شمارۀ ۹۹ | چالشها و مسئولیتهای دستیاران آموزشی از دیدگاه آنها
برای دستیابی به دیدی منصفانه و جامع نسبت به موضوع چالشبرانگیز عملکرد دستیاران آموزشی، تصمیم گرفتیم نظرات و تجربیات خود آنها را نیز جویا شویم. در ادامه، نظرات سه نفر از دستیاران آموزشی را که در دورههای مختلف مشغول به فعالیت بودهاند، آورده شده است تا مسئله را از زاویه دید آنان نیز ببینیم و با چالشها و دغدغههای آنان بیشتر آشنا شویم.
دیدگاه اول | مهشاد خورشیدی
دستیار آموزشی (TA)، امید آخر هر دانشجویی برای یادگیری و رفع اشکال است. به همین علت مسئولیت معنوی و کاریِ سنگینی برعهدۀ اوست. حتی گاهی اوقات بخش اعظمی از نمرۀ آن درس در اختیار دستیار آموزشی است که در این حالت این مسئله مهمتر میشود. در هر مسئولیتی که برعهده داریم، چالشهایی وجود دارد و همچنین با افراد مختلفی در تعامل هستیم و مسئولیت TA از آن مستثنا نخواهد بود.
در طول یک سال و نیم حضور من بهعنوان دستیار آموزشی در دروس مختلف، یکی از مشکلات اساسیای که در این مدت با آن مواجه بودهام، نادیده گرفتهشدن و عدم اعلام نتایج نظرسنجیها به TA بود. به همین علت TA نمیتواند از نقاط قوت و ضعف خود آگاه شود؛ این مشکل سبب میشود تا در استراتژی انتخابی خود پیشرفتی نداشته باشد. برای حل این مشکل دو راهکار را در کلاسهایم در نظر گرفته بودم؛ یکی از راهکارها این بود که بعد از برگزاری حدود سه جلسه از کلاس حل تمرین، نظر دانشجویان را جویا میشدم تا اگر پیشنهادی دارند، به من منتقل کنند که در ادامۀ ترم آنها را به کار ببرم، راهکار دیگر این بود که در پایانِ ترم و پس از اتمام تمامی برنامهها، لینکی برای دانشجویان ارسال میکردم که نظراتشان را بهصورت ناشناس به من انتقال دهند تا برای ترم بعد آنها را به کار گیرم. در این راهکارها نیز چالش اصلی مشارکت خیلی کم دانشجویان بود. با مطرحکردن این موضوع در ابتدای ترم، از دانشجویان میخواستم بهصورت حضوری، در قالب ایمیل یا پیام نظرشان را به من برسانند؛ اما معمولاً نظری دریافت نمیکردم. همین امر باعث میشد که روند پیشگرفته را ادامه دهم. همچنین تعداد محدودی از دانشجویان از لینک ناشناسی که در آخر ترم در اختیار آنها گذاشته میشد، استقبال میکردند. شرکت در این نظرسنجی زمان زیادی از دانشجو نمیگیرد؛ اما نتیجۀ آن برای TA و ادامۀ کارش در ترمهای بعدی بسیار ارزشمند است. بنابراین TA به میزان لازم بازخوردی از عملکردش دریافت نمیکند تا بتواند اشتباهاتش را اصلاح کند.
یکی دیگر از چالشهای TA در تعامل با دانشجویان، مشابهت تمرینهای تحویلی است. آنقدر این وضعیت اسفبار است که در هر کلاس حدود ۵-۱۰٪ از دانشجویان برای تمرینها وقت میگذارند و سایر دانشجویان از روی پاسخ دیگران، تمرینهای خود را آماده میکنند. متأسفانه اکثر این افراد هیچگونه تأملی نسبت به پاسخی که مینویسند، ندارند. حال باید دید که نحوۀ برخورد مناسب با این افراد چگونه است؟ همواره در کلاس، دانشجویان را به همفکری و مشورت با یکدیگر برای حل تمرینها تشویق میکردم و از آنها میخواستم تا اشکالاتشان را بپرسند و تا حدی که بتوانند سوال را حل کنند، آنها را راهنمایی میکردم. باوجوداین، شباهتهای فراوانی در تمرینها دیده میشد که هیچ یادگیری و فکری پشت آنها نبود.
چالش بعدی در این مسیر، تمدید ددلاین تمرینهاست. میتوان گفت دانشجویان برای اکثر تمرینها، تقاضای تمدید ددلاین را دارند که تشخیص منطقیبودن تقاضای آنها کار دشواری است. همیشه تا جایی که امکان داشت و برنامۀ ترم اجازه میداد، ددلاین را تمدید میکردم؛ البته تعداد روزهای تمدید نباید زیاد باشد تا تفاوت کسی که برنامهریزی داشته است خودش را به ددلاین برساند و کسی که کارهایش را به روزهای آخر موکول کرده است، مشخص باشد. حال سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که وقتی اکثریت دانشجویان، خودشان تمرینها را حل نمیکنند، چرا نیاز به تمدید ددلاین دارند؟! در تناقصبودن مشابهتهای تمرینهای بیشتر دانشجویان و درخواست تمدید ددلاین برای اکثریت تمرینها، موجب سلب اعتماد TA نسبت به دانشجو و درخواستهای بعدی او میشود. از یک فارغالتحصیل مقطع کارشناسی جز فهم درست و عمیق مفاهیم چیز دیگری انتظار نمیرود. شما اگر بخواهید مسیر آکادمیک یا کار و صنعت را در داخل یا خارج از کشور ادامه دهید، باید مفاهیم دروس را بهخوبی درک کرده باشید.
یکی از مشکلاتی که بازدهی کلاس حل تمرین را کاهش میدهد، همراهنبودن دانشجویان با درس در طول ترم است. این مسئله موجب تلنبارشدن مطالب درسی میشود. وجود کوییز در طول ترم، این مشکل را برطرف میکند و همچنین معیاری برای تشخیص کسانی است که برای تمرینها وقت میگذارند و کسانی که فقط از روی پاسخ دیگران مینویسند. معمولاً برگزاری کوییز برای دانشجو خوشایند نیست؛ اما طبق مواردی که مطرح شد، وجود آن لازم است.
با وجود مسئولیتهای زیادی که بر دوش TA است اما اساتیدی هستند که حتی بخشی از وظایف خودشان را نیز برعهدۀ TA میگذارند. بهعنوان مثال استاد وظیفه دارد که به اشکالات درسیای که دانشجو در قالب ایمیل از او میپرسد، پاسخ دهد؛ نه اینکه آن ایمیل برای TA فرستاده شود تا او پاسخگو باشد. همچنین طرحکردن سوال برای امتحان میانترم و پایانترم از وظایف استاد است که برخی از اساتید آن را به TA واگذار میکنند.
یکی از موارد نامطلوب برای خودم در مقطع کارشناسی این بود که کلاس یا کوییزی توسط استاد یا TA در ایام فرجه برگزار شود. وقتی در جایگاه دستیار آموزشی قرار گرفتم، سعی کردم از این مشکل جلوگیری کنم؛ اما بهعلت تدریس استاد تا آخرین روز پایان کلاسها مجبور به برگزاری کلاس در این ایام میشدم.
بهطور کلی TA وظایف متعددی دارد که باید بتواند بهخوبی از پس آنها برآید تا بتوان گفت عملکرد مطلوبی داشته است؛ مدیریتکردن همزمان آنها کار سادهای نیست. از دانشجویان نیز انتظار میرود تا خواستههای خود را بهصورت شفاف با دستیار آموزشی درمیان بگذارند تا مشکلی باقی نماند و در شرایط مختلف قضاوتهای عجولانه و غیرعادلانه نداشته باشند.
دیدگاه دوم | سارا نوذری
از همان سال اول ورودم به دانشگاه شریف، تصمیم گرفتم رفتار متفاوتی نسبت به دوران کارشناسیام داشته باشم. بهعنوان کسی که علاقهای به اجتماع نداشت و بیشتر وقتش را با رمانهای داستایوفسکی میگذراند، ورود به دنیای ارتباطات انسانی برایم چالشبرانگیز بود. در همین راستا با توجه به اینکه سبک زندگی راحت معمولاً به مذاقم خوش نمیآید، تصمیم گرفتم خود را در عمل انجامشده قرار دهم و دستیار آموزشی (TA) درسهایی نظیر «انتقال جرم پیشرفته»، «پدیدههای انتقال۲» و «انتقال حرارت» شوم. این راهکار حداقل به نظر خودم پاسخگو بود؛ اما حقیقتی که بدیهی است این است که تا وقتی چیزی را از دست ندهی نمیتوانی ارزشی را به دست آوری. بهطور خلاصه، هرچیز بهایی دارد که در این مورد برای بنده زمان بود.
حجم کاری و زمانی که لازم است مطالب هر هفته آماده شود بسیار بالا بود، در حدی که هر ساعت از روز باید با برنامه پیش میرفت تا یک دانشجوی ارشد بتواند همزمان درسهای خود، پروژۀ ارشد، وظایف TA و موارد دیگر را مدیریت کند. از نظر بنده این موضوع بهراحتی با کمکگرفتن از چند دانشجوی کارشناسی میتواند حل شود که متأسفانه در دانشکدۀ ما به آن اهمیتی داده نمیشود. بهعنوان مثال در دانشکدۀ برق در درس «مدار الکتریکی»، تعداد بسیار بالایی از دانشجویان کارشناسی بهعنوان TA در درس مشارکت میکنند. از نظر بنده تدریس وظیفۀ دانشجوی ارشد بوده؛ اما سایر وظایف میتوانند بین دو یا سه (یا حتی بیشتر) دانشجوی دیگر پخش شود تا از حجم کار برای همه کاسته شود. جدا از بحث رزومه، مهمترین تأثیر دستیار آموزشی بودن در دروس اصلی مهندسی شیمی، یادآوری مطالب خواهد بود. بهعلاوه بدیهی است که حجم بسیار بالایی از فهم مطالب، هنگامی اتفاق میافتد که شخص برای بار چندم موضوع را مطالعه و در رابطه با آن سوال طرح کند. این بحث درصورتیکه شخص قصد ادامۀ تحصیل داشته باشد، در درستی انتخاب موضوع، گرایش ارشد یا دکتری نیز کمککننده است.
موضوع دیگر مربوط به دانشجویان درس است. به نظرم از مهمترین عواملی که باعث افزایش بازدهی کلاس میشود، عملکرد خود دانشجویان در مباحث کلاس است. متأسفانه بهعلت حجم بالای کارهایی که ممکن است دانشجویان داشته باشند، هماهنگی با کلاسها دشوار میشود و این مسئله منجر به عدم درک روند حل مسائل و موضوع تدریس میشود. بسیاری از دانشجویان بهدلیل فشارهای زمانی و تعدد وظایف، نمیتوانند بهصورت منظم در کلاسها حاضر شوند یا در مباحث شرکت کنند؛ این مشکل زمانی بیشتر نمود پیدا میکند که کلاسها بهصورت ضبط شده در سامانه قرار میگیرند؛ با وجود دسترسی آسان به ویدیوها، تعداد افرادی که ویدیوها را مشاهده میکنند در مقابل تعداد افراد کلاس یا حتی تعداد افرادی که تکالیف را تحویل میدهند، بسیار ناچیز است. این موضوع نشاندهندۀ عدم استفادۀ بهینه از منابع آموزشی موجود است و میتواند به کاهش کیفیت یادگیری منجر شود. برای حل این مشکل، خود دانشجویان میتوانند نقش مهمی ایفا کنند. با برنامهریزی مناسب و مدیریت زمان، میتوانند بهنحوی برنامهریزی کنند که بتوانند بهموقع و بهطور منظم در کلاسها شرکت کنند و از ویدیوها بهره ببرند. از مهمترین تأثیرات این موضوع در روند (حداقل برای بنده) افزایش شور و اشتیاق در تدریس و بهترشدن ارتباط با دانشجو است. علاوهبر این، سوالاتی که برای دانشجو ممکن است ایجاد شود، در طول ترم پخش خواهد شد و به قبل از ددلاینها یا امتحانات میانترم و پایانترم مختص نمیشود. همچنین اساتید نیز میتوانند با ارائۀ بازخوردهای منظم و تشویق دانشجویان به مشارکت فعال، به بهبود این وضعیت کمک کنند. ایجاد فضایی که در آن دانشجویان احساس راحتی کنند و بتوانند سوالات خود را مطرح کنند، میتواند به افزایش انگیزه و مشارکت آنها کمک کند.
موضوع بعدی مربوط به سطح تدریس است. متأسفانه بهدلیل کمبود وقت، اساتید ممکن است وقت کافی برای عمیقشدن مطالب را نداشته باشند. این در حالی است که بسیاری از موضوعات قبل از اینکه سوالی در رابطه با آنها توسط TA حل شود، نیاز به بررسی عمقی دارند. این موضوع زمان زیادی را از کلاسهای یکساعتۀ دستیاران آموزشی میگیرد. دانشجویان باید این نکته را درک کنند که بسیاری از مطالب نیازمند فهم عمیق هستند و این که بتوانند سوالی را بدون مشکل حل کنند، به این معنی نیست که موضوع را کاملاً متوجه شدهاند. برای مثال در درس انتقال حرارت، دانشجویان لازم است هر یک از موضوعاتی را که یاد میگیرند، کاربردهای صنعتی و نحوۀ استفاده از آنها را جستجو کنند. این موضوع نهتنها به درک بهتر مفاهیم کمک میکند، بلکه ارتباط بین تئوری و عمل را نیز تقویت میکند. افزایش زمان کلاس (حتی ۱۵ دقیقه) در هفته، میتواند از راهکارهایی باشد که میتواند در نظر گرفته شود.
در نهایت لازم است به این موضوع اشاره کنم که بار و فشار روانی هم بر روی دانشجو و هم TA وجود دارد و درک دوطرفه و ارتباط کافی، هنگامی که وظایف از جانب یکی از دو طرف بهخوبی انجام نمیشود، ضروری است. دستیاران آموزشی و دانشجویان هر دو با چالشها و فشارهایی مواجهاند و تنها ازطریق همکاری و همدلی میتوانند این مسائل را مدیریت کنند. درصورتیکه هر دو طرف بهصورت معقول برخورد کنند، این تعامل میتواند به بهبود تجربۀ آموزشی و افزایش کیفیت یادگیری برای همه کمک کند.
دیدگاه سوم | علیرضا کاتبی
دستیار آموزشی بودن بهرغم اینکه ماحصل خاصی برای شخص ندارد، در عین حال وظیفۀ بسیار ثقیل و خطیری است و در هر تعاملی که با دانشجویان یا استاد درس خواهید داشت، باید حسابشده رفتار کرده و نباید بیگدار به آب زد؛ چراکه با کوچکترین رفتار اشتباهی ممکن است در حق کسی اجحافی صورت گیرد. تجربۀ دستیار آموزشی بودن از این منظر که اگر فرد، علاقهمند به کار تدریس باشد و بخواهد این مسیر را ادامه دهد بسیار حائز اهمیت است. باید به این نکته توجه داشت که برای خیلی از افراد، اولین مَنصۀ ظهور آنها میتواند این جایگاه باشد که در آن تدریس را امتحان میکنند. اثر این موضوع در ترمهای پایینتر برای دروسی مثل «ترمودینامیک»، «مکانیک سیالات۱» و «انتقال حرارت۱» شایان به ذکر است و از آنجایی که دانشجویان در سال دوم تحصیل خود، بیشتر این دروس را میگذرانند؛ یک TA یا استاد خوب یا بد، میتواند شخص را به رشتهای علاقهمند یا از رشتهای متنفر کند و نقش آن کلیدیتر از دروس ترمهای پایانی تحصیل است. بنابراین تکتک برخوردها، وجنات، سکنات، جملات و در نهایت نمرات میتوانند مسیر یک دانشجو را تغییر دهند. حال برای بیانکردن هر چه شیواتر و ملموستر دغدغههای یک TA ناگزیر هستیم گریزی به مواردی معنون، به عناوین ذیل بزنیم.
پرسش سوالات در دقیقۀ ۱۲۰
دستیار آموزشی نیز همانند خود دانشجویان، در اکثر موارد یک دانشجو در مقاطع تحصیلی بالاتر است و ازلحاظ زمانی در برهههایی در مضیقه است؛ ازطرف دیگر تعداد دانشجویانِ کارشناسیِ تخصیص یافته به یک TA نیز زیاد است. حال شرایطی را تصور کنید که در کمتر از ۲۴ ساعت مانده به اتمام ددلاین تکلیف یا پروژه، با سوالات دانشجویان بمباران میشوید. بدیهی است که فرصت نمیشود به همۀ آنها پاسخ داد و تحت این شرایط ممکن است برخی گلایهمند شوند که چرا سوالات گزینشی پاسخ داده شدهاند. بنابراین بهتر است چند روز که از آپلود تکلیف میگذرد؛ حداقل صورت سوالات خوانده شوند و اگر ابهامی وجود داشت، شخص TA زمان کافی در اختیار داشته باشد تا با سعهصدر پاسخ شما را بدهد.
دیر پاسخدادن به تلگرام
تنها بستر رسمی پرسیدن سوالات ازطریق ایمیل یا بهصورت حضوری، آن هم در زمانهایی خاص در هر هفته میباشد. بنابراین اگر یک TA در پیامرسان دیگری مثل تلگرام، پاسخگوی سوال شما میباشد، نشاندهندۀ مناعت طبع بلند آن شخص است و هیچ توقع و انتظاری نباید وجود داشته باشد که سوال شما را در قالب یک ویس nدقیقهای در تلگرام پاسخ دهد؛ بلکه اگر ضیق زمانی حاکم نبود، مخیر به پاسخ است؛ ولی سوالاتی که در قالب ایمیل هستند را موظف است پاسخ دهد.
کپزدن، مشابهت و تأخیر در تحویل
از جمله مواردی که سیاستهای مختلف برای آن وجود دارد و به وسعت یک اقیانوس محل بحث دارد، مبحث تقلب و مشابهتهای بالا در تکالیف یا پروژهها و تأخیر در تحویل بهموقع آنهاست. بسیاری از اساتید و دستیاران آموزشی وسواس بسیار زیادی روی این موضوع دارند و با اتمام حجتی که در ابتدای ترم انجام میدهند، تمامی تقلبها و تشابهها را صفر در نظر میگیرند؛ درحالیکه برخی دیگر با کسر یا تقسیم نمره بین اشخاص خاطی، قضیه را حلوفصل میکنند. در خصوص تأخیرها نیز برخی از دستیاران آموزشی، منجمله بنده، بسیار سختگیرانه و با احتساب تعداد دقایق تأخیر بهصورت نمایی، نمره کسر میکنند و برخی دیگر سیاستهای دیگری را در این راستا اتخاذ میکنند که هر یک به سلیقه و اولویتهای فردی شخص باز میگردد. اگر یک دستورالعمل کلی برای بحث تقلب و کسری نمره بابت تأخیر موجود باشد و برای بسیاری از درسها از ترمی به ترم دیگر توسط استاد درس اعمال شود، در این صورت TA صرفاً مجری قوانین خواهد بود و دیگر جای اعتراضی باقی نمیماند.
سوءاستفاده از اعتماد TA
پایه و اساس تمامی تعاملاتی که بین استاد و TA و ایضاً TA و دانشجو وجود دارد؛ اعتماد و اطمینان طرفین است. زمانی که به هر دلیلی، این اعتماد توسط یک دانشجو خدشهدار شود؛ استاد یا TA درس ناخودآگاه نسبت به تمامی موارد مشابه یک ذهنیت منفی پیدا کرده و عدم تعمیم آن به شرایط دیگر اجتناب ناپذیر خواهد بود. بهعنوان مثال، به دفعات پیش آمده که فرد خواب افتاده و بهموقع در آزمایشگاه حضور پیدا نکرده است و بهواسطۀ توجیه ساختگی، سعی در موجهکردن تأخیر یا غیبت خود دارد که حتی درصورت نائلشدن به هدفش هم با این کار نسنجیده و ایجاد ذهنیت منفی برای استاد یا TA کار را برای دانشجویان بعدی سخت میکند.
مسئولیت دانشجو نسبت به TA
همیشه این موضوع مطرح است که استاد و TA در قبال نمرۀ هر یک از دانشجویان مسئول هستند. نکتهای که مغفول واقعشده، این است که این قضیه دو شرطی است و هر دانشجو مسئولیت بهمراتب بیشتری نسبت به استاد یا TA دارد. زمانی که دانشجویی هیچ یک از کلاسهای درس را شرکت نمیکند و احترام استاد و TA را نگه نمیدارد و از همه بدتر، تکالیف و پروژه را تحویل نمیدهد و بهتبع آن عملکرد ضعیفی در امتحانات از خود نشان میدهد، نباید کوچکترین انتظار و توقعی در راستای کمک و در نظر گرفته شدن راه جبرانی از استاد و TA درس داشته باشد و بهتر است اینطور بگوییم که این مسئولیت نسبت به دانشجویان، منوط بر انجام وظایف هر دانشجو توسط خود فرد بهنحواحسن است.
با جمعبندی نظرات سه دستیار آموزشی، به چالشهای مشترکی همچون حجم بالای کار بهعنوان یک دانشجوی ارشد، عدم مشارکت منظم دانشجویان و مسائل تقلب و تأخیر در تحویل تمرینها میرسیم. برای حل این مشکلات، راهکارهایی مانند برگزاری نظرسنجیهای مستمر، تقسیم وظایف، ایجاد دستورالعملهای شفاف و همچنین تقویت اعتماد متقابل پیشنهاد شدهاند. شایان ذکر است در نهایت، بهبود کیفیت آموزش نیازمند همکاری و همدلی بیشتر بین دستیاران آموزشی، اساتید و دانشجویان است.