شمارهٔ ۹۴ | پارسا جلوانی و ملیکا هواسی
به نظر شما «یلدا» چه معنایی دارد؟ چرا باید در بلندترین شب سال جشن گرفت؟ چه کسانی و از چه زمانی تصمیم به برگزاری چنین جشنی گرفتند؟ اصلاً رسم است که باشد! یک انسان مدرن چه کاری به این کارها دارد؟ در دنیای امروز باید با این جشنهای کهن چه کرد؟
پارسا جلوانی:
برای یافتن ریشۀ یلدا، در آغاز باید سراغ معنای فیزیکی آن برویم؛ بلندترین شب سال. این بلندی چیزی اسطورهای و افسانهای نیست. شب یلدا منطبقبر اتفاقی نجومی است که آن را انقلاب زمستانی (winter solstice) مینامند. در این روز خورشید در مایلترین حالت خود نسبتبه دیگر روزهای سال قرار دارد، شب در طولانیترین حالت خودش است و آفتابی که مستقیم نتابد، بیانگر گرمایی است که دریافت نمیشود و سرمایی که در پیش است. چرا انسان کهن چنین رخدادی را جشن میگرفتهاست؟
از آنجا که انسان توانایی بالایی برای خوشبینی دارد، اینجا هم با نمونهای از آن مواجهیم. طولانیترین شب سال این معنا را میدهد که از فردایش، روز طولانیتر میشود. در نگاه اسطورهای این بهخوبی میتواند معنای «زایش خورشید» را بدهد. این نگاه به همراه این نکته که این جشن، آخرین جشن بزرگ مردمی پیشاَز بازگشت بهار بود و آخرین گردهمایی سالانه، مردم را به برگزاری جشن وا میداشت. مثلاً در روم باستان، جشن «Saturnalia» و جشن تولد «Sol»، خدای خورشید، در همین انقلاب زمستانی برگزار میشدند. در نگارههای رومی شخصی همواره در کنار Sol حاضر است که ایزدی اصالتاً رومی نیست؛ او میترا است.
میترا یا مهر، مشهورترین اسطورۀ ایرانی در غرب است. او که دراَصل ایزد مهر و پیمانها بود، بهمرور ایزد خورشید هم شد؛ چراکه همواره باید مراقب انسانها و عهدشکنیهایشان میبود و چه موجودی بهتر از خورشید که هر روز در آسمان است. آیین پرستش مهر به روم رفت و از محبوبترین آیینهای رایج در روم شد. توضیح بیشتر دربارۀ مهر و رواج آیینش را به جشن مهرگان موکول میکنیم و باز به یلدا برمیگردیم. نام «یلدا» از کجا میآید؟
یلدا واژهای به زبان آرامی است که معنای «تولد» میدهد؛ اما آیا تولد خورشید؟ نه! اینجا دو تولد نزدیک به هم را داریم. یکی تولد خورشید و دیگری تولد «عیسی مسیح». اینکه عیسی مسیح در واقعیت چه زمانی متولد شدهاست، موضوع بحث ما نیست؛ اما میدانیم که چندین قرن پس از او، زادروزش منطبقبر انقلاب زمستانی جشن گرفته بودهاست که در تقویم قدیم رومیان، روز ۲۵ دسامبر بوده است (امروزه هم همین روز است؛ منتها دیگر ۲۵ دسامبر منطبقبر انقلاب زمستانی نیست). مسیحیانی که در عراق و سوریه و ایران بودند هم همین روز را با نام یلدا گرامی میداشتند. پس یلدا دو معنی داشت؛ یکی زادروز عیسی و دیگری طولانیترین شب سال؛ اما بهمرور زمان در بین اکثریت نامسیحی ایران، تنها معنای دوم حفظ شد. البته یلدا در بین عوام، نام مرسومی نبود. این شب بیشتر به «شب چله» مشهور بود و معمولاً تنها ادیبان از نام یلدا استفاده میکردند؛ ولی بهمرور و مخصوصاً در قرن اخیر، نام آرامی بر جشن ایرانی گذاشته شد و ما دیگر شب یلدا را جشن میگیریم.
موضوعی که در اینجا مطرح است، این است که در زمان حاضر چقدر به آن بها داده میشود؟ از دولتی که هر کاری میکند تا نام یلدا فراموش شود تا برخی که تنها جشن مهمشان کریسمس و هالووین شده، بیمهری به یلدا مانند دیگر جشنهای ایرانی بسیار است؛ اما تقصیر به گردن چه کسی است؟ جدا از برخی نهادهایی که از زمان تشکیلشان، تمام تلاششان بر پاککردن آیینهای ایرانی بودهاست، مردم چهکاری میتوانند بکنند؟
ملیکا هواسی:
امروزه که تار و پود زندگی اغلب مردم با استرس و فشار تنیده شده، اینکه بخواهیم بهنحوی حقبهجانب کسی را سرزنش کنیم و بگوییم چرا به آداب و رسومی که در ایران باستان بسیار گرامی داشته میشده، بیتوجه هستی، کمی بیرحمانه است.
زندگی شهری که امکانات فراوانی را برایمان فراهم و زندگیهایمان را تسهیل کرده، فضا را از ما گرفتهاست. در اغلب خانههای دوران کنونی، نه خبری از حیاطی دلباز هست که بشود در آن آتش بزرگی روشن کرد و دورش جمع شد و نه حوضی که بشود میوهها را در آن شست. در خانههایی که بهسختی میشود در آنها احساس راحتی کرد، نمیشود بهسادگی چند خانواده را برای جشن و مهمانی گرد هم آورد. البته با توجه به وضعیت کنونی مهاجرت، اگر خانه و حوض و حیاط هم مهیا باشد، عضوی از خانواده در گوشۀ دیگری از دنیاست. نبودش در این مراسمها بسیار حس میشود و بیشتر از اینکه بدون او هم خوش بگذرد، چنان بقیه را دلتنگ و حزین میکند که دستودلشان دیگر به جشنگرفتن نمیرود.
موضوع دیگری که وجود دارد، عدم آشنایی با سنتهاست. بسیاری از ما هنوز بهدرستی با مفهوم جشنی مانند یلدا آشنا نیستیم. وقتی نمیدانیم چرا هندوانه و انار بر سر سفرۀ یلدا میگذاریم، چرا باید حافظ و شاهنامه بخوانیم یا اصلاً چرا باید همراه عزیزانمان بیدار بمانیم؟ چگونه میتوانیم به برپایی چنین جشنی تاکید کنیم و اصرار بورزیم و برایش وقت بگذاریم؟ البته کسانی که چنین اطلاعاتی را دارند و به پاسخ این سؤالات هم آگاهاند، میتوانند نسبتبه برگزاری این جشن بیاهمیت شوند؛ چراکه در طول زمان، شرایط اجتماعی و فرهنگی مردم دستخوش تغییرات فراوانی شدهاست.
دیگر عمدۀ مردم، کشاورز و دامدار نیستند و تمام زندگیشان در مدت زمان روشنبودن روز و دمای هوا خلاصه نمیشود که این تغییرات عظیم در سبک زندگی و اولویتها، پیامدهایی نظیر کمرنگشدن جشنهای سنتی همچون جشن یلدا را به دنبال داشتهاند. باید درنظر بگیریم که با این میزان تفاوت فاحش، تغییر سلایق و علایق مردم امری طبیعی است.
برخی از مردم به تاریخ و رسومات گذشته عشق میورزند، دربارهاش میخوانند و لذت میبرند و از طرفی برخی آنها را دوست ندارند. حالا که دیگر قرار است به علایق یکدیگر احترام بگذاریم، همدیگر را مجبور نکنیم و متشخص باشیم، بهتر است از بحث و جدل با کسانی که به این جشنها آنگونه که باید و شاید، نمیپردازند، بپرهیزیم و صرفاً بگوییم که یلدایتان را بهشیوۀ خودتان جشن بگیرید. برای خودتان هم که شده، شبی از سال را بدون دغدغۀ ددلاینها و کارهای روی هم تلنبارشده بگذرانید. شبی را کمتر غرق در تنهایی خود و بیشتر در جمع باشید. شاید یلدای مدرن همین است!