ویرگول
ورودثبت نام
نشریۀ دانشجویی «دردانشکده»
نشریۀ دانشجویی «دردانشکده»
خواندن ۷ دقیقه·۱۰ ماه پیش

پنج‌ماهگی

شمارۀ ۹۳ | گزارش فعالیت‌های شورای صنفی از ابتدای دوره تا پایان مهر ۱۴۰۲ | شورای صنفی دانشکده

سلام. ما صنفی هستیم و آمده‌ایم بگوییم در این چند ماه که دوره عوض شده و به‌قولی بر سرِ کار آمده‌ایم، چه شد و اهل صنفی چه کرده‌اند. این گزارش کوچک را از ما پذیرا باشید.

از ب بسم‌الله تا ن پایان
ابتدای کار که آمدیم وضعیت خوب نبود و نابه‌سامانی همه‌جا فراوان بود. هرجا را نگاه می‌کردی، چیزی می‌لنگید. دورۀ قبل با اینکه متشکل از افراد قهاری بود، به دلایل مختلف (مثل اعتراضات) آنچنان کاری پیش نبرده‌بود؛ ما بودیم و حالتی ناخوش. خلاصه شروع کردیم تا وضعیت دانشکده را -هر چند کم- بهبود بخشیم.

عمدۀ وظایف صنفی در چند بخش خلاصه می‌شد که سعی کردیم همه‌شان را پوشش دهیم. آنچه مقابل ما بود کتابخانه‌ای بی‌نظم، دانشکده‌ای از لحاظ تأسیساتی نه‌چندان دل‌نشین و کمدهایی بود که نمی‌دانستیم چه بر سرشان آمده. این‌ها را جمع بزنید با دنیایی کار ریزودرشت که باید انجام می‌گرفت و بسم‌الله؛ این شد راه ما.

کتاب‌های احیاشده
اولین چیزی که دیدیم قفسه‌های کتابِ داخل دفتر بود؛ پدیده‌ای نسبتاً تازه‌پیدا که باید سروسامان می‌گرفت. از هرجایی که می‌شد کتاب‌‌های بیشتری جمع کردیم؛ از جمله کتب اهدایی دانشجویان و جمع‌آوری کتابخانه‌های گروه‌های دانشجویی دیگر. حال باید به این مجموعه‌ کتاب‌ها نظمی می‌دادیم؛ پس یک سیستم کدگذاری پیاده کردیم و مشخصات همۀ کتاب‌ها آرام‌آرام به یک لیست اضافه شدند تا دانشجویان بتوانند برای ترم جدید از آن استفاده کنند؛ لیستی که تهیه‌کردن آن سخت بود ولی چیزی نبود که اعضای صنفی از آن بازبمانند‌. کم‌کم تعداد کتاب‌ها بیشتر از ظرفیت دفتر شد؛ پس دنبال قفسه‌ای جدید راه افتادیم. اینجا را بگرد و آنجا را بگرد؛ بالأخره قفسه‌ای جدید گرفتیم. قرار‌دادی نوشتیم و قیمتی روی کتاب‌ها گذاشتیم (تا دانشجویان فقط درصورت نیاز کتاب بگیرند و کتاب حتی‌الامکان خراب نشود). یک پل ارتباطی مخصوص‌ کتاب‌ها ایجاد کردیم. اعلامیه‌ای در کانال گذاشتیم و تحویل کتاب در دفتر صنفی را مهیا کردیم. وضعیت کتاب‌ها بهتر از آنچه شد که به دستمان دادند، ولی هنوز هم حجم کتاب‌ها برای دفتر کوچک صنفی زیاد بود. چه می‌شد کرد؟ غرفۀ کتاب‌ زدیم و بخش بزرگی از کتاب‌ها را با تخفیف اجاره دادیم. هم‌اکنون نیز امیدواریم آن را بهتر از آنچه هست، کنیم‌.

اجارۀ کتب درسی در همکف دانشکده توسط شورای صنفی به مناسبت شروع سال تحصیلی
اجارۀ کتب درسی در همکف دانشکده توسط شورای صنفی به مناسبت شروع سال تحصیلی


ریزه‌کاری‌های نه‌چندان کوچک
از زمان شروع کار خود، اکانت صنفی را به دست گرفتیم (دستمان نبود)، کانال صنفی را به دست گرفتیم (دستمان نبود و هنوز هم نیست و کانال فعلی صنفی تازه‌ساخت است)، کارهای حقوقی ریزودرشت را دنبال کردیم، کارهای آموزشی کوچکی کردیم، برخی از میزهای نیم‌طبقه را برداشتیم و ظرفیت سالن مطالعۀ طبقۀ دوم (سایت ارشد) را با آن‌ها بیشتر کردیم، همۀ سالن‌مطالعه‌ها را اختصاصی کردیم، کولر سایت ارشد را روشن کردیم (روشن نبود!)، برگۀ «لطفاً داد نزنید» در نیم‌طبقه چسباندیم، سربرگ و نامۀ تسویه طراحی کردیم و ... .

گنجینۀ اسرار دانشکده
زمانی که به عضویت صنفی درآمدیم، پنداشتیم وضعیت نابه‌سامان کمد‌ها به‌دلیل کم‌کاری دورۀ قبل است؛ غلط کردیم! این کمدها روزانه دمار از روزگارمان درمی‌آورند. اولین کارمان همان نظم‌دادن بود. پس خواستیم نظمی به این کمدها بدهیم؛ اما دیدیم آنقدر بی‌نظم است که انگار در انبار کاه دنبال سوزن باشی. یک‌ طرفش را می‌گرفتی آن طرفش درمی‌رفت. هرکدام از کلیدها دست یکی بود و هر کلید شاه‌کلید. هر کمد هم صدتا کلید کپی داشت. ماندیم چه کنیم و چه نکنیم؛ ما حتی کلید این کمدها را هم نداشتیم. پس با لگد وارد گشتیم و از این اجازه و با آن صحبت و به‌همراه مقدار قابل‌توجهی هماهنگی، اعلامیه دادیم که یا کلید بیاورید یا عذابی سخت خواهیددید. زمانی‌که بساط آوردن‌ کلیدها جمع شد، تازه کار اصلی شروع شد. هر چه دوستان از ایام دور در کمدها جا‌گذاشته‌بودند، تخلیه کردیم و اعلامیه دادیم که بیایید ببرید. بعدش بسیج شدیم و بدون هیچ‌گونه کمک مالی از دانشکده، با همکاری تعدادی از دوستان قفل‌ها را عوض کردیم. سپس لیستی درست کردیم و آن را در اختیار دانشجوها قرار دادیم‌. در کنار لیست، قراردادی نوشتیم و قیمتی هم گذاشتیم تا کمدها مورد استفاده قرار بگیرند‌. هرچه پول از سمت کمدها رسید، صرف خود کمدها شد که شاید سروسامانی بگیرند؛ اما این جماعت کمدها مگر سر سازش دارند؟ هرچه سعی در نظم‌دادن به لیستشان داشتیم، نمی‌شد؛ انگار که اذن الهی پابرجا نیست. ما هنوز درگیر این دوستان دشمن هستیم که تا جمعشان می‌کنی، باز مانند گله‌ای گوسفند بی‌چوپان درمی‌روند؛ اما نقشه‌ای داریم تا یقۀ این گوسفندان را سفت بگیریم و آرام‌آرام آماده می‌شویم تا حداقل یک لیست درست به صنفی بعدی تحویل بدهیم. با دستان خسته از شما کمال صبر و همکاری را در موضوع کمدها تمنا می‌کنیم.

ریزه‌کاری‌های درشت آموزشی
ما به‌عنوان صنفی دانشکده قبل از شروع ترم جدید واحدها را تنظیم کردیم؛ اطلاعات کامل دروس اختیاری را در اختیارتان گذاشتیم، کارگروه تداخل را برای هر ورودی تشکیل دادیم، اطلاعات جمع کردیم و چندین‌وچند گوگل‌فرم گذاشتیم که این را می‌خواهید یا آن را، این را آن روز بگذاریم یا این روز. اینجا به‌ تجربه متوجه شدیم که نمی‌توان همه را راضی کرد‌. بااین‌حال تلاشمان را کردیم. آن‌قدر رفتیم و آمدیم که رفت‌وآمدها خسته گشتند. برای درس‌های ضروری به دنبال ظرفیت رفتیم و دادند، زمان‌ بعضی‌ تداخل‌ها را جابه‌جا کردیم و کردند؛ اما نشد که همه‌چیز بشود و ما ماندیم و چند تداخل که برطرف نشد.

همین بین بگوییم که دستی هم به عزیزان نشریه دادیم تا اگر خدا بخواهد طلسم میانگین ۱۴ را بشکنیم. ما بودیم و نشریه و جناب دکتر جمشیدی در جلسه‌ای که به لطف انتقادات بچه‌ها، در بلندگوی نشریه پیچیده و مهیا شد؛ ما هم دست اجرایی خود را واردش کردیم. حرف زدیم که چه باید کرد و چه نباید کرد. دوباره همان گوگل‌فرم‌ها را گذاشتیم راجع‌به اینکه نمره را کجا بگذاریم اگر اینجا نه و نظرات مختلف را از دهان شما به گوش دکتر رساندیم. نتیجه‌اش هم همین دوروبرهاست و اگر این نشریه را ورقی بزنید، مشاهده خواهیدکرد.

مرهمی بر تن زخمی دانشکده
دانشکدۀ م.شیمی‌ و نفت حقا که دانشکدۀ خوبی‌ است؛ اما مشکل تأسیساتی فراوان دارد و ما ناگزیر در پی حل آن‌ها برآمدیم. ابتدای کارمان مربوط‌به تنظیم سیستم سرمایش در تابستان بود. اگر روراست باشیم این مورد راحت بود، گفتیم و انجام شد. سپس از سرویس‌بهداشتی‌ها شروع به کار کردیم. خرابات را نوشتیم و لیستی ساختیم و برای مسئول مربوطه فرستادیم و دیدیم خبری نیست. سپس لیست را مستقیم برای رئیس دانشکده فرستادیم و دیدیم خبری شد! اکثر سرویس‌بهداشتی‌ها تاحدخوبی درست شدند. دیدیم که این آب‌سرد‌کن همکف همه‌جا را خیس می‌کند؛ نوشتیم و فرستادیم برای مسئولین و قرار شد که بیرون برود؛ ولی خبری نشد. هنوز هم که هنوز است، خبری نشده. گفتیم نور نیست و نمی‌شود شب در دانشکده راه رفت. نوشتیم و فرستادیم برای تمام کسانی که پیدا کردیم و نشد. همواره بحث بودجه مطرح است که دانشکده نمی‌تواند پول تمام لامپ‌ها را بدهد؛ البته مثل اینکه خبرهایی هست و دانشکده بسیار ریزریز به روشنایی می‌پردازد و حقیقتاً حالا می‌توان چیزی دید. گفتیم چه می‌شود کرد؛ حداقل حوض را پی بگیریم که ناگهان دیدیم خود دانشگاه دست‌به‌کار شده و دارد درستش می‌کند. عجب! تأسیسات خیلی عجیب است. فهمیدیم نه دست ماست و نه دست مسئولین. شاید فکر کنید که حداقل دست مسئولین که هست، ولی نیست. این آب‌سردکن و آن لامپ‌ها و هر ‌مشکلی که بوده یا هست و حل نمی‌شود، عمدتاً از دست صنفی خارج است.

حسن ختام
ما صنفی هستیم، تعدادی از خود شما. چه در شورای مرکز باشیم چه در شورای عمومی، چه ورودی ۹۹ باشیم چه ۱۴۰۰ چه ۱۴۰۱. ما با سرهای بزرگی وارد این دفتر کوچک شدیم و تابه‌حال جز تلاش برای بهبود این دانشکده نکرده‌ایم؛ اما ما جز از شما نیستیم و حتی این برچسب صنفی هم به ما قدرت انجام کاری را نمی‌دهد. ما هنوز هم همان دانشجویانیم که حداقل امیدی به این دو ساختمان به‌هم‌چسبیده که آن‌ را خانه می‌پنداریم، داریم. با ما صبور باشید. چه کتاب باشد چه کمد، چه واحدهایتان باشد چه مشکل تأسیساتی، ما تمام سعی خود را می‌کنیم تا به‌نحواحسن مشکلات کوچک و بزرگ را حل کنیم.

شورای صنفیدانشکده مهندسی شیمی و نفتدانشگاهدانشگاه شریفشروع کار
نشریۀ دانشجویی «دردانشکده»، نشریۀ انجمن علمی-دانشجویی دانشکدۀ مهندسی شیمی و نفت دانشگاه صنعتی شریف / کانال تلگرام ما: https://t.me/dardaneshkadeh
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید