بعد از شیوع کرونا و تعطیلی چندین باره مدارس و ادامه داشتن این تعطیلات نامعلوم، آموزش و پرورش بر آن شد که با مشخص نمودن برنامه های آموزشی تا این خلأ پیش آمده را پوشش بدهد. و حتی المقدور دانش آموزان از تحصیل جا نمانند.
با دقت و بررسی به شمایل و نوع انجام این برنامه های تلویزیونی می توان دریافت که توسط بخشی از بدنه همان
#مافیای_آموزشی یعنی همان مدرسان و آموزشگاه داران کنکوری و... در حال پخش شدن هستند.
این اتفاق، یعنی آموزش یکسان و هماهنگ مباحث درسی در تلویزیون با فرض دسترسی همه دانش آموزان به تلویزیون و شبکه های منتخب.
متذکر می شوم با فرض تمام این ها؛
نه این که تعدادی از دانش آموزان در مناطق کشور هنوز نه دسترسی به تلویزیون دارند و نه جز پنج، شش شبکه اصلی مابقی شبکه ها را می بینند.
این را شاید بتوان اولین و موثرترین تقلای نظام آموزشی برای ارائه آموزش #برابر دانست.
به قولی یک مرض ما را مرض بی عدالتی آموزشی دور کرد. اما با این همه این فرصت و این اتفاق نیمه مبارک، وقتی به یک فرصت تبدیل و سرکاری می شود که همچنان شاهد کلاس های #چند_ده_میلیونی و همایش های خصوصی و محتواهای خاص و گران قدمت در خانه اَغنیا و در دسترس فرزندانشان باشیم.
محتوایی که قرابت اندکی با محتوای برابر آموزشی تلویزیونی دارد.
و همین محتوای خاص تعیین کننده سوالات #کنکور است!
خوب است که بدانیم و قدری تأمل کنیم، دیوارهای فلان مدرسه در منطقه سعادت آباد تهران دیوارهایی دارد که برای افزایش ظرفیت کلاس قابلیت حرکت و جابجایی دارد.
فلان یکی مدرسه دیوارهای کلاسش از جنس شیشه است تا مدیر اشراق کامل به اتفاقات در جریان کلاس داشته باشد.
می دانید از فرصت برابر حرف می زنیم از اینکه همه می توانند از هر مطلبی از آموزش بهره مند شوند.
همه بتوانند تا اواسط سال تحصیلی نیمی از کتاب و تا پایان سال تحصیلی تمام کتب نصفه و نیمه درسی را با معلم تخصصیاش (نه معلم خرید خدمتی، کم حقوق و بیمزایا) تمام کنند، همه برای تاریخشناسی معلم تاریخ، برای فلسفه معلم فلسفه، برای معارف معلم معارف و برای ریاضی و فیزیک و شیمی هم معلم متخصصاش را داشته باشند، نه اینکه همین ۲۰کیلومتری تهران برای فلسفه و تاریخ و جغرافیا و... یک معلم سرکلاس برود، برای گسسته معلم نباشد و ریاضی و فیزیک را هم یک نفر درس بدهد و سر آخر از هر کدام یک قاشق چایخوری هم به دانشآموز اضافه نشود. ما از فرصت برابر میگوییم، #فرصت برابر نه این است که فلان مسئول مملکت به تجمیع بهترین معلمان در مدرسه خودش افتخار کند و عدهای ملیجک هم این را علم کنند که بله فلانی به علم و انسانیت خدمت کردهاست و انتفاع مالی مطرح نبوده و کسی که بضاعتش را هم نداشته میتوانسته بخواند و فرهنگی و تزکیهای و رفاهی و روشنگری شود.
فرصت برابر زمانی باید سخن بگوییم در تمام کشور فرصت آموزشی یکسان باشد.
نه اینکه، مدرسه ای آژانس داخلی دارد و هر دانشآموز را بصورت تکی به خانه میبرد و از خانه به مدرسه میآورد، بَهمان مدرسه تهران اردوهایش را در مجتمع لوکس مدرسه در مناطق خوش آبوهوای پایتخت برگزار میکند، مدرسه دیگر به اسم اعتلای فلان رشته و مفهوم آموزشی با شهریه چند ده میلیونی گنگ مدیریتی آینده ارکان نظام را تولید و تربیت میکند.
می دانید خیلی فرق است بین معلم های پایتخت نشین، با آن همه امکانات با معلمان در کپر و چادر و آن هم در کلاسهای سرد و بیدر و پیکر که به زحمت با بخاری نفتی گرم میشوند دانشآموزان چند پایه را با هم آموزش میدهد.
و در آخر هم خلاصه اینکه لابلای #ما_کرونا_را_شکست_می_دهیم ها پر کردن شکافها و از بین بردن بیعدالتیها خصوصاً بیعدالتی آموزشی را فراموش نکنیم.
راستش بنظرم آموزش پولی از همین مدارس و آموزش در تلویزیون می شود
و آخرش همین می شود که شاهد فروش صندلی ها و افزایش ظرفیت بین الملل و مازاد در دانشگاه ها هستیم.
به قلم فاطمه کول