تقویمها گفتند | الهه سپهری
روز جهانی شمع روشن کردن (Worldwide Candle Lighting) یادبودی است برای کودکانی که خیلی زود درگذشتند.

در جهانی که هر روز نامهایی از میان ما ناپدید میشوند، شمعی روشن میکنیم برای کودکانی که فرصت زیستن پیدا نکردند؛ زندگیهای کوچکی که پیشاز آنکه شکل بگیرند، خاموش شدند. این شعله، یادآور کودکانی است که جهان هرگز فرصت شناختنشان را پیدا نکرد؛ نوری کوچک برای به یاد آوردن آنچه زود از دست رفت.
مرگ یک کودک تنها یک فقدان نیست؛ شکافی است در دیوار تصور ما از نظم جهان. اگر زندگی قرار است معنای خود را در تجربهٔ زیستن بیابد، پس زندگیهایی که پیشاز آنکه فرصت شکوفا شدن پیدا کنند، پایان یافتند، چه جایگاهی دارند؟ معنا به طول عمر وابسته است یا حتی کوتاهترین حضورها نیز میتوانند معنایی فراتر از مهلت زمان خود داشته باشند؟
پرسشهایی که با تفکر دربارهٔ مرگ کودکان پیش میآیند، تازه نیستند و سالهاست موضوع اندیشهها و دیدگاههای متفاوت بودهاند. «اپیکور» مرگ را از منظر فرد مرده، شر نمیدانست و مسئلهٔ اصلی را نه رنجِ مرده، بلکه اندوه و فقدانی میدانست که بر دوش بازماندگان باقی میماند. «آلبر کامو» مرگ کودک را غیرقابلتوجیهترین شکل شر میدانست؛ رخدادی که ایدهٔ جهان عادلانه را به چالش میکشد. «اِروین یالوم» مرگ کودک را ضربهای ویرانکننده به باور انسانها نسبت به جهانی منصف و قابلپیشبینی میدانست و با هرگونه توجیه سادهانگارانه یا آرامبخشی که حقیقت را پنهان کند، مخالفت میکرد. بااینحال یالوم برخلاف نگاهی که کامو داشت، معتقد بود که میتوان معنایی پس از فاجعه شکل داد و این بار این معنا، صادقانهتر و واقعیتر است.
شاید هیچ اندیشه و دیدگاهی نتواند پاسخی روشن و قطعی برای این فقدان بیابد؛ اما همین درنگ در میان یادبود و پرسشهایی که بیپاسخ ماندند، نشان میدهد که مرگ زودهنگام کودکان تنها یک اتفاق نیست؛ زخمی است که در آن احساس و تفکر به هم میرسند و زبان از توضیح آنچه رخ داده، باز میماند.