان تقسیم شده است؛ البته نگران نباشید! درحال‌حاضر کاملاً میانمان صلح برقرار است.

دانشکدۀ مهندسی شیمی و نفت
دانشکدۀ مهندسی شیمی و نفت

از پله‌های ساختمان شمالی بالا می‌روم. یکی از جاهایی که برای مطالعه دوست دارم، نیم‌طبقه است؛ هم پریز دارد (راستش را که بخواهید من همیشه پریز برایم در اولویت است) و هم می‌توانید با دوستانتان درس بخوانید و تمرین‌ها را حل کنید؛ البته در طول روز نیم‌طبقه کمی شلوغ است و ممکن است مانند الانِ من، نتوانید جایی برای نشستن پیدا کنید. در این صورت بهترین جا برای درس خواندن سالمط است؛ سالمط برای افرادی که دوست دارند در محیط ساکت درس بخوانند فضای مناسبی است.

سالن مطالعۀ دانشکدۀ مهندسی شیمی و نفت
سالن مطالعۀ دانشکدۀ مهندسی شیمی و نفت

به ساعت نگاهی می‌اندازم. با کمال تأسف ساعت عدد خوبی را برای شروع درس‌خواندن نشان نمی‌دهد؛ بنابراین تا زمانی که ساعت رند شود، تصمیم می‌گیرم سری هم به طبقۀ سوم دانشکده بزنم؛ جایی که دفاتر شورای صنفی، SPE و انجمن کیمیا وجود دارد. شورای صنفی مکانی است که بچه‌های دلسوز دانشکده در آن فعال هستند، انجمن علمی کیمیا جایی است که بچه‌های پرانرژی دانشکده را در آن پیدا می‌کنید و SPE محفل بچه‌های نفت‌دوست دانشکده است. اگر از اهالی ادیب و اهل قلم دانشکده هستید و دوست دارید از آجربه‌آجر دانشکده سخنی به میان آورید، نشریه جای شماست؛ البته حواستان باشد در دریای بی‌کران فعالیت‌های دل‌فریب این دانشکده غرق نشوید و درس را فراموش نکنید.

راستی اگر باز هم سوالی داشتید، CHEباشی را می‌توانید در وجود تک‌تک بچه‌های دانشکده پیدا کنید. در وجود برخی هم «PEباشی»، برادر دوقلویم را پیدا می‌کنید. درهرصورت من همیشه در قالب افراد این دانشکده به سوال‌های شما پاسخ می‌دهم. وای! آن‌قدر حرف زدم که دوباره ساعت پنج دقیقه از رند بودن خارج شده. به نظر شما تا ساعت رند بعدی چه کنم؟ فکر خوبی است! ویژه‌نامهٔ ورودی‌های ۱۴۰۳ نشریه را می‌خوانم.

دانشگاه شریف
نشریۀ دانشجویی «دردانشکده»، نشریۀ انجمن علمی-دانشجویی دانشکدۀ مهندسی شیمی و نفت دانشگاه صنعتی شریف / کانال تلگرام ما: https://t.me/dardaneshkadeh
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید