نشریۀ دانشجویی «دردانشکده»
نشریۀ دانشجویی «دردانشکده»
خواندن ۵۵ دقیقه·۲ سال پیش

یک فنجان چای با استاد

گزارشی از دورهمی صمیمانه دانشجویان با دکتر مریم سعادتمند | گروه تحریریه نشريه

از ساعت 17 تا 20 روز سه‌شنبه، ۲۶ مهر ‌ماه، در جلسه‌ای مجازی از سلسله جلسات چای با استاد، مهمان دکتر مریم سعادتمند -معاون محترم دانشجویی و فرهنگی دانشکده مهندسی شیمی و نفت- بودیم و با ایشان پیرامون مسائل اخیر جامعه و دانشگاه صحبت کردیم.
در ادامه گزارشی از پرسش و پاسخ‌های مطرح‌شده در این جلسه را می‌خوانیم.
پ.ن.1: به دلیل حساسیت موضوع و حفظ امنیت دانشجویان، نام سایر افراد به غیر از خانم دکتر سعادتمند، به صورت خلاصه آمده است.
پ.ن.2: پیام‌هایی در چت‌باکس که «صحبتی با خانم دکتر داشتند»، به صورت italic و پیام‌های صوتی به صورت bold آورده شده‌اند.

مجری: موضوع این جلسه، به اتفاقات یک ماه اخیر که در محیط دانشگاه رخ داده، اختصاص پیدا کرده است. بچه‌ها سوالاتی داشتند که طبق معمول این مدت، یا بی‌جواب مانده و یا با پاسخ بعدا جواب می‌دهیم، مواجه شده‌اند.

نظر شما دربارۀ اعتصاب دانشجویان چیست؟ شما قبلا گفته بودید که راه و روشی مناسبی نیست و دانشجویان باید از راه دیگری اعتراض خود را اعلام کنند. اما آیا راه دیگری داشتیم؟ اگر تحصن و اعتصاب می‌کردیم، اساتید ناراحت می‌شدند که چرا در کلاس حضور نداریم و اگر تجمع می‌کردیم و چیزی می گفتیم، مانند یکشنبه ننگین شریف با ما برخورد می‌شد. چه راهی درست هست؟

  • خانم دکتر سعادتمند: من از چنر نفر پرسیدم: «چرا کلاس را شرکت نکردید؟» می‌گویند: «این روشی برای اعتراض و به احترام دوستان دستگیرشده‌مان است که شرایط روحی خوبی ندارند.» و یا به صورت کلی دانشجویان به این نتیجه رسیده‌اند که در حال حاضر روش اعتراض، بر اساس شرکت نکردن در کلاس باشد. من پرسیدم: «برخی کلاس‌ها تشکیل شده؟ برای کلاس‌هایی که تشکیل شده‌اند چه می‌کنی؟» می‌گویند: «به فیلم‌های ضبط‌شده سال‌های قبل مراجعه می‌کنم و آن‌ها رو می‌بینیم.» این جواب یک یا دو نفر نبوده و از چندین نفر شنیده‌ام. پاسخ دادم: «پس در ته ذهنت این نیست که کلاس تشکیل نشود و تو هم می‌خواهی که کلاس را شرکت کنی؟» جواب مثبت دادند و گفتند که برای زندگی و آینده‌شان برنامه دارند. مثلاً سال آخرشان هست و قصد دارند که هشت ترمه، تحصیلات خود را به پایان برسانند. پس این تصمیم شرکت نکردن در کلاس‌ها، بر این اساس گرفته شده است که یک راهکار موازی دیگری که دیدن فیلم‌های ترم‌های گذشته است، وجود دارد.
  • پیشنهادی که من دارم، این است که شما بخواهید برای تجمع‌هایتان مجوز صادر شود. بگویید ما در شرایطی در کلاس شرکت می‌کنیم که مجوز تحصن و تجمع به ما داده شود. ما حتی پیشنهاد دادیم که هر روز به یکی از دو طرف مجوز داده شود تا درگیری ایجاد نشود و مکان تجمع هم در وسط دانشگاه باشد تا امنیت بیشتری داشته باشد. دانشجو باید اعتراض خودش را داشته باشد. در تاریخ، همه اعتراضات از دانشگاه شروع شده است؛ چراکه دانشگاه محل تحول ایجاد کردن است. وقتی یک سری موارد و روند‌ها در جامعه، به شیوه غلط اجرا می‌شود، دانشجو باید به صورت منطقی و منظم اعتراض کند تا منشا تغییرات و بهبودها باشد. اما نباید وارد شعارهای ناشایست شویم و دانشجویان باید رعایت کنند. اعتراض با شعار برخلاف عرف متفاوت است. اگر بخواهیم اعتراضات را به این صورت جلو ببریم که صرفاً شعارهای ناشایست بدهیم، طرف مقابل هم از خودش دفاع خواهد کرد. شما برای تجمع و اعتراض، مجوز بگیرید و گروهی که مسئولیت تجمع را برعهده گرفته است، مسئولیت اعتراض را کاملا بپذیرد و معترضان وارد شعارهای ناشایست نشوند و اعتراض خودشان را منطقی اعلام کنند.
  • شرکت نکردن در کلاس و استفاده از فیلم‌های پارسال روش درستی نیست و شما هم نمی‌خواهید روند زندگیتان به هم بخورد. اگر هم به خاطر مجازی بودن در کلاس شرکت نمی‌کردید، الان دیگر کلاس‌ها هم حضوری شدند. شما در کلاس‌ها شرکت کنید و در عین حال، پیگیر مطالباتتان و مجوز برای برگزاری تجمع مسالمت‌آمیز داشته باشید.

م.م: خانم دکتر برای تجمع دوم به هیچ گروهی مجوز ندادند، حتی به جامعه اسلامی.

مجری: در تحصن 9 و 10 مهر در جلوی دانشکده، همه چیز محترمانه و مسالمت‌آمیز بود اما به افراد حاضر در آن برچسب ضدانقلاب زدند و دکتر بازارگان به بچه‌ها خندیدند.

  • خانم دکتر سعادتمند: من نمی‌خواهم کسی را تائید یا رد کنم. شما به صرف این‌که همگی هم‌دانشگاهی هستید، باید بتوانید در کنار هم با تمام اختلاف‌هایتان زندگی کنید و به هم توهین نکنید. حتی اساتید هم اختلاف نظر دارند و هیچ استادی حق توهین ندارد. اگر به هر گروهی و هر فردی توهین شده است، من به عنوان معاون دانشجویی دانشکده عذرخواهی می‌کنم و این اشتباهی است که رخ داده است و نباید این طور باشد. شما همگی فرزندان یا خواهر و برادر ما هستید. ما باید بتوانیم با تمام تفاوت‌ها کنار هم زندگی کنیم. من بیش از 3.5 سال در کشور ژاپن زندگی کردم که کشوری بی‌دین است ولی به تفاوت‌های ما و شیوۀ زندگیمان احترام گذاشته می‌شد. ما هم الان به دنبال یک جامعه مدنی هستیم و هیچ دو گروهی حق توهین به هم را ندارند.

مجری: شرایط این‌که ما بتوانیم در کنار هم زندگی کنیم، احترام است که ما در این یک ماه آن را ندیدیم.

  • خانم دکتر سعادتمند: احترام باید گذاشته شود ولی در این یک ماه این‌طور نبوده است. هر دو گروه اشتباه می‌کنند. احترام، احترام می‌آورد. در حال حاضر مشکل همین است. اگر ما بخواهیم رفتارمان را مطابق رفتار گروه مقابل تنظیم کنیم، به جامعه هدفی که به دنبالش هستیم، نمی‌رسیم. طرفین باید به عقاید و نظرات و تفکر همدیگر احترام بگذارند. دلیل شروع اعتراضات، آزادی مدنی جامعه بود تا هرکس با هر نظر و عقیده و شیوه‌ای که می‌خواهد، زندگی کند. ما باید جامعه‌ای داشته باشیم که افراد در عین متفاوت بودن، در کنار هم زندگی کنند و کسی برتری‌ای نسبت دیگری نداشته باشد. اگر ما این مورد رو در کلاس و دانشکده و دانشگاه نتوانیم اجرا کنیم، چه انتظاری از جامعه می‌توانیم داشته باشیم؟

م.ل: خیر، اون جرقه بود؛ اما علت زیاد هست.

  • خانم دکتر سعادتمند: متوجه هستم. مقداری‌اش علت‌هایی هستند که در ادوار گذشته روی هم انباشه شده‌اند و نهایتاً به قول شما به جرقه‌ای رسیدیم؛ ولی آن علت‌ها را هم اگر نگاه کنید نکته‌اش همین است که جامعه‌ای می‌خواهیم تا افراد بتوانند در عین متفاوت بودن، به راحتی درکنار هم زندگی کنند و کسی اجبار و یا برتری‌ای بر کس دیگری نداشته باشد. الآن هم اگر نتوانیم این هدف را در سطح یک دانشگاه، یک دانشکده یا حتی یک کلاس برقرار کنیم، نمی‌توانیم آن را در جامعه هم برقرار کنیم. مصداق دانشگاه بسیار متفاوت با جامعه است؛ حرف‌هایی که ما از دانشجو در محیط دانشگاه می‌شنویم باید خیلی با چیزی که در کوچه‌ و خیابان می‌شنویم متفاوت باشد و آن حرف‌ها نباید در دانشگاه شنیده شوند.

م.ز: ولی این احترام به عقاید نیست؛ بلکه احترام به حق داشتن عقیده‌ است.

مجری: میان حرفتان بگویم. عقیدۀ یک آدم تا زمانی محترم است که به طرف مقابلش آسیب نرساند؛ اما وقتی به این مرحله می‌رسد، احترامی برای آن عقیده باقی نمی‌ماند. عقیدۀ برخی دوستان باعث آسیب به سایرین می‌شود. از همان روز اول که در خیابان‌ها با مردم به آن صورت رفتار شد تا یکشنبه‌ای که دانشجو را با هرآن‌چه که توانستند زدند و کاری کردند که دانشجو در دانشگاهی که باید در آن احساس امنیت کند، دچار پنیک‌اتک (حمله‌ی عصبی) و حالش در حد تزریق سرم بد شود. وقتی عقیده‌ای این‌قدر به بقیه آسیب می‌زند و انسان‌هایی که این عقیده را دارند، روی آن اصرار می‌ورزند، برای سایرین پرونده‌سازی می‌کنند، بچه‌ها را به حراست می‌برند و احساس داشتن قدرتی را می‌کنند که واقعا هم دست آن‌هاست، یعنی این عقیده دارد آسیب می‌زند و نباید انتظار احترامی که شما از آن می‌گویید را داشته باشند. یکی از اعضای شورای مرکز انجمن در تماسی مورد تهدید به اخراج از دانشگاه قرار گرفته است. الآن این احترام گذاشتن است؟ درخواست‌های بچه‌ها برای مجوز تحصن و تجمع به بهانه‌های مختلف رد می‌شوند. این‌ها بی‌احترامی علنی است. ریاست درخواست تجمعات بچه‌ها را بررسی نمی‌کند و بعد دو روز رد می‌کند اما هرکس که بخواهد را وارد دانشگاه می‌کند و در روی دانشجو دروغ می‌گوید.

ی.گ: خانم دکتر دربارۀ مجوز‌ها، حتی تحصنی که قرار بود به مسالمت‌آمیز‌ترین شکل انجام شود و شد هم با وجود پیگیری‌ها مجوزی برایش صادر نشد و این قضیه گریبان بچه‌ها را هم گرفت.

ا.د: دانشجویان را تهدید به اخراج می‌کنند.

  • خانم دکتر سعادتمند: صحبت از این بود که آن گروه دارند صحبت می‌کنند تا مجوز بگیرند و به شما مجوز داده نمی‌شود. همچین چیزی نباید باشد و اگر این اتفاق در حال افتادن است، باید پیگیری شود و قطعاً ما نیز از شما حمایت می‎‌کنیم تا هر دو طرف صحبت کنند و حرفشان را بزنند. نکتۀ دیگر این‌که اگر حراست بچه‌ها را احضار می‌کند، مقداری برای این است که ما در تلاشیم در مورد دانشجویانی که در خود دانشگاه فعالیت داشته‌اند، مسائل در خود دانشگاه و قبل از این‌که از این محیط خارج شوند، بررسی شوند. در مورد دانشجویانی که بیرون از دانشگاه دستگیر شده‌اند و بحث پرونده و وثیقۀ آن‌ها مطرح است نیز صراحتاً دکتر ابوالحسنی اعلام کرده‌اند که از ایشان از طرف نهادهای بالا درخواست شده تا دانشجویان فعال درون دانشگاه، در حراست احضار و بررسی شوند وگرنه خودشان آن‌ها را احضار کرده و بررسی می‌کنند. بنابراین این بحث را بگذارید به حساب این‌که فعلاً دانشگاه باید این کار را انجام دهد؛ اما خود من هم به دکتر تقوی گفتم که باید این‌جا تعادل برقرار شود و همۀ افرادی که خطا کرده‌اند صدا زده و در شورای انضباطی بررسی شوند. البته آن‌هایی که در خارج دانشگاه پرونده دارند، دانشگاه کاملا مصر است که این پرونده‌ها خاتمه پیدا کنند و به درون دانشگاه منتقل شوند تا جواب داده شوند؛ چون دقیقاً هرروز دانشگاه باید پاسخ دهد که پیگیری بررسی پروندۀ این دانشجویان به کجا رسیده و می‌گویند که اگر خودتان بررسی نکنید، ما وارد عمل می‌شویم. اما مطمئن باشید که همۀ افراد باید بررسی شوند.

مجری: انجمن علمی و شورای صنفی دانشکده به طور جداگانه از طرف دانشجویان با حدود 310 امضا دو نامه به اساتید ارسال کردند که مطالبات متفاوتی داشتند و تنها دکتر عسکری‌پور جواب دادند که آن هم باعث خشم بچه‌ها شد. چرا اساتید جوابی ندادند؟ درجریان هستم که اساتید در شورای دانشکده قصد صحبت و بیانیه دادن داشتند، اما چرا به نامه جوابی داده نشد؟

  • خانم دکتر سعادتمند: فکر می‌کنید چه جوابی باید به آن نامه داده می‌شد؟ می‌گفتیم دریافت شد یا آن ‌را قبول داریم یا آن را حمایت می‌کنیم؟ انتظار چه جوابی را داشتید؟

ف.خ: خانم دکتر برای نامۀ نشریه هم نیاز بود که اساتید اعلام کنند که مصاحبه می‌کنند یا خیر؛ اما پاسخ داده نشد.

مجری: بحث این است که وقتی ما آن نامه را ارسال کردیم انتظار جواب داشتیم و ایمیل انجمن دچار مشکلی شده است که از درون دانشگاه ایمیل زدن به آن سخت است و گویا دو تا ایمیل از اساتید به دست ما نرسیده بود لذا از ما آدرس جیمیل خواستند ولیکن بحث این است که انتظار داشتیم از 42 استاد حداقل 10 نفرشان جوابی در راستای حمایت از دانشجویان به ما بدهند ولی اینکه هیچ جوابی به ما داده نشد و بیانیه دانشکده نیز 9 روز بعد از نامه‌ی ما منتشر شد، ماجرا چیست؟ چرا پاسخ ما را ندادید؟

  • خانم دکتر سعادتمند: من اول نکته‌ای را بگویم، من همین الان ایمیل شریفم باز است و نامه‌ای که از طرف انجمن با عنوان درخواست دانشجویان دانشکده از اساتید خود پیرامون وقایع اخیر در تاریخ 15 مهرماه ساعت 3:48 بعد از ظهر به دست من رسیده، بیانیه‌ی ما 17 مهرماه بوده است و دو روز اختلاف داشته است.

مجری: من عذرخواهی می‌کنم. اشتباه کردم و از قصد نبود.

  • خانم دکتر سعادتمند: حالا نکته‌ای که وجود دارد، این‌که متن ایمیل شما مشکلی نداشته است؛ ولی وقتی ما قصد منتشر کردن بیانیۀ دانشگاه را داریم و خیلی از همین بندهای ایمیل شما در شورای دانشکده به عنوان مصوبه بیان شده‌اند و بالای 70 درصد همکاران در این جلسه بوده‌اند، پس در واقع به دنبال اثبات و تأیید همان هستیم و همان صحبت‌های شما را هم نام می‌بریم و مطرح می‌کنیم. من همین امروز هم از ساعت 8 صبح تا همین الآن که کنار شما هستم، گاهی احساس می‌کنم فرصت نفس کشیدن ندارم و اکثر روزهای ما خصوصاً از بعد این وقایع به این صورت می‌گذرد و نه وقت آن را داریم که ایمیل مرتبی به شما بزنیم و نه سرمان خلوت است؛ ولی داریم بیانیه‌ای را می‌دهیم که خیلی مشابه پیام شما و در تایید شما است. چیزی که من از بچه‌ها می‌خواهم این است که خیلی پاپیچ این‌که چرا حالا جواب ما را ندادید نشوند. اگر واقعاً به سمتی نمی‌رفتیم و حمایتی نمی‎‌کردیم و در بیانیه‌های مختلف سطح کشور امضایی از ما نبود، حرف شما منطقی بود که حمایتی نمی‌شوید؛ ولی همۀ این‌ها نشان می‌دهد که ما در واقع حرف شما را قبول داریم و تحت عنوان بیانیۀ دانشکده آن را عنوان می‌کنیم. شورای دانشکده هم به معنای خرد جمعی حداقل 70 درصد اساتید دانشکده است.

مجری: فکر می‌کنم جوابتان برای همه به اندازه‌ی کافی روشن بود. سوال بعدی این است که راه‌کارتان برای بیرون رفتن از وضعیت فعلی دانشگاه و کشور چیست؟

  • خانم دکتر سعادتمند: من فعلاً به کشور نمی‌پردازم و تمام تمرکز من دانشگاه و دانشجویان ماست. ما واقعاً پیگیر هستیم که اولاً بحث عذرخواهی و مسئولیت‌پذیری اتفاقات یکشنبه برقرار شود تا ما مطمئن شویم و بهمان تضمین داده شود که از این به بعد این اتفاقات این چنینی نخواهد افتاد. این درخواست ما از مسئولین دانشگاه است و آن‌ها هم در حال پیگیری در بیرون دانشگاه هستند. من به شما قول می‌دهم این موارد همچنان در حال پیگیری است و این یک طرف ماجراست؛ ولی از طرف دیگر راهکاری بین خود دانشجویان است. ببینید من به هیچ عنوان هدف نصحیت یا نگاه بالا به پایین ندارم. فارغ از مسائل امروز دانشگاه، در زندگی همواره باید بتوانید در کنار کسانی که با شما تفاوت عقیده و تفکر دارند زندگی کنید. وگرنه اگر همه هم‌فکر ما باشند که هنری در جلو رفتن زندگی نکرده‌ایم! این از طریق خود دانشجویان فراهم می‌شود. من نمی‌خواهم بگویم یک طرف فقط دارد اشتباه می‌کند. هر دو طرف دچار اشتباه هستند. مقداری صلح باید بین بچه‌ها برقرار شود و بتوانند به صرف این‌که دانشجوی شریف هستند در کنار هم زندگی کنند و به هم احترام بگذارند. این به خود دانشجویان برمی‌گردد که اگر می‌خواهید همچنان یک زندگی خوب را در شریف تجربه کنید، باید بتوانید به هم احترام بگذارید.
  • سوال دیگری که دوستان دربارۀ نشریه پرسیدند، عملاً نمی‌توانیم هیچ‌کس را مجبور به مصاحبه کنیم و این در دست خود اساتید است. در این شرایط اگر فردی نمی‌پذیرد که مصاحبه کند، نمی‌توانیم اجبارش کنیم. این‌که اساتید سایر دانشکده‌ها این‌گونه نیستند، به خاطر تفاوت آدم‌ها و روحیات و روششان است. ولی باز هم نمود بیرونی از این درخواست مصاحبه در بیانیۀ دانشکده بوده -هرچند خیلی از شما می‌توانید به دیر آمدن بیانیه‌ی دانشکده ایراد بگیرید که برای آن هم پاسخی دارم- ولی باز هم همان نشانگر این است که جمع حداکثری دانشکده این بیانیه را تأیید می‌کنند.

مجری: چند سوال که موضوعات آن‌ها اتفاقات 10مهر دانشگاه هستند را با هم می‌پرسم. در این مورد چندین بیانیه از چندین انجمن مختلف صادر شد که افرادی که آن روز داخل دانشگاه بودند، بهتر می‌دانند که کدام روایات درست‌تر هستند. چون خود شما آن روز تا 8 شب در دانشگاه و شاهد وقایع بودید، درخواست داریم که روایت خودتان را بیان کنید و تلاش‌هایی که دانشکده برای آزادی دانشجویان داشت را نیز توضیح دهید.

  • خانم دکتر سعادتمند: واقعیت به این نحو بود که ما جلسه‌ای بین کانون صنفی اساتید در سالن جابر داشتیم و این جلسه از ساعت 4 شروع شد. قبل از آن من در دفترم بودم و در تجمع دانشجویان جلوی سردر حضور نداشتم و راجع به آن حرفی ندارم که بزنم. من نزدیک ساعت 4 از دفترم خارج شدم و به سمت سالن جابر رفتم و تا کمی بعد از ساعت 5، با افراد مختلف راجع به همین شرایط و اتفاقات صحبت می‌کردیم. یکی از اساتید که در جلسه بودند و با عذرخواهی جلسه را ترک کردند، چند دقیقه بعد خیلی ناراحت و نگران برگشتند و گفتند: «شما اینجا نشسته‌اید اما در درب انرژی دارند بچه‌ها را می‌زنند و بیرون ایستاده‌اند و بچه‌ها را دستگیر می‌کنند.» چند ثانیه‌ای در شوک بودیم و نمی‌توانستیم تصمیم بگیریم. سریعاً یکی از اساتید پیشکسوت بلند شدند و با صدای بلند گفتند: «بهترین راه‌حل این است که همگی همین الان به سمت درب انرژی برویم و مانع کتک زدن بچه‌‎ها شویم.» همه تایید کردند و گفتند: «می‌رویم دست هم را می‌گیریم و جلوی در می‌ایستیم.» در این مرحله دقیقاً نمی‌دانستیم که چه شده و صرفاً چیزهایی شنیده بودیم. رفتیم و دیدیم که وضعیت چطور است. به طوری که به محض رسیدن من، یکی از مسئولین حراست دانشجویی را به سمت داخل دانشگاه پرت کرد تا از نیروهای بیرون رهایش کند. ما همه به سمت درب انرژی رفتیم و بچه‌ها را به سمت داخل دانشگاه هل می‌دادیم. در آن لحظات یه سری از همکاران و حتی دانشجویان بودند که قصد رفتن داشتند و نگران رفتن خود بودند که من آن ها را معرفی کردم تا با فلان افراد که در حال رفتن هستند بروند. چند نفری را این‌جوری هدایت کردیم که از پارکینگ بروند و حتی بعد رفتنشان با من تماس گرفتند و گفتند که شرایط پارکینگ مناسب است و می‌توان از آن خارج شد. البته من در زمان بعضی از اتفاقات نزدیک در نبودم و نسبتاً بیشتر بین بچه‌ها بودم تا این‌که نزدیک در انرژی باشم؛ ولی بودند اساتیدی که جلوی در باشند و بچه‌ها را به سمت داخل هدایت می‌کردند. حتی عده‌ای از بچه‌های مهندسی شیمی را به سمت جلوی دانشکده هدایت کردیم و سعی در آرام کردن دانشجویان ورودی 1401 که خیلی نگران بودند، داشتیم. سپس من دوباره به سمت در انرژی بازگشتم که ببینم اوضاع چطور است و خانم دکتر جمشیدی را دیدم که گفت: «یکی از بچه‌ها حالش بد شده و به بهداری رفته است.» و از من خواستند که پیشش بروم. من رفتم و خانمی آن‌جا بودند که یکی از دوستانشان دستگیر شده بود و آقای دکتر شمس‌الهی هم آنجا بودند و مقداری پیششان بودیم. همان‌جا یکی از دانشجویان 1401 رشتۀ عمران از نظر قلبی دچار مشکل شده بود و می‌خواستیم ایشان را با آمبولانس منتقل کنیم؛ اما قبول نمی‌کرد و می‌خواست بماند و نیروهای بهداری هم نگرانشان بودند. من در همین حوالی به سمت درب جنوبی هم رفتم تا شرایط آن سمت را چک کنم و دیدم درب آن سمت هم بسته و بیرون آن پر از نیرو است و برخی افراد در حال صحبت بودند. دوباره به سمت درب انرژی برگشتم که در همان حین، اساتید تصمیم گرفته بودند که دانشجویان را به سمت پارکینگ هدایت کنند و من دیدم که یه سری از اساتید بیرون و سمت پارکینگ رفتند. آن لحظه فکر می‌کنم آقای مجری هم حضور داشتند که من بهشان گفتم: «اگر می‌خواهید، بیایید بروید.» که بچه‌هایی که آن لحظه پیش من بودند، مخالفت کردند. بعد از آن بود که دیدیم بچه‌ها دوباره دارند برمی‌گردند و یک شرایط خیلی خیلی سخت که فکر نمی‌کنم هیچ‌وقت فراموش کنم، این بود که بعد از آن واقعه پارکینگ، بچه‌ها اسم دوستانشان را بلند صدا می‌کردند و وقتی خبری از دوستشان نبود، به همه شوکی وارد می‌شد. من آن لحظه متوجه نشدم اما صبحش که فهمیدم آقای ب دستگیرشده‌اند، تمام آن صدا که دوستانشان ایشان را صدا می‌کردند ولی پاسخی نمی‌شنیدند، در ذهن من می‌پیچید. بعد از آن، دوباره به جلوی دانشکده برگشتیم و سعی می‌کردیم بچه‌ها را آرام کنیم که «نگران نباشید. اگر لازم باشد همین‌جا می‌مانیم و من هم امشب نزد شما می‌مانم و اتفاقی نمی‌افتد.» بیشتر در تلاش بودیم که بچه‌ها را از درب انرژی دور کنیم تا تحت فشارهای بیرونی نباشند. نهایتاً وزیر علوم آمد که من فقط دیدمشان و نزدیکشان نرفتم. آقای دکتر جلیلی همراهشان بودند و بیرون رفتند که صحبت کنند. نهایتاً حوالی ساعت 8 بود که دیگر اعلام شد که نیروها کاری ندارند و بچه‌‎ها می‌توانند با آرامش خارج شوند. تعدادی ون برای انتقال دانشجویان وارد دانشگاه شدند که من حتی به یاد دارم بچه‌ها نمی‌خواستند سوار ون شوند و می‌ترسیدند که دوباره بیرون دستگیر شوند و کسی هم جوابگو نباشد. من هم با دکتر ابوالحسنی صحبت کردم. آقای مجری هم از من پرسیدند: «آیا برای خوابگاه پسران هم ون هست؟» که این را هم پرسیدم و حتی یکی دو نفر از خانم‌های دانشجوی دکترا پایین آمدند که به سمت ون‌های خوابگاه هدایتشان کردم. نهایتاً همچین شرایطی داشتیم که تقریبا مطمئن شدم که بچه‌ها دارند کم‌کم از دانشگاه خارج می‌شوند و آقای مجری هم گفتند که تا خروج همۀ بچه‌ها، در دانشگاه می‌مانند. تقریباً ساعت 8 شب بود که من به سمت درب دانشگاه رفتم تا از دانشگاه خارج شوم. آن‌جا هم وضعیت ناراحت‌کننده‌ای بود که خالۀ یکی از بچه‌ها، آن‌جا بودند و با حالت نگرانی، دنبال خواهرزاده‌ی خود می‌گشتند و می‌گفتند تلفن خود را جواب نمی‌دهد؛ که مشخصات را از ایشان پرسیدم و با آقای مجری تماس گرفتم که: «تا می‌توانی به سراغ بچه‌های عمران برو و آن خانم را پیدا کن.» که ایشان موفق نشد و دوباره بهشان گفتم: «آن دانشجو در بهداری، دانشجوی عمران است. پیش ایشان برو و دنبالش بگرد.» نهایتاً که به نتیجه‌ای نرسیدیم ایشان را به سمت درب انرژی هدایت کردم؛ چون به بچه‌ها نزدیک‌تر بود و ممکن بود خواهرزاده‌اش را آن‌جا پیدا کند و احتمال می‌دهم آن دانشجو از دستگیری‌های همان شب که زود آزاد شدند، بوده باشد. حتی با خانم دکتر جمشیدی از دانشکده‌ی شیمی نیز تا 12 شب در ارتباط بودیم که ایشان گفتند: «والدین خانم م.د اینجا هستند و آیا خبری از ایشان دارید یا نه؟ و بچه‌ها گفته‌اند تا ساعت 5-6 عصر ایشان را دیده‌ایم.» که متأسفانه ایشان هم از دستگیرشدگان بودند و فکر می‌کنم حوالی 2 صبح بود که اسامی جدیدی را آقای مجری دادند که در سامانه به دنبال شمارۀ آن‌ها گشتم؛ ولی چون زمان نامناسبی بود، ترجیح دادیم که صبح با آن‌ها ارتباط برقرار کنیم.
  • در مجموع، تا قبل ساعت 4 من هیچ اطلاعی از تجمعات ندارم و در آن‌ها حضور نداشتم ولی از آن زمان به بعد، شرایط به این نحو بود. البته چیزی که فهمیدیم، گویا ساعت 9-10 شب هم مقداری اطراف دانشگاه شلوغ شده بود که تعدادی از افراد هم آن شب را در دانشگاه مانده بودند و غذا هم بین ایشان توزیع شده بود. این چیزی بود که من آن شب دیدم و از همه‌ی آن‌ها بدتر، لحظاتی بود که بچه‌ها در حال برگشت از پارکنیگ به دانشگاه بودند و صحنه خیلی وحشتناک و اسفناک بود. من وقایع سال 88 را هم خودم دیده‌ام. اواخر دورۀ دکتری بنده بود و 3 تیرماه، برای فرصت مطالعاتی پرواز به ژاپن داشتم؛ اما اینترنت‌ها قطع بود و استاد من در ژاپن هیچ خبری از من نداشت و بعد از آن تعریف می‌کرد: «ما 3 روز متوالی در فرودگاه دنبال تو می‌آمدیم که ببینیم رسیده‌ای یا نه؟» و شرایط خیلی بدی بود. منتهی آن موقع دید دانشجو را به شرایط داشتم ولی الآن استاد بودم و مسئولیت داشتم و بسیار برایم سنگین بود. در آن هفته، شرایط روحی خیلی بغرنجی داشتم و هر جلسه‌ای که بود را کنسل کردم و نمی‌توانستم روی آن‌ها تمرکز کنم. آن اتفاق فاجعه‌ای بود که ما همچنان مصریم افراد از ما بابت آن عذرخواهی کنند، حداقل مسئولیت آن را بپذیرند، بگویند نیروهای امنیتی از کجا بودند و قول دهند که دیگر تکرار نخواهد شد. خوشبختانه بعضی از بچه‌ها آن شب دانشگاه نبوند؛ اما اثرات روحی و روانی آن روی افراد، واقعا سخت و سنگین است.
  • در مورد آزاد شدن بچه‌ها هم، همان صبح خوشبختانه مطلع شدیم که خانم م.د و آقای ب آزاد شده‌اند. آن روز صبح با خود خانم د نتوانستم صحبت کنم؛ ولی با پدرشان صحبت کردم و جویای احوالشان شدم. شمارۀ هم‌اتاقی‌ها و دوستان آقای ر.د و آقای ب هم که ظاهراً موبایل‌هایشان ضبط شده یا در آن شرایط از دستشان افتاده بود و به آن‌ها دسترسی نداشتیم را از طریق آقای مجری را پیدا کردم و با ایشان صحبت کردم. با پدر آقای ر.د هم صحبت کردم. بعد از آن، آقای م، آقای آ و آقای ش.م بودند که هنوز در بازداشت به سر می‌بردند. آقای آ، سه‌شنبه با منزل تماس گرفته و گفته بودند که در اوین هستند و پیگیری راحت‌تر بود. آقای م هم به طبق صحبت خودشان، وقتی به سمت دانشگاه در حال آمدن بودند، دستگیر شده بودند...
در این‌جا بحث نام نبردن از اسامی بچه‌ها مطرح می‌شوند و خانم دکتر این‌گونه ادامه می‌دهند:
  • خانم دکتر سعادتمند: در کل بحث این بود که یه سری از دوستان زودتر آزاد شده و یک سری دوستان به اوین رفته بودند که کارشان سخت‌تر بود؛ ولی با این حال با پیگیری‌های هرشب دکتر جلیلی و دکتر ابوالحسنی و ما هم که اگر کوچک‌ترین خبری از سمت خانوادۀ دانشجویان دریافت می‌کردیم، به دانشگاه انتقال می‌دادیم و همچنین شرایط خاص دانشجویان را بیان می‌کردیم، نهایتاً جمعه شب آخرین نفر مربوط با دانشکده‌ی ما آزاد شد. مقدار خیلی زیادی از آزادی‌ها در نتیجۀ این‌ها پیگیری و مقداری هم جوری بود که انگار راهی باز شده بود تا کارها سریع‌تر انجام شوند. ما مورد داشتیم که وثیقه هنوز ثبت نشده بود و کد سنا نگرفته بودند، اما دانشجو نزد پدرشان آزاد شده بود. ارتباطات برقرار شده بین دانشگاه و نیروهای بیرون واقعا موثر بودند و حتی همان‌طور که دکتر ابوالحسنی در جلسۀ امروز گفتند، سایر دانشگاه‌ها هم از این ارتباطات نفع بردند. واقعاً هرکسی که فردی را در این مجموعه می‌شناخت، با او ارتباط می‌گرفت و دانشگاه توانست ظرف چند روز با ریاست جمهوری و شورای امنیت جلسه برقرار کند و خوشبختانه با این ارتباطات کارها زود پیش رفتند.
  • از نظر بنده، صرف حضور دانشجو در آن شب، اثرات روحی شدیدی دارد ولی به هرحال طبق صحبت‌های خود بچه‌ها، حداقل با خشونت با دانشجویان بازداشتی که البته بی‌گناه بوده‌اند، برخورد نشده‌است. با این حال، خود این اتفاق شرایط روحی بدی را ایجاد می‌کند. خواهشی که ما از دانشگاه داشتیم این بود که حتماً از این دانشجویان باید دلجویی شود و پیگیری صورت بگیرد. واقعا خود من -و البته در تمام دانشکده‌ها- هم با شخص خود این دانشجویان و هم با خانواده‌هایشان صحبت کردم. نمی‌خواهم بگویم کار خاصی کرده‌ام و وظیفه‌ام بوده است؛ ولی با این وجود، این دانشجویان نیاز دارند تا حال روحیشان از طرف دانشگاه درک شود و مورد حمایت باشند. من حتی خودم هم گاهی احساس می‌کنم نیاز به مراجعه به روان‌شناس دارم تا راهکاری برای مشکلاتی که از آن شب برایم پیش آمده پیدا کنم. دانشگاه از این دانشجویان حمایت خواهد کرد و من از دانشجویانی که احساس می‌کنند نیاز به حمایت از طرف دانشکده دارند، درخواست می‌کنم که به ما رجوع کنند تا ما هم بتوانیم این کار را برای ایشان جلو ببریم. هرچند که این اتفاق اصلاً نباید می‌افتاد؛ اما حالا حداقل می‌توانیم دنبال راهکاری برای آن باشیم. بابت پرونده‌ها هم تمام دانشگاه در حال پیگیری است که این دانشجویان دیگر پروندۀ باز در وزارت اطلاعات نداشته باشند.

م.م: آن سه نفری که همچنان در بازداشت هستند، این ارتباطات شامل حالشان نشده است؟

م.ل: هیچ حمایتی این اتفاق‌ها را جبران نمی‌کند.

مجری: الان که بحث دلجویی و عذرخواهی مطرح شد؛ ریاست دانشگاه در رسانۀ ملی با این حال که همه می‌دانیم آن شب چه اتفاقی در پارکینگ افتاد، آن را تکذیب کردند و گفتند هیچ اتفاقی در پارکینگ نیفتاده است. امروز هم گفتند به ایشان خبر نداده‌اند. این دروغ گفتن ایشان اصلا روند تکراری‌ای نیست. ایشان شنبه 9 مهر هم قول دادند تا لباس شخصی‌ای دیگر وارد دانشگاه نشود و به فاصلۀ دو ساعت بعد از صحبتشان، دوباره این اتفاق افتاد! همچنین وزیر علوم یکشنبه به دانشگاه آمدند و به بدترین شکل با دانشجو صحبت کردند و استاد دانشگاه را جلوی دانشجوها به سخره گرفتند تا حدی که حتی دکتر جلیلی شروع به دفاع از دانشجویان کردند. بعد از آن هم بیانیه‌ای از طرف حراست وزارت علوم داده شد که در آن فقط دانشجوها محکوم شده بودند و خبری از عذرخواهی نبود. حتی امروز هم دکتر جلیلی از دانشجوها معذرت‌خواهی نکردند. یکی از بچه‌ها امروز در جلسه گفت: «پدر کسی است که حاضر به فداکاری برای فرزندانش باشد.» ریاست یکی از دانشگاه‌های آزاد کشور جلوی ورود مأمورین امنیتی را گرفت و فردای آن هم از سمتش برکنار شد؛ ولی ریاست ما قولی داد که دو ساعت بعد، شکسته شد و فردای آن هم دوباره تکرار شد. ایشان حتی اتفاق افتاده را قبول نمی‌کردند و هنوز هم عذرخواهی نکرده‌اند. اکنون از 10 مهر، 16 روز گذشته و هیچ عذرخواهی یا شفاف‌سازی‌ای از سمت دانشگاه نبوده است. همچنین بچه‌ها با قید وثیقه آزاده شده‌اند؛ مگر دانشگاه جایی نیست که در آن دانشجو احساس امنیت بکند؟ 9 مهر جلوی 50 نفر از دانشجویان، در جلوی درب صنایع زد و خورد رخ داده است. روز 10 مهر، دوستان بچه‌ها را از بغلشان کشیدند و دستگیر کردند. در پارکینگ به بچه‌ها با تیر ساچمه‌ای شلیک شده ولی یک عذرخواهی ساده هم نشده است. فقط دانشجویان را بیشتر محکوم کرده‌اند و آن‌ها را به خاطر آن نیم‌ساعتی که البته الفاظ استفاده‌شده در حد دانشجوی شریف نبوده است، قضاوت می‌کنند و همواره مقصر را دانشجو می‌دانند. ما وقتی از دانشکده برگشتیم با اکثر بچه‌های دانشکده در دانشکدۀ ریاضی بودیم. بچه‌های دانشکدۀ ما تا 1 ساعت یا بیشتر در حال گریه و حمله عصبی بودند ولی همچنان نه شفاف‌سازی‌ بوده و نه عذرخواهی‌ای. صرفاً می‌گویند که در حال پیگیری هستیم.

  • خانم دکتر سعادتمند: در رابطه با بحث عذرخواهی، متنی روی سایت شریف قرار داده شد که محتوایش عذرخواهی از دانشجویان و اساتید بود. البته تاخیر داشت؛ ولی ارسال شد. نکتۀ دیگر این است که روز 11 مهر، سریعاً جلسه‌ای حضوری از ساعت 2 ظهر تا حوالی ساعت 4 برگزار شد که دکتر جلیلی هم حضور داشتند و همان روز می‌خواستند جلسۀ شورای امنیت را نیز شرکت کنند. در آن جلسه مواردی از یکشنبه مطرح شد که حتی برای منی که آن‌جا حضور داشتم هم شوکه‌کننده بود و با خود می‌گفتم اگر این‌ها را هم دیده بودم، چه وضعیت روحی‌ای پیدا می‌کردم؟! منظور این است که حتی مایی که در این شرایط بودیم هم خیلی چیزها را ندیدیم. در رابطه با مصاحبۀ دکتر جلیلی هم همه و حتی خود ایشان، قبول داریم که یک سری اطلاعات کم یا غلط یا ناکاملی به ایشان داده شد و بعد هم سریعاً با ایشان مصاحبه کردند و آن لحظه بر اساس آن اطلاعات ناقص صحبت کرده بودند. درستش هم این بود که بعد از آن اعلام می‌کردند که آن لحظه اطلاعاتشان کامل نبوده و آن حرف را زده‌اند و حق با شماست.
  • در رابطه با وزیر علوم هم شرایط همین است. ما هم با دیدن بیانیه بسیار ناراحت شدیم و اصلاً آن بیانیه هم با فشار و بازخورد منفی شریف و اساتید شریف برداشته شد. ما به عنوان شاهدان صحنه، هم شعارهای آن شب را و هم وقایع آن شب را محکوم می‌کنیم؛ ولی به وزارت علوم فشار آوردیم که شما شاهد نبودید که حالا فقط یک سمت را محکوم می‌کنید.
  • به این نکته هم دقت کنید که تمام این شرایط در سطح بالایی از حکومت و نظام در حال اتفاق افتادن است و موردی نیست که به راحتی بتواند حل شود و حق بدهید که سرعت آن نتواند بالا باشد. همان‌طور که دکتر ابوالحسنی هم گفتند، همین پرونده‌های بچه‌ها مدام در حال پیگیری از بالاست که اگر خودتان در دانشگاه بررسی نمی‌کنید، ما خودمان وارد عمل شویم و برای این‌که دوباره برای بچه‌ها مشکلی پیش نیاید -چه از نظر حضور نیروی امنیتی در اطراف دانشگاه و چه از نظر احضار دانشجویان و دوباره به جریان انداختن پرونده‌های موجود از بچه‌ها- نیاز به طمأنینه داریم تا خدای ناکرده کاری را انجام ندهیم که به ضررمان تمام شود. ما خودمان هم یک سری چیزها را به عنوان ریاست دانشگاه از ایشان انتظار داریم. من امروز تا ساعت 2 ظهر در جلسه‌ای که دانشجویان در آن صحبت می‌کردند، بودم و دقیقاً به استادی از دانشکده مواد گفتم که این موارد، دقیقاً همان صحبت‌های ما در جلسات با دکتر جلیلی و معاونت دانشجویی و فرهنگی و خواسته‌های ما مشترک و در یک راستا هستند؛ منتهی به زمان نیاز است. نکته‌ای که وجود دارد این است که حتماً از الان پیگیری کنید تا برای تجمعات در شرایط حضوری مجوز بگیرید و به دنبال زد و خورد و آشوب بین خودتان و دوستانتان نباشید. اگر در دانشگاه یا دانشکده‌ای زد و خوردی بین دانشجویان وجود داشته باشد، قطعاً می‌تواند از بیرون بیشتر مورد هجوم قرار بگیرد و اگر خودش نتواند شرایط را حل و صلح را برقرار کند، از بیرون فشار بیشتری وارد می‌شود. به سمتی نروید که بهانه به دست بیرون دهید که خودشان وارد شوند. وقتی وزیر علوم به بیرون دانشگاه می‌روند و نیروی امنیتی بهشان می‌گوید که «شما که هستید که بخواهید جلوی ما را بگیرید؟» و یا استاد دانشگاه دچار زد و خورد شده، خودتان بفهمید اوضاع از چه قرار است. بحث من این نیست که از حقوق خودمان دست بکشیم تا با ما کاری نداشته باشند؛ اما باید با طمانینه و بررسی دقیق پیش برویم تا شرایط را به حالت طبیعی برسانیم.

ک.ک: ایشان اطلاع نداشتند که دوربین جدید برای شناسایی دانشجویان روی سردر نصب شده است؟

ف.خ: خب لطفا دوباره دکتر جلیلی با صداوسیما مصاحبه کنند و همه وقایع رو بگویند. این حداقل تلاش ایشان برای جبران صحبت‌های خودشان است.

  • خانم دکتر سعادتمند: بله حتی در جلسه به ما اعلام شد که از نصب شدن دوربین اطلاعی نداشتیم و به آن‌ها گفته‌اند که برای حفظ امنیت خود دانشجویان بوده است. ما هم الان این سوال را از دکتر جلیلی داریم که این دوربین چرا نصب شده است؟ یا این‌که صحبت‌هایتان ناقص بوده و دوباره صحبت کنید. من می‌دانم که هفتۀ گذشته‌اش دکتر تقوی چند روزی بیمارستان بستری بودند و دیروز هم دکتر ابوالحسنی دچار مشکل شده‌اند و کم‌کم بدن‌های همۀ ما دارند کم می‌آورند و مقداری هم باید به این موضوع توجه کنیم. البته من باز هم نمی‌گویم درخواست شما ناحق است و وقتی یک صحبت اشتباه یا ناقصی اتفاق می‌افتد، حتما باید اصلاح شود و ما هم مطرحش کرده‌ایم.

ش.م (یکی از دانشجویان بازداشت شده در شب 10 مهر ماه): من روز یکشنبه در پارکینگ دستگیر شدم و به مدت 3 روز در اوین و 2 روز در زندان تهران بزرگ بودم و جمعه به قید وثیقه آزاد شدم. یک سری صحبت داشتم. یه بحثی که داشتم این‌که من و کسانی که بازداشت شده بودند، وسایلمان در اوین ضبط شده و تمام مدارکم به علاوۀ موبایل و لپ‌تاپم آن‌جاست و من هفتۀ پیش تا درب اوین هم رفتم و کلی هم منتظر ماندم ولی گفتند: «وسایل شما این‌جاست و به جایی تحویل ندادیم و به این زودی هم تحویل نخواهیم داد.» من واقعاً به این وسایل برای کارهای درسی‌ام نیاز دارم و درخواست داشتم پیگیری کنید که وسائل زودتر ترخیص شوند؛ چون واقعا به آن‌ها نیاز داریم.

بحث دیگر این هست که منی که شخصاً با وثیقه آزاد شده‌ام، اصلاً نمی‌دانم که چرا دستگیر شده‌ام. شما خودتان در جریانید که من کار خاصی نکرده بودم که بگوییم نیاز به دادگاه و حکم دادن داشته باشد و به معنای واقعی کلمه، تفهیم اتهام نشدیم و من نمی‌دانم که کدام کار من منجر به ثبت اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور در پرونده‌ام شده است. درخواست داشتم در صورت امکان جلسه‌ای با حضور دکتر جلیلی و دکتر ابوالحسنی و نهادهای امنیتی‌ای که با ایشان ارتباط داشته‌اند، برگزار شود که شاید ایشان بدانند که دقیقاً چه اتهامی به ما وارد است و چه موردی در پرونده وجود دارد که کار به اینجا کشیده است؟ من الان احساس آزادی نمی‌کنم و پرونده‌ام هم‌اکنون در دستان وزارت اطلاعات باز است. حالا اگر دانشگاه بتواند که این پرونده را به کمیته‌ی انضباطی دانشگاه منتقل کند که خیلی بهتر است؛ اما اگر موفق نشود، من نمی‌دانم که از چه موردی باید دفاع کنم و دقیقاً چه کاری کرده‌ام؟ اگر می‌شود این مسئله را از طریق دکتر جلیلی یا دکتر ابوالحسنی پیگیری کنیم تا حداقل جلسه‌ای برایش برگزار شود.

  • خانم دکتر سعادتمند: نکاتتان کاملاً به جا هستند. من حتما منتقل می‌کنم و همین امشب با دکتر ابوالحسنی صحبت می‌کنم. ولی واقعاً تا جایی که ما در جریان هستیم، پرونده‌ها با وجود باز بودن، فعلاً برای شما هیچ مشکلی ایجاد نخواهد کرد و ممانعتی از کاری مثل تحصیل یا خروج از کشور ندارید؛ ولی کاملاً کاملاً قبول دارم که تا وقتی پرونده بسته نشود، احساس آرامش نمی‌کنید.

ش.م: بله چون اگر به دادگاه منتقل شود احتمال هرچیزی حتی حبس وجود دارد.

  • خانم دکتر سعادتمند: در کل جدای از پرونده و حتی در رابطه با دانشجویی که همان شب آزاد شده است، حتی اگر به دنبال دستیگری هستند باید کسی که واقعاً خطایی کرده‌است دستگیر شود. وقتی شما دانشجویی را دستگیر می‌کنید، پرونده‌ای برایش تشکیل می‌دهید و حالا یا همان شب یا چند روز بعد بدون تفهیم اتهام درست، او را آزاد می‌کنید، عملاً به آن دانشجو آسیب می‌رسانید! شما کاملاً حق دارید و ما خواسته‌ای که از دکتر داشتیم این بود که با دانشجویانی با شرایط مشابه شما، جلسه بگذارند و صحبت کنند و قول این جلسه را گرفته‌ایم. در رابطه با مدارک هم، من حتماً منتقل می‌کنم.

مجری: علت مجازی شدن دانشگاه برای مقطع کارشناسی به مدت دو هفته چه بود؟ هدف خاصی داشت؟ اگر دلیل آن آرام‌تر شدن بچه‌ها بود، خیلی دلیل قابل توجیهی نیست.

  • خانم دکتر سعادتمند: دلیلش را صرفاً آرام شدن بچه‌ها نمی‌گوییم. بیشتر نگرانی دانشگاه از بابت امنیت بچه‌ها بود و با خود می‌گفت که اگر دانشگاه حضوری اعلام شود و دوباره اتفاقی بیفتد، چه کار می‌تواند کند؟ ما الآن در شرایط بحران هستیم؛ به این معنی که یک سری اتفاقات به صورت پشت سر هم در حال وقوع هستند و افراد تا راجع به یکی از آن‌ها چاره‌اندیشی می‌کنند، اتفاق جدیدی می‌افتد. مثل اتفاقات 9 مهرماه که بعد آن بلافاصله 10 مهر اتفاق افتاد. دلیل صرفاً خود بچه‌ها بودند تا دانشگاه بتواند تا حدی با بیرون صحبت کند و شرایط را جلو ببرد و تا حد نسبتاً خوبی مطمئن شود که می‌تواند امنیت دانشجو را در دانشگاه تضمین کند.
  • نکتۀ دیگر این است که با خود می‌گویند که این دانشجوها هم‌اکنون خشمگین هستند. یکی از همکاران مثالی زد که وقتی بین دو بچه در خانه دعوا می‌شود، همان اول می‌گوییم هرکدام به اتاق خودش برود و سپس می‌گوییم بعد از آرام شدن و فکر کردن راجع به موضوع، با هم حرف بزنند و قطعاً بعد از نیم ساعت، صحبت کردنشان بهتر از حالت عصبانی خواهد بود. چون بچه‌ها عصبانی بودند -که کاملاً هم حق داشتند و بحثی سر آن نداریم- فضا به سمتی رفت که بچه‌ها را کمی آرام کنیم. البته متأسفانه اتفاقات جدیدی این بین رخ داد که دوباره بحث‌هایی بین بچه‌ها ایجاد شد که اتفاق خوبی نبود و خیلی از جلسات اخیر ما پیرامون همین مساله بوده است. همین امروز صبح، دوباره تماسی داشتم که فلان دانشجو فلان گزارش را از فلان کس به ما داده‌است و من دیگر نمی‌دانستم چه کار باید کنم؟! واقعاً ما هر لحظه درگیر مسئلۀ جدیدی هستیم و باید تلاش کنیم با بحران مقابله کنیم و بالاخره ما بشر هستیم. احتمالاً خیلی از شما الآن انتظار داشتید من در این مدت اقداماتی انجام می‌دادم یا به یک سری فرایندها ایراداتی می‌گرفتم. من منکر آن نمی‌شوم؛ ولی ما هم آدمیم و تحت فشار هستیم. هرچند که واقعاً وظیفۀ ما سنگین‌تر است و تلاشمان را کرده‌ایم که کار را درست پیش ببریم، اما بالأخره ممکن است یک سری جاها تصمیم اشتباه گرفته باشیم یا کم‌کاری و کوتاهی در قسمتی کرده باشیم و این موارد اجنتاب‌ناپذیرند؛ ولی مطمئن باشید تمام تلاش افراد بر این بوده است که این کم‌کاری‌ها انجام نشود، اما به دلایلی اتفاق افتاده است. این شرایط، شرایط بحرانی است و تحت فشارهای روانی زیادی هستیم. مطمئن باشید همان‌طور که هیچ پدر و مادری بد فرزندش را نمی‌خواهد، مطمئن باشید مسئولین دانشگاه هم تمام تلاش خود را می‌کنند؛ اما قطعاً نقص و کاستی‌هایی وجود داشته‌اند که حتما باید جبران شود که برای برخی از آن‌ها حتی دیر شده است.

م.م: من باب موضوعی که فرمودید که باید محیطی ایجاد کنیم که حداقل‌های روابط اجتماعی در آن رعایت شود، موضوعی پیش آمده که خواستیم اول با شما به عنوان معاونت دانشجویی دانشکده مطرح کنیم. گویا در کلاس‌های محاسبات، کنترل و کاتالیزور یکی از دانشجویان به اسم ف.ا شرکت و شایعه‌پراکنی و تنش‌زایی می‌کنند. ایشان در مقابل استاد و سایر دانشجویان حاضر این عبارت را به کار بردند: «دانشگاه حضوری نمی‌شود به دو دلیل؛ دلیل اول وجود نیروهای لباس شخصی و دلیل دوم آن که کسانی که کلاس‌ها را شرکت می‌کنند از طرف سایر دانشجوها به چاقوکشی و اسیدپاشی تهدید می‌شوند.» این حرف واقعاً انقدر مسئلۀ عجیب و خجالت‌آوری است که واقعاً نمی‌توانیم به هم‌دانشکده‌ای‌هایمان نسبتش دهیم! چه برسد به این‌که بخواهیم در سه کلاس به اساتید بیانش کنیم و واقعاً دانشجویان طوری شوکه شده بودند که راهی جز در میان گذاشتن مسئله با شما به ذهن ما نرسید. ایشان بدون هیچ ادله‌ای این حرف را جلوی اساتید و دانشجویان زدند و باید صحت‌سنجی شود. ممنون می‌شوم که بگویید چه پیگیری‌ یا واکنشی باید انجام شود؟

  • خانم دکتر سعادتمند: این موضوع متأسفانه الآن در سطح دانشگاه مطرح است و موضوع ایشان محدود به دانشکده نیست. متأسفانه یک سری تهدیدها به صورت ناشناس برای بچه‌ها در حال ارسال است؛ خصوصاً برای بچه‌هایی که سر کلاس شرکت کرده‌اند. حتی این تهدید اسیدپاشی را نه از ایشان، بلکه در جلسه‌ای دیگر از زبان کس دیگری شنیده‌ام. این تعداد دانشجویان قطعاً اندک هستند و واقعاً از یک دانشجوی شریفی با این همه هوش و تلاش و... زدن این حرف‌ها خیلی عجیب است و این تعداد، تعداد بالایی نیست؛ ولی متأسفانه مسئله آن قدر بغرنج است که در دانشگاه پخش شده‌است. اگر این تهدیدها با اسم باشد، خیلی راحت قابل پیگیری هستند ولی به صورت ناشناس هستند و من واقعاً شرمنده‌ام که آن را تایید می‌کنم ولی صحبت‌های خیلی رکیکی در حال انجام است.

م.م: متوجه حرف شما هستم ولی وقتی دانشگاه ما حراست دارد و کمیتۀ انضباطی به این شدت فعال است، به نظرم درست هست که این افراد به این نهادها مراجعه کنند و درست نیست در محیط کلاس و درس، همچین اتهامی به هم‌دانشکده‌ای‌ها زده شود.

مورد دیگر این‌که شما می‌گویید که اکانت ناشناس تهدید کرده است؛ اما همین الآن افرادی هستند که از جناح مقابل به صورت کاملا شناس، بچه‌ها را تهدید می‌کنند.

  • خانم دکتر سعادتمند: این کاملاً قابلیت ردیابی دارد و ایمیلی که شورای انضباطی زد و خیلی از شما به آن ایراد گرفتید، دلیل اصلی‌اش همین اتهامات و توهین‌ها در فضای مجازی بود. آن‌هایی که با اسم و شناس هستند، کاملاً قابلیت شکایت دارد و هیچ ممانعتی ندارد و اتفاقً من خودم موافق آن هستم. ولی برای ناشناس‌ها، واقعا چاره‌ای ندارند و علت آن ایمیل هم این بود که شاید این افراد دچار تلنگری شوند. من قبول دارم که کاری که زشت هست را نباید مدام تکرار کنیم تا قبحش ریخته نشود؛ ولی قبول کنید که افرادی که مورد توهین قرار می‌گیرند، تحت فشار روانی هستند. می‌دانم یک سری از آن طیف اسم و عکس پخش می‌کنند و یک سری از این طیف همین کار را می‌کند. من دانشجویانی داشتم که یک ساعت در همین کلاس مجازی گریه کرده است. منظور من هم همین است که باید کاری کنیم تا افراد به خودشان بیایند و کارشان را تکرار نکنند. هرچند درست هم نیست که خیلی کار را در بوق و کرنا کنیم؛ ولی اگر خدای ناکرده یکی از این‌ تهدیدها بخواهد به سرانجام برسد، اتفاقی خیلی نافرجام و در حد فاجعه رخ می‌دهد.

م.م: ایشون الان همۀ ما کسانی که سر کلاس‌ها نمی‌رویم را متهم کرده‌اند؛ در حالی که ما کوچک‌ترین تهدید یا توهینی به کسی نکرده‌ایم که ایشان به ما تهمتش را می‌زنند. به نظرم باید صحت‌سنجی شود و حداقل داخل همان کلاس پاسخگو باشند. چون واقعاً اگر بخواهند به حراست مراجعه کنند، می‌تواند اطلاعات اکانت تهدیدکننده را در بیاورند؛ ولی هم‌اکنون ما که کاری نکرده‌ایم، در حضور استادی که نزدش اعتبار داریم تهدید شده‌ایم. این‌جا ما هم حق شکایت داریم و تقاضا داریم دانشکده این موضوع را پیگیری کنید تا ما مجبور به رجوع به حراست و ایجاد حواشی برای دانشکده نشویم.

  • خانم دکتر سعادتمند: بله؛ در واقع ما اگر می‌خواهیم کسی را متهم کنیم و مدرکی داریم، باید از مجاری درست پیگیری انجام شود و یا باید سر کلاس واضح بگویم که صحبت کلی است . حرف شما را قبول دارم؛ ولی متأسفانه این موارد در سطح دانشگاه وجود دارد. اما به نظر من و طبق شنیده‌هایم، تعدادش بسیار کم است. البته این موضوع موضوعی است که حتی یک دانۀ آن هم در محیط دانشگاه زیاد است و ما باید با افراد خارج دانشگاه فرقی داشته باشیم؛ ولی قبول دارم که مطرح کردن آن سر کلاس و شایعه‌پراکنی درست نیست.

م.م: الآن شرایطی شده است که افراد ادعاهایی بدون هیچ مدرکی می‌کنند. حتی اکانت ناشناس هم ممکن است بهانه‌ای باشد و چنین چیزی وجود نداشته باشد. من خواهش می‌کنم دانشکده‌ها پیگیری کنند تا این ادعاها حداقل صحت‌سنجی شوند.

  • خانم دکتر سعادتمند: البته این پیام‌ها با همان اسامی ناشناس و فیک برای من فرستاده شده‌اند و من نمی‌خواهم بگویم اصلا هیچ‌چیزی وجود ندارد. به هرحال مواردی دیده‌ایم چه در سطح دانشکده چه دانشگاه؛ اما کم هستند.

م.م: متوجه‌ام. الان شرایطی هست که هر کسی ممکن است از یک روشی استفاده کند. اما اگر اکانت ناشناسی هم وجود دارد، امکان پیگیری آن هست و در مسائل دیگری هم پیگیری شده‌است که این اکانت‌ها برای چه شماره و شخصی هستند. خواهش داشتم که صحت‌سنجی شوند تا به کسی اتهام بی‌موردی وارد نشود.

ا.د: یک چیزی راجع به همین موضوعی که م.م مطرح کردند، بگویم. ببینید بدون تعارف بگویم‌، شرایط طوری هست که میان بچه ها ما جبهه داریم. داستان ها و مشکلاتی هست که همگی می‌دانیم و قابل انکار نیستند؛ اما وقتی این افراد و جبهه یک مشاجره ساده را که برای خود من توی گروه هم‌ورودی‌ها اتفاق افتاده است، بزرگ می‌کنند و کاری می‌کنند که حراست به من زنگ بزند و بگوید: «از طرفی به من فشار وارد شده که تو را اخراج کنم و من دارم پادرمیانی می‌کنم.»، یعنی وقتی قابلیت پیگیری یه مشاجره ساده را دارند، به نظر من حتی اگر آن افراد فیک هم باشند قابل شناسایی هستند. من حقیقتاً حتی نمی‌توانم باور کنم که کسی از دانشجوهای ما، دوست های خودم یا کسانی که در دانشکده می‌بینم، سوار ماشین شود و  برود جایی اسید بخرد و ببخشید انقدر بیکار باشد که همچین کاری کند. به نظر من یک سری صحبت‌ها هستند که صرفاً این جو را متشنج‌تر می‌کنند و بچه‌ها را عصبانی‌تر. مثلا می‌گویند چاقوکشی و این ها. حتی کسانی که با هم مخالفیم، حتی عصبانی‌ترین افرادمان یا کسانی که حال خوبی نداشتیم و یا در این اوضاع بودیم و خیلی دوست داشتیم جایی حرف بزنیم و گفتگو کنیم، نهایت این بود که در گفتگو کردن با همدیگر کمی تند رفتار کنیم ولی توهینی نکردیم. با توجه به ادعای تقلی بودن اکانت، به نظر من قضیه کمی مشکوک هست که آیا واقعا همچین چیزی صحت دارد یا نه؟ من فقط می‌گویم که این افرادی که این حرف‌ها را می‌زنند، بیشتر قصد دارند که دانشجو را عصبانی‌تر کنند که نه به نفع دانشگاه و نه به نفع بچه‌هاست. دانشجویان وقتی که عصبانی باشند، نه می‌توانند درس بخوانند و نه می‌توانند با همدیگر در دانشگاه فضای مسالمت‌آمیزی ایجاد کنند. به نظر من این قضایا فقط جوسازی هست. امیدوارم که این قضیه قابلیت پیگیری داشته باشد.

  • خانم دکتر سعادتمند: من دقیقا الآن دارم حرف شما را می‌زنم. حتی در یکی از جلسات گفتم: «ببینید اگر واقعا وجود دارد، خب برویم سراغش و آن افراد را برداریم.» حتی یک جلسه هفته گذشته برگزار کردم و ۴،۵ نفر از افرادی که این شرایط را عنوان کرده بودند، حتی از دو طیف متفاوت، آمدند و گفتند که مثلاً همچین حرف‌هایی بوده و همچین شرایطی وجود داشته است. من قبول دارم که باید صحت سنجی و بررسی شود که آیا اصلاً وجود دارد یا نه؟ از طرفی هم گفتنش باعث می‌شود که قبح آن عمل ریخته شود و کم‌کم افراد بیشتری از آن می‌گویند. اما به نظر میرسد که تمام مواردی که داریم میبینیم، واقعا وجود دارد و فکر نمی‌کنم افراد بیایند و یک همچین متن‌هایی را به قول شما از سر بیکاری بنویسند و حالا کسی برود و اسید بگیرد و بگویند که ببینید یک همچین اتفاق‌هایی می‌افتد و وجود دارد. حال اینکه تلورانسش چقدر است و چقدر شدید هست، فکر نمی‌کنم که انقدر تلورانس بالایی داشته باشد؛ چون واقعا از دانشجوها بعید هست که بخواهند همچین حرف‌هایی بزنند! واقعاً اتفاق خیلی خیلی بدی هست و حالا نه فقط توهین، متأسفانه یک سری جملاتی هست که خیلی وحشتناک است؛ یعنی من نمی‌دانم واقعاً یک آدم چه طور حتی توان نوشتن و فرستادن این جملات را دارد و سوال خود من هم هست. واقعاً اگر همچین آدمی هست، قطعاً مشکلات روحی و روانی دارد؛ اما به نظر می‌رسد که وجود دارد. باید در اصل دنبال این باشیم که بتوانیم پیدایشان کنیم و حداقل جلوی تکرار را بگیریم. ولی با توجه به پیام‌هایی که به ما می‌رسد، فکر نمی‌کنم که صرفاً جوسازی باشد و اصلا هم خاص دانشکدۀ ما نیست. برخی جلساتی که بین دانشکده‌های مختلف از هفتۀ قبل گرفته شده‌اند، راجع به همین موضوع بوده‌اند. بنابراین ما کمی نگران هستیم و اگر همچین چیزهایی صحت‌سنجی شود و وجود داشته باشد، می‌خواهیم که خود افراد به خودشان بیایند و این کارها را تکرار نکنند.

پ.ح: خیلی از اساتید هستند که کلاس هایشان را برگزار می‌کنند و بحث برگزار نشدن نیست. حتی اساتید می‌توانند سرکلاس بیایند اما تدریس نکنند. خود من بارها در گروه به بچه‌ها گفته‌ام که اگر می‌خواهید سر کلاس بروید، موردی ندارد و کسی شما را از گلو نگرفته است که نروید و اصلاً این‌جور نیست اما…

  • خانم دکتر سعادتمند: اما قبول کنید که متأسفانه همۀ افراد این‌طور نیستند. مثلاً خود دانشگاه گفته است که سر کلاس اسم‌ها را مخفی کنید؛ اما دیروز به من گفتند که اگر شما اسامی را هم مخفی کنید، باز بچه‌ها می‌توانند با دستوری اسم‌ها را ببینند. چرا باید انقدر ترس بین بچه‌هایی باشد که سر کلاس می‌آیند؟ موضوع پیام‌هایی است که بعدش دریافت می‌کنند. چرا باید روزی در کلاس ۱۵،۱۶ نفر شرکت کنند و در کلاس دیگری با یک روز فاصله تعداد ۵،۶ شود؟ و وقتی از آن‌ها می‌پرسی، می‌گویند که اسم‌هایشان در گروه‌های مختلف پخش شده است. من می‌دانم که شعور بسیاری از دانشجویان خیلی بالاتر از این‌حرف ها و موضوعاتی است که دارد اتفاق می‌افتد؛ ولی خب همان تعداد اندک هم مشکل ایجاد می‌کند.

پ.ح: به نظر شما قبل از این‌که در دهم مهر ماه، آن اتفاقات بیفتند، دکتر جلیلی از وجود نیروهایی که قصد ورود به دانشگاه را داشتند، مطلع بودند؟

  • خانم دکتر سعادتمند: من فکر نمی‌کنم. قاعدتاً اگر خبر داشتند باید یک کاری می‌کردند.

پ.ح: روز نهم مهر ماه یک سری خبرها آمدند که خود من جدی نگرفتم اما یکی از دوستان من در دانشگاه شهید بهشتی، روز شنبه به من گفت: «معلوم نیست کدام دانشگاه را، اما فردا قرار هست که یکی از دانشگاه را به رگبار ببندند.» ایشان هم از یکی از دوست هایش شنیده بود و این حرف را به من زد. خود من جدی نگرفتم و آن را یک خبر تلگرامی در نظر گرفتم، اما این اتفاق افتاد و نظر من این هست که دکتر جلیلی خبر داشتند ولی خب مطمئن نیستم.

  • خانم دکتر سعادتمند: ببینید واقعیتش غیر ممکن هست که من از بروز همچین اتفاقی خبر داشته باشم و هیچ کاری نکنم. این از انسانیت به دور هست و ربطی به تفکر و عقیده ندارد. آدم حتی برای دشمن خودش هم دوست ندارد که چنین اتفاقی بیفتد، چه برسد به دانشگاهش. مطمئن باشید که ایشان در جریان نبودند. این که چطور آن‌ها آمدند و کار خودشون را کردند و ریاست دانشگاه اصلا در جریان قرار نگرفته، بماند. اما مطمئن باشید که کسی از روی آگاهی این کار را نمی‌کند و اصلا چهرۀ خودش با این‌کار خراب می‌شود.

ه.ف: این که دانشجویان در کلاس‌ها شرکت نمی‌کنند را به عنوان حرکت مدنی مؤثری دانستید که بهتر از روش‌های دیگر فیزیکی است؛ اما از طرفی فرمودید که وقتی دانشجویان می‌گویند ما در کلاس‌ها شرکت نمی‌کنیم و به جای آن فیلم کلاس‌های ضبط‌شده را نگاه می‌کنیم، در واقع نشان‌دهنده تمایل دانشجویان به برگزاری کلاس است. این حرف درست نیست و نه تنها نباید آن را حرکتی اشتباه تلقی کرد، بلکه باید از دانشجویان تقدیر هم بشود؛ چرا که بعد از انقلاب دیدیم که انقلاب فرهنگی شد و دانشگاه و آموزش تعطیل شد و در همین مدت بسیاری از اساتید برجسته جدا شدند و مشکلاتی به وجود آمد؛ اما اکنون دانشجویان با این حرکت جلوی اتفاقاتی از این قبیل را می‌گیرند و شایستۀ تقدیر هستند.

موضوع دیگر این است که در جلسات قبل فرمودید دانشجویان شعارهای خارج از عرف می‌دهند. شعاری که توهین داشته باشد، قطعا شعار خارج از عرف است؛ اما اگر شعاری بدون توهین، شخص یا اشخاص و یا حتی کلیت یک سیستم را هدف قرار دهد، این شعار خارج از عرف نیست! چرا باید این‌گونه با آن‌ها برخورد شود؟ دانشگاه گفته که برای اعتراضات دانشجویان شرایطی را فراهم می‌کند تا در راستای برگزاری آن‌ها کمک کرده باشد. نکته‌ای که وجود دارد این است که مگر این اعتراضات برای بار اول است که اتفاق می‌افتند؟ چرا تا الان شرایط را فراهم نکرده بودند؟ این حرف‌ها اکنون به این دلیل زده می‌شود تا جو موجود بخوابد و دانشجویان آرام شوند. ما دانشجویان حتی برای گرفتن مجوزهای یک جشن ساده اذیت می‌شویم، چه برسد به تجمعی این چنینی! فردی که مسئولیت‌ تجمع را به عهده می‌گیرد هم به خاطر اعمال دیگران ممکن است بازخواست شود؛ چرا که او نمی‌تواند همۀ افراد حاضر در تجمع را کنترل کند و جلوی شعارها و اعمال احتمالی آن‌ها را بگیرد.

بحث دیگری که باید مطرح کرد این است که خواسته‌های دانشجویان و معترضین را به بحث حجاب اجباری تقلیل داده‌اند؛ در صورتی که اگر پای صحبت همین افراد بنشینید و یا حتی شعارهای آن‌ها را گوش کنید، متوجه می‌شوید موضوع فقط این نیست! افراد باید بتوانند خواسته و عقیدۀ خود را بیان کنند. البته این بیان خواسته و عقیده است که باید آزاد باشد، نه خود آن عقیده. اگر کسی در هر جای دنیا فلان کار را انجام دهد با اون برخورد می‌کنند. اگر کسی در جایی حرفی بزند که باعث آزار دیگران شود، نسبت به آن حرف مسئول خواهد بود و حتی این فرد باید دادگاهی شود. آن خانمی که ادعا کردند که دیگران ایشان را تهدید کرده‌اند، آن را مطرح کنند تا با فرد خاطی برخورد شود. چرا فقط شبهه‌ای مطرح می‌کنند و می‌روند؟ این که تنها بگوییم ای ملت برای بنده فلان اتفاق افتاده است و مدرکی نداشته باشیم، به این کار نشر اکاذیب می‌گویند که این موضوع هم تنبیهی دارد.

آیا آقای جلیلی برای تقطیع حرف‌های صنفی و القای این موضوع به مردم که در شریف همه‌چیز امن و امان و وضع دانشگاه آرام است معذرت‌خواهی کردند؟ آیا آن را تکذیب کرده‌اند؟

موضوع دیگر تهدیدهای صورت‌گرفته است. خود شما در روز یک‌شنبه شاهد اتفاقات بودید. حالا به ما از طرف حراست و دیگر بخش‌ها زنگ می‌زنند و تهدید می‌کنند و می‌گویند: «شما در فلان گروه حرفی را زده‌اید که درست نیست.» به آن‌ها می‌گوییم: «چه گروهی و چه حرفی؟» می‌گویند: «حالا یک گروهی.» و بعد از پافشاری اسم گروهی را می‌گویند که اصلا وجود ندارد! وقتی هم می‌گوییم: «چه حرفی؟»، جوابی می‌دهند که اصلا گفته نشده! این بخش‌ها از یک سری افراد خاص، اسم دانشجویان را گرفته‌اند و آن‌ها را تهدید می‌کنند. بعد به ما می‌گویند که ادامه ندهید چرا که آقای جلیلی از قبل در جریان اتفاقاتی که در روز یک‌شنبه افتاده نبوده است. باید گفت که اولاََ موضوع را نباید به فقط یک‌شنبه تقلیل داد، و ثانیاً خود آقای جلیلی در جلسه‌ای که با دانشجویان داشتند گفتند که گارد و نیروهای امنیتی به درخواست ما حضور پیدا کردند تا امنیت را برقرار کنند.

در این مدت بسیار گفته شد که اساتید و مسئولین دانشگاه با ارتباطاتی که داشتند، توانستند دانشجویان زندانی را آزاد کنند. مشکل جامعه دقیقا همین است. اگر فردی خاطی است، دستگاه قضا نباید تحت تأثیر اشخاص و روابط او را آزاد کند و اگر خاطی نیست که نباید دستگیر شود!

موضوع آخر این که چرا اساتید و سیستم دانشگاه باید دست روی دست بگذارد تا زمانی که شرایط بحرانی شود و سپس کاری انجام دهند؟ چرا بعد از آن همه بی‌احترامی از جمله جداسازی ورودی آقایان و خانم‌ها و برخوردها در اعتراضات اخیر و مشکلات دیگر، تازه بیانیه دادند که خب کلاس‌ها را یک هفته تعطیل می‌کنیم و اتفاقی هم رخ نداده است؟

  • دکتر سعادتمند: دربارۀ این که گفته شد آزادی دانشجویان به کمک روابط انجام شده است، به هر صورت پیشبرد کار بر اساس روابط، مشکلی است که در جامعه می‌بینیم. منظور ما از گفتن این حرف این نیست که کار درستی است. خود من چند سال در کشوری بودم که روابط معنایی نداشتند و از بدو ورود برایشان فرقی نمی‌کرد که من ایرانی‌ام و دیگری از کشوری دیگر و همان شرایطی که برای مردم خود فراهم کرده بود را برای ما نیز فراهم می‌کرد. منظور این بود که اگر ما طبق اصول پیش می‌رفتیم، از همان اول نباید دستگیری صورت می‌گرفت. اما حالا که متأسفانه این اتفاق افتاده، باز اگر بخواهیم طبق اصول پیش برویم، فرایندی طولانی‌مدت بود و دانشجویان بی‌گناه مدت بیشتری تحت فشارهای روانی قرار می‌گرفتند. برخی از اساتید در این بین از روابطی که داشتند برای این موضوع استفاده کردند و به زبان دیگر بلیت خود را خرج کردند تا دانشجویان آزاد شوند؛ اما برخی دیگر اما با وجود داشتن روابط قوی‌تر، کار خاصی انجام ندادند.
  • در مورد بحث جداسازی ورودی دانشجویان که گفته شد، اتفاقاً اساتید خانم خیلی با این موضوع مخالفت کردند و جلسه‌ای نیز با دکتر جلیلی در این مورد داشتیم. به ما می‌گفتند که شما چون استاد هستید مشکلی ندارد که از درب ورودی آقایان بروید! ما در آن جلسه خواسته‌هایی که داشتیم را مطرح کردیم و اتفاقا خود من گفتم: «اگر در روز بازگشایی دانشگاه ببینم ورودی‌ها جداست، خود من از درب ورودی آقایان وارد نمی‌شوم و این‌جا هستم که از دخترانمان حمایت کنم.» سپس روز قبل از بازگشایی ایمیل زدند که از فردا همۀ دانشجویان از همان درب وارد می‌شوند و جداسازی نداریم. می‌خواهم بگویم این‌طوری نیست که ما اساتید کاری نکنیم و تلاش می‌کنیم به اتفاقاتی که در دانشگاه می‌افتد، واکنش نشان دهیم. درست است که رئیس دانشگاه سمت ریاست را دارد؛ درست است که رئیس دانشکده سمت ریاست را دارد؛ اما این به آن معنا نیست که تنهایی تصمیم بگیرند و هر اتفاقی بخواهد رخ دهد، باید در شورا تصویب شود. ما اساتید در این موارد پشت دانشجو می‌ایستیم و اعتراض خود را به گوش مسئولین می‌رسانیم.
  • در مورد این تماس‌های تهدیدآمیز حتما پیگیری می‌کنم و نتیجه را اعلام می‌کنم. تلاش ما بر این است که اتفاقات در خود دانشگاه انجام و مشکلات برطرف شوند. اگر به شما زنگ زده‌اند که فلان حرف را زده‌اید و تهدیدتان کردند و بعد از پافشاری از طرف شما گفته شد که حالا اتفاقی رخ نداده و تنها برای تذکر تماس گرفته‌ایم، این کار اشتباه است و باید به دنبال حقتان باشید. اما حتماً به این نکته توجه کنید که در کنار حق‌خواهی خود، ادب را رعایت کنید که آتویی از شما نداشته باشند و نتوانند با همین مکالمه‌ها بر ضد شما کاری کنند. طوری نشود که با وجود این که حق با شماست، نتیجه عکس بگیرید و به مشکل بخورید.

ف.خ: دربارۀ نکته‌ای که دوستان در مورد حضور نیروهای امنیتی مطرح کردند و گفته شد که دکتر جلیلی گفته‌اند که ما از ارگان‌های انتظامی درخواست کردیم، اما از نیروهای امنیتی اطلاعی نداشتیم، بگویم. طبق قانونی که در شهریور 1379 به دنبال وقایع کوی دانشگاه تصویب شد، هیچ نهاد امنیتی و نظامی بدون اجازۀ شخص رئیس دانشگاه و وزیر عتف یا جایگزین‌های قانونی آن‌ها، حق ندارد در دانشگاه حضور پیدا کند و در صورت حضور آن‌ها، اگر وزیر یا رئیس دانشگاه اطلاع داشته باشند، اشکالی در سیستم وجود دارد که چرا اجازۀ ورود آن‌ها را داده‌اند و اگر اطلاع نداشته باشند نیز، این سوال مطرح است که چطور چنین فاجعه‌ای در دانشگاه و در محیط تحت ریاستشان رخ می‌دهد و اطلاعی ندارند؟ این موضوع به هیچ وجه قابل توجیه نیست و از دوستان خواهش می‌کنیم بحث نیروهای امنیتی و انتظامی را از هم جدا نکنند، چرا که در قانون این دو در کنار یک‌دیگر آمده‌اند.

مورد بعدی در مورد اعتصاب‌های این مدت است. متأسفانه در جامعۀ ما فرایندها منفعلانه هستند و در خیلی از موارد، می‌بینیم که فکری پشت حرکت‌ها وجود ندارد و حاکمیت منتظر می‌ماند تا اتفاقی رخ دهد و سپس واکنش نشان دهد، برای رفع آن تلاش کند و راهکاری را در پیش بگیرد. صبر می‌کند دریاچه‌ای خشک شود و سپس به فکر احیای آن بیفتد. صبر می‌کند جامعه‌ای به این حد از شکاف برسد و سپس به فکر درست‌کردن آن می‌افتد. در چنین جامعه‌ای که حاکمیت تا این حد منفعلانه عمل می‌کند، ابزار آدم‌ها «فشار» می‌شود و ما فشارمان را فقط از طریق اعتصاب می‌توانستیم وارد کنیم.

بحث دیگری که به آن اشاره شد، توهین‌های روز یک‌شنبه بود. قطعاً هر توهینی محکوم است و باید با آن برخورد شود؛ اما بنده در تجمع روز شنبه حضور داشتم و عمدۀ تجمع آن روز به قدری مسالمت‌آمیز بود که حتی اگر کسی شعاری درباره مرگ افرادی می‌داد، جمعیت با او برخورد می‌کرد؛ یعنی دانشجویان به این حد از بلوغ رسیده بودند که جلوی چنین شعارهایی بایستند. چگونه می‌شود که همان دانشجویان فردای آن روز چنین شعارهایی می‌دهند؟ من معتقدم روز یک‌شنبه دانشجویان شریف نبودند که چنین شعارهایی می‌دادند و یا تحریک بیرونی بوده یا افرادی دیگر در تجمع حضور داشتند. البته در جایی که می‌گوییم توهین‌ها با تحریک نیروهای بیرونی بودند، منظور از نیروی بیرونی جبهه‌ای است که روبه‌روی دانشجوهای معترض قرار گرفته است و منظور، افرادی از خارج کشور و حتی خارج دانشگاه نیستند. در تجمعات می‌بینیم که تا زمانی که گروه‌های خاصی از درون دانشگاه در تجمعات حضور ندارند، جمعیت توهین نمی‌کنند؛ اما حضور این گروه‌ها منجر به درگیری و توهین می‌شود.

  • دکتر سعادتمند: دقیقاً این موضوع را خودمان هم مطرح کردیم و به همین نتیجه رسیدیم که نمی‌توان اتفاقات آن روز را پای دانشجویان شریف نوشت. ما باید اعادۀ حیثیت کنیم که چرا این موضوع باید به پای شریف نوشته شود؟ یکی از اساتید تعریف می‌کرد که یکی از دوستانش گفته است:« من به هیچ عنوان فرزندم را به شریف نمی‌فرستم!» در جامعه باب شده که دانشجویان شریف و نخبگانی که مجانی تحصیل می‌کنند و اساتید و امکانات دانشگاه در اختیارشان است چنین حرف‌هایی می‌زنند. ما باید در مقابل حرف‌هایی که در آن روز زده شد اعادۀ حیثیت کنیم و ثابت کنیم این افراد از شریف نبوده‌اند!

ف.خ: موضوع دیگر این که به ما گفتند مدتی را مجازی باشیم تا اقداماتی در جهت حفظ امنیت دانشجویان صورت گیرد و بعد کلاس‌ها حضوری شود. ما از روز شنبه 30 مهر ماه، به صورت حضوری در کلاس‌ها شرکت می‌کنیم و سوالی که پیش می‌آید این است که در این مدت چه اقداماتی انجام شده و چه تضمینی وجود دارد که دانشجو در دانشگاه امنیت داشته باشد؟

  • دکتر سعادتمند: زمانی که اطلاعیه حضوری‌شدن کلاس‌ها آمد، ما در جلسه آموزش بودیم و هنوز خبر نداشتیم که چه اقداماتی صورت گرفته است؛ اما سوالی بود که خود من هم پرسیدم و هنوز جوابی نگرفته‌ام که بتوانم به شما منتقل کنم. اما این را می‌گویم و هستند دانشجویانی که بتوانند این حرف را تأیید کنند؛ ما از روز یک‌شنبه به بعد تمام روزها را در دانشگاه بودیم و حتی همان روز شنبه که تجمع اساتید بود و بنا به دلایلی از جمله شلوغی خارج دانشگاه، لغو شد، دانشجویی به من زنگ زد و پرسید: «کجا هستید؟» گفتم: «در دانشکده.» به من گفت: «چرا آن‌جا هستید؟ بهتر است از دانشگاه خارج شوید چرا که بیرون دانشگاه شلوغ است.» اما بدانید هر چه داخل خالی باشد، به نفع بیرون دانشگاه است. منظور از بیرون دانشگاه هر کسی است که می‌خواهد نام شریف خدشه‌دار شود، چه نیروی داخلی و چه خارجی و وابسته به هر جا؛ جبهه‌ای که هدفش خدشه‌دارشدن نام دانشجو و دانشگاه و به خصوص دانشگاه شریف است. اعتقادی که من دارم این است که نباید داخل خانه را خالی نگه داشت. اگر داخل خانه خالی باشد، به فردی که قصد تعرض دارد این اجازه را می‌دهیم که با خیال راحت هر کاری که می‌خواهد انجام دهد؛ اما اگر داخل خانه باشیم، می‌توانیم با آن‌ها مقابله کنیم. هر چند دانشگاه موظف است امنیت را برقرار کند؛ اما ما باید دو نکته را رعایت کنیم، یک این که خانه خود را خالی نکنیم و دو این که در خانه خود آتویی دست دیگران ندهیم.

آ.ز: برخی از اساتید برای کشاندن دانشجو به سر کلاس، حتی آن‌ها را تهدید کردند که البته نام نمی‌بریم اما دانشجویان می‌دانند چه کسی مدنظر است و امیدوارم بعداً به شما انتقال دهند.

موضوع دیگر این که یکی از دانشجویان نفت ورودی ۹۹ در روز یک‌شنبه از قبل می‌دانست لباس شخصی‌ها قرار است وارد دانشگاه شوند، چگونه رئیس دانشگاه از این موضوع بی‌اطلاع بود؟ پیام این فرد که گفته بود: «من در جریان ورود این افراد بودم.» نیز در گروه موجود است و در صورت لزوم ارائه می‌شود. پس چرا رئیس دانشگاه اظهار بی‌اطلاعی کرده است؟

موضوع بعد این است که اشخاصی در کلاس‌های مجازی با اسم دیگر دانشجویان شرکت می‌کردند و مثلاً در روز یک‌شنبه یکی از دانشجویان با اسم من در کلاس حاضر شده است؛ در صورتی که من از اول اعتصاب در کلاس‌ها شرکت نکردم! انجام این کارها در ذهن چه افرادی شکل می‌گیرد و چه کسانی این کارها را انجام می‌دهند؟ آیا این موضوع قابل پیگیری است و برای مقابله با آن چه باید کرد؟

  • دکتر سعادتمند: یکی از راهکارها این است که کلاس‌هایی که برگزار می‌شوند از طریق سامانه درس‌افزار باشند تا کسی نتواند به جای دیگری برود. البته همین سامانه هم مشکلاتی دارد که می‌تواند باعث انجام چنین کارهایی شود. اما نکته‌ای که برای من هم عجیب است این موضوع بود که اشاره کردید چنین فکرها و اعمالی در ذهن چه افرادی شکل می‌گیرد و تا کجا فکر کرده‌اند که چنین کاری انجام دهند و یا افرادی که لیست پنهان دانشجوها را با ترفندی آشکار می‌کنند؛ این افراد چگونه به این موضوعات فکر می‌کنند؟ نفس این کارها اشتباه است و دانشجو خودش باید بداند که این کار را نباید انجام دهد. خیلی از این کارها فقط برای ایجاد بار روانی است و بین دو طرف اکثر این کارها تنها برای لج و لج‌بازی انجام می‌شود که شایسته نیست. این حرکت جدیدی است که از سوی دانشجویان انجام می‌شود و شاید از این به بعد بیشتر هم شاهد آن باشیم؛ اما چیزی نیست که زیاد رخ دهد و دانشجویان به اندازه‌ای بالغ هستند که از این کارها نکنند و ادامه ندهند.

س.س: چرا بعد از این اتفاقات، فشاری از جانب اساتید همه دانشکده‌ها برای استعفای دکتر جلیلی اعمال نشد؟

  • دکتر سعادتمند: نظر من این است که باید دید استعفا دادن در این زمان چه نتیجه‌ای برای دانشگاه دارد؟ آیا بلافاصله فردی که از نظر شما لایق‌تر است، جایگزین می‌شود؟ یا نه؛دانشگاه برای مدتی بدون سرپرست به کار خود ادامه می‌دهد و اتفاقاتی ممکن است رخ بدهد که انتظار نداریم؟ و یا این که ممکن است فردی از بالادست به دانشگاه تحمیل شود؟ در مجموع استعفا دادن در این مرحله نفعی به حال دانشگاه ندارد و تنها باعث ایجاد هرج‌ومرج می‌شود.
با پایان یافتن سوالات دانشجویان، جلسه پس از 3 ساعت به پایان رسید.
دانشگاه شریفیکشنبه ننگین شریفچای با استاد
نشریۀ دانشجویی «دردانشکده»، نشریۀ انجمن علمی-دانشجویی دانشکدۀ مهندسی شیمی و نفت دانشگاه صنعتی شریف / کانال تلگرام ما: https://t.me/dardaneshkadeh
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید