ویرگول
ورودثبت نام
نشریۀ دانشجویی «دردانشکده»
نشریۀ دانشجویی «دردانشکده»
خواندن ۷ دقیقه·۲ ماه پیش

هرچه بالاتر، تنهاتر

شمارۀ ۱۰۰ | نگاهی به پدیدۀ تنهایی در تحصیلات تکمیلی، علت‌های احتمالی و پیشنهادهایی برای کنارآمدن با آن | شایان مقدم

بعد از کلی دوندگی و اضطراب مرحلۀ آخر احراز کارشناسی‌ات را انجام می‌دهی. از حالا به‌ بعد، رسماً می‌توان به تو عنوان «مهندس» را داد. بی‌صبرانه منتظر شروع دورۀ جدیدی از زندگی خود هستی. اگر فرض کنیم که بی‌خیال تحصیلات نشده‌ای و به فکر ورود مستقیم به بازار کار یا تغییر رشته نیستی، پس حتماً مسیر تو از یک عنوان ثابت می‌گذرد: «تحصیلات تکمیلی».

اوایل که وارد این مسیر ناشناخته می‌شوی، یک چیز تو را به‌شدت آزار می‌دهد و آن هم احساس تنهایی است. دیگر خبری از آن کلاس‌های شلوغ کارشناسی نیست. حتی دیگر احتمالاً خبری از دوستان زمان کارشناسی‌ات هم در دانشگاه نیست و هرکدامتان در نقطه‌ای از دنیا، مشغول به کار و سرگرم زندگی خود هستید. با فرض ثابت‌ماندن محل تحصیل، باز هم جدید‌ بودن چهره‌هایی که در سطح دانشگاه و دانشکده می‌بینی و همچنین شور و شوق بچه‌های کارشناسی در انجام کارهای فوق برنامه و برگزاری رویدادها و جشن‌ها، به تو یک حقیقت تلخ را یادآوری می‌کند؛ اینکه در نهایت فقط خودت می‌مانی و خودت، اینکه دوران هر چیزی به سر می‌رسد و این اتفاق ممکن است به بی‌رحمانه‌ترین شکل ممکن هم رخ بدهد. این احساس تنهایی و ایزوله‌ بودن ممکن است برای عدۀ زیادی از دانشجویان این مقاطع آزاردهنده باشد؛ به‌خصوص اگر در زمان کارشناسی اهل فعالیت دانشجویی بوده‌ باشند. در این متن می‌‌خواهیم کمی به علل این پدیده بپردازیم و در ادامه، چند راهکار برای بهتر سپری‌کردن این دوران از این لحاظ بگوییم.

با صدهزار مردم تنهایی

می‌گویند: «دانشجوی تحصیلات تکمیلی فقط یک کار دارد و آن هم درس و پژوهش است.» علت اصلی این رخداد، انتظاری است که استادان و به‌طور کلی، جامعۀ علمی از دانشجوی مقاطع تحصیلات تکمیلی دارند. در واقع بنا بر این باور، دانشجوی این مقاطع باید تمام وجود خود را فدای پیشرفت تز و رسالۀ خود کند. این داستان برای دانشجویان مقطع دکتری بیشتر نمود پیدا می‌کند؛ چراکه آن‌ها موظف هستند رسالۀ خود را طوری تعریف کنند که مرزهای علم را جابه‌جا کند؛ طبعاً چنین انتظاری، تمرکز بیش از حد بر روی یک موضوع را به‌دنبال دارد. این تمرکز بر روی یک موضوع، می‌تواند احساس جدا افتادن از محیط اطراف و کل دنیا را تشدید کند. بدی دیگرش هم این است که وقتی در این زمینه به مشکل برمی‌خورید، تقریباً روی کمک هیچ‌یک از اطرافیانتان نمی‌توانید حساب باز کنید و باز هم باید تنهایی بار همه‌چیز را به دوش بکشید.

مورد دیگر این است که خبری از فعالیت دانشجویی، حداقل به آن صورتی که در کارشناسی بود، نیست. این علت را می‌توان به عبارتی زیرمجموعۀ علت قبلی برشمرد. تمرکز بیش از حد بر روی یک موضوع یا به‌طور کلی‌تر، علم و دانش می‌تواند دانشجو را از نظر ایفای نقش در دیگر فعالیت‌ها به حاشیه براند. همان‌طور که پیش‌تر نیز گفته شد، این داستان زمانی بیشتر برای شما نمود پیدا می‌کند که در زمان کارشناسی، اهل فعالیت دانشجویی بوده باشید. یک وجه دیگر این موضوع باور عامۀ موجود که بیان می‌کند «دانشجوی تحصیلات تکمیلی که دیگر دنبال تفریح و فوق برنامه نمی‌رود!» است که باز هم می‌توان آن را به‌طریقی تحت علت قبلی برشمرد. یکی دیگر از عوامل مؤثر بر این قضیه، شکاف نسل‌هاست؛ این‌طور که دیگر سن‌وسال شما به کسانی که در متن کارهای دانشجویی هستند نمی‌خورد و به‌ احتمال زیاد آشنایی چندانی هم با آن‌ها ندارید. بسیار مواردی پیش می‌آید که در دانشکده یا دانشگاه در حال راه‌رفتن هستید و دانشجویان کارشناسی را در حال تدارک یک رویداد یا جشن می‌بینید و دلتان می‌خواهد که همکاری کنید؛ اما نه با آن‌ها آشنا هستید، نه فضای فکری‌تان در آن حوالی است و نه وقتتان اجازۀ این کار را به شما می‌دهد.

کار، کار و باز هم کار

این مورد کمی به گرایش و رشتۀ شما بستگی دارد و برای همۀ دانشجویان تحصیلات تکمیلی صدق نمی‌کند؛ اما طبق چیزی که از اکثر گرایش‌ها و رشته‌ها در شریف مشاهده شده است، کار زیادی بر روی دوش دانشجویان تحصیلات تکمیلی است؛ برای مثال بار کاری دروس و پروژه‌های مقطع کارشناسی‌ارشد به‌شدت بالاست. در واقع شما تمام وقت خود را از اول صبح تا آخر شب (یا حتی در مواردی، تا اول صبح روز بعد!) بر روی پروژه‌ها و درس‌های خود می‌گذارید و اگر مسئولیت‌های جانبی مثل دستیاری آموزشی هم داشته باشید، عملاً دیگر وقت و انرژی برای شما در جهت انجام کارهای متفرقه باقی نمی‌ماند. بنابراین این علت هم به‌نوعی دارای همبستگی با علل قبلی است و در امتداد آن‌ها عمل می‌کند.

پیشنهادهایی برای کنارآمدن با تنهایی

پیشنهاد اول برای کنارآمدن با تنهایی و بهترکردن شرایط، می‌تواند پیداکردن هم‌گروهی یا همکار خوب باشد. اگر بخت با شما یار است و دروسی که باید در سال اول بگذرانید، ماهیتی گروهی و همکاری‌محور دارند، این فرصت را غنیمت بشمارید و به‌دنبال یک یا چند پایه ‌ثابت برای تمام کارهای گروهی خود بگردید؛ البته در این انتخاب دقت کنید، چون هم‌گروهی یا همکار نامناسب می‌تواند زندگی را بر شما تلخ کند و همچنین بر میزان نارضایتی شما از مسیر تحصیل بیفزاید. بر فرض اینکه همکاری خوب یافتید، می‌توانید با تعامل و کار گروهی کمی از این بار تنهایی بکاهید. همکار شما لزوماً نباید دانشجویان دیگر باشند، بلکه با ایجاد یک همکاری خوب بین خود و استاد راهنمایتان می‌توانید این روش را به‌نوعی دیگر پیاده کنید.

همکاری هرچند محدود با گروه‌های دانشجویی از دیگر راهکارهای قابل‌ارائه است. در حدی که وقتتان اجازه می‌دهد با گروه‌های دانشجویی همکاری کنید تا هم کمی در فضای کار دانشجویی قرار بگیرید و هم با آدم‌های جدیدی در این مسیر آشنا شوید. این همکاری شما می‌تواند در قالب نوشتن برای یک نشریۀ دانشجویی، شرکت در رویدادها، بازدیدها و جلسات مفید انجمن‌های علمی و حتی کمک به شوراهای صنفی در زمینۀ رفع مشکلات دانشجویان (به‌ویژه دانشجویانی که در همان مقطع خودتان مشغول به تحصیل هستند) باشد. درست است که دیگر نمی‌توانید در بطن کار باشید؛ اما همین مقدار محدود هم کمی شرایط را بهتر می‌کند.

می‌توانید در چند درس که در آن‌ها تخصص دارید و یا نوع پیشرفتۀ آن‌ها را در دوران تحصیلات تکمیلی خود گذرانده‌اید، دستیار آموزشی شوید و از این فرصت به‌عنوان دریچه‌ای برای تعامل با دانشجویان کارشناسی استفاده کنید. این کار علی‌رغم انرژی و وقتی که از شما می‌گیرد، چندین حسن برای شما خواهد داشت؛ برای مثال تعامل شما با نسل جدید دانشجویان بالا می‌رود و با ذهنیت و دنیای آن‌ها آشناتر خواهید شد. تمرینی برای تدریس در محیط آکادمیک می‌شود و همچنین تسلط شما در آن موضوع به‌دلیل تدریس آن، بالاتر خواهد رفت. در نهایت می‌توانید حتی دوستان خوبی از میان بچه‌های فعال مقطع کارشناسی پیدا کنید و همین تعامل، در تسکین تنهایی این مقطع بسیار مفید واقع می‌شود.

نوشیدن جام زهر

بگذارید با هم راحت باشیم؛ در آخر تمامی پیشنهادهای بالا همه با هم، مقداری بر این حالت سرپوش می‌گذارند. باید با این حقیقت کنار آمد که با ورود به مقاطع تحصیلات تکمیلی، وارد مرحله‌ای از زندگی شده‌ایم که در آخر اقتضای بیشتر مواقع آن، کار انفرادی است. حقیقتاً برای این قسمت پیشنهاد خاصی برای عرضه ندارم، جز اینکه بعد از همۀ این‌ها، با این واقعیت آشتی کنید و سعی کنید مقطع جدید زندگی خود را در عین این حال، به‌خوبی و با کیفیت حداکثر سپری کنید.

تمام گفته‌های بالا در جهت این بود که کمی بتوانیم علل این پدیده را بررسی کنیم و در آخر نیز راهکارهایی برای بهبود شرایط ارائه دهیم؛ البته راهکارهای بسیار دیگری نیز وجود دارند که مختص هر فرد یا رشته/گرایش تحصیلی هستند و می‌توانید با کمی خلاقیت، آن‌ها را متناسب با شرایط خودتان پیدا کنید. این را به یاد داشته باشید که تحصیلات تکمیلی، در نهایت دریچه‌ای است که با استفاده از آن بتوانیم با دانش و تخصص بالاتری وارد مرحلۀ بعدی زندگی خود (ورود به صنعت یا کار در محیط آکادمیک) شویم؛ پس هرچه بیشتر از سلامت روان خود در این مقاطع مراقبت کنیم، می‌توانیم با کیفیت بهتری این مرحله از زندگی دانشجویی را سپری کنیم و با وضع بهتری وارد مرحلۀ نهایی بشویم.

تحصیلات تکمیلیتنهایی در ارشد
نشریۀ دانشجویی «دردانشکده»، نشریۀ انجمن علمی-دانشجویی دانشکدۀ مهندسی شیمی و نفت دانشگاه صنعتی شریف / کانال تلگرام ما: https://t.me/dardaneshkadeh
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید