فرض میکنیم که شما میتوانید دو فیلم در هفته ببینید، بنابراین در یک سال (52 هفته) میتوانید 104 فیلم ببینید. اگر از 20 سالگی این روال را پیش گرفته باشید و بیرحمانه بهش پایبند بوده باشید، تا سی سالگی 1,040 فیلم میبینید. حال با دانستن این واقعیت که در حال حاضر حدود 6 میلیون فیلم در کاملترین بانک اطلاعات اینترنتی فیلمها (IMDb) وجود دارد، به این نتیجه میرسیم که شما در دوره 20 تا 30 سالگیتان، 1.7 درصد کل فیلمهای دنیا را دیدهاید و اگر شما هفتاد سال عمر کنید و این روالِ به مرور نفسگیرترشونده را در پیش گرفته باشید، 8.6 درصد از همه فیلمها را دیدهاید (با فرض دیدن فیلمها تا به امروز و نه بعد آن). لُب کلام این که نه آنقدر عمر میکنیم و نه آنقدر تواناییش را داریم که بتوانیم این آرشیو را تمام و کمال ببلعیم.
سوالی که ممکن است پیش بیاید این هست که چرا این همه حساسیت؟ مگر کلا چقدر فیلم خوب برای دیدن وجود دارد؟ جواب این است که هم فیلم خوب زیاد است، هم زمانمان مهم.
افراد مختلف راه حلهای مختلفی دارند. مثلا بعضی افراد سراغ آرشیو کامل یک کارگردان که به تازگی فیلمی از آن دیدهاند و خوششان آمده میروند. اما چرا باید وقتمان را صرف دیدن آرشیو کامل یک کارگردان یا یک بازیگر بکنیم که 20 فیلم دارد ولی کلا یک فیلم خوب بینشان هست؟ این مدل فیلم دیدن برای معدودی از کارگردانها یا بازیگرها ممکن است جوابگو باشد، اما در کل جوابگوی زمان محدود ما نیست. اگر بیشتر فکر کنید و جلو بروید احتمالا به این نتیجه میرسید که احتمال خیلی زیاد «گزینش» کردن فیلمها بهترین راه چاره است.
ابزارهای جالبی برای گزینش کردن در دانلود(خرید) و دیدن فیلمها وجود دارد و زیادند، اما سه بازیگر اصلی دارد:
1) IMDb
2) Rotten Tomatoes
3) Metacritic
هر کدام از اینها به شیوه مخصوص خود به فیلمها امتیاز میدهند و مزایا و معایبی نیز دارند، که در ادامه به شرح آنها میپردازم:
در IMDb سیستم امتیاز دهی فیلمها (و سریالها) از 1 تا 10 است و کاربران سایت هستند که این امتیازها را میدهند. همه اعضای IMDb نیز امکان رای دادن به هر فیلمی که در سایت هست را دارند.
این رایها با یک سری ملاحظات از سمت خود سایت بر روی فیلم مورد نظر اعمال میشود، مثلایک نمونه این که رای افرادی که به تازگی عضو سایت شدهاند بلافاصله اعمال نمیشود تا جلوی سوء استفادهی افرادی که پشت سرهم رای میدهند و مشکوک به ربات بودن هستند را بگیرند. این مساله بدین معناست که بر خلاف تصور عموم، رای همهی کاربران در محاسبهی امتیازات اعمال نمیشود و خود سایت هم کاملا این نکته را مشخص نکرده که ملاحظاتش را دقیقا چگونه اعمال میکند.
صفحه هر فیلم شامل اطلاعاتی همچون زمان اکران، مدت زمان، ردهبندی سنی، میزان فروش، نکات حاشیهای، خلاصه داستان، نقد کاربران و... میشود. صفحه اختصاصی بازیگران، کارگردان، نویسنده و همچنین دیگر عوامل فیلم هم برای کسانی که کنکجاوترند و بهدنبال فیلمهای بیشتری از یک شخص خاص از عوامل فیلم هستند، بسیار مفید است. و البته یکی از بهترین ویژگیهای صفحه هر فیلم، فیلمهای پیشنهادی است که در کل سیستم دقیق و قابل اتکاییست.
لیست 250 فیلم برتر IMDb هم که یکی از بهترین مراجع برای یافتن فیلمهای شاخص سینما از نگاه کاربران است، نکته جالبی دارد و آن این است که رای همه کاربران در آن موثر نیست و فقط رای "رایدهندگان ثابت (regular)" در آن تاثیر دارد.
مزایا: از بین سه سایت مورد بحث، فقط IMDb است که سیستم امتیاز دهیاش بر اساس رای افراد عادیست و نه منتقدین؛ احتمالا به همین دلیل تعداد کاربرِ عضو شدهی بیشتری نسب به مابقی ابزارها دارند. همچنین روند عضو شدن و رای دادن در آن، به لطف UI خوب سایت کار ساده و سریعیست.
معایب: از آنجایی که رای افراد عادی دخیل است، همیشه افراد زیادی هستند که به یک فیلم از سر تنفر یا علاقه بیش از حد نمرات 1 یا 10 میدهند و همه جوانب فیلم را نمیسنجند. علاوه براین با توجه به معروفتر بودن IMDb در بین مردم دنیا، احتمال خرابکاریها برای بالا بردن امتیاز یک فیلم، توسط عدهای خاص نیز وجود دارد. مثلا هندیها فیلمهای ریتینگ بالای 8 خیلی زیادی دارند که ناشی از رایهای احساسی آنها برای هرچه بیشتر دیده شدن فیلمهایشان است.
در Rotten Tomatoes سیستم امتیازدهی از 100 است و امتیاز دهندگان، منتقدین حرفهای فیلم هستند. هر فیلم با یک Tomatometer یا گوجهسنج کیفیت کلیاش مشخص میشود. اگر منتقد از فیلم خوشش بیاید امتیاز «تازه» به آن میدهد و اگر خوشش نیاید امتیاز «فاسد» را برایش در نظر میگیرد.
اما امتیاز کلی یک فیلم چگونه محاسبه میشود؟ اگر بالای 60 درصد از منتقدین از فیلم خوششان آمده باشد، یک گوجه قرمز یعنی گوجهسنجِ «تازه یا Fresh» در کنار فیلم ظاهر میشود. اگر زیر 60 درصد منتقدین از فیلم خوششان آمده باشد، یک سمبل سبز یعنی گوجهسنجِ «فاسد یا Rotten» در کنار فیلم ظاهر میشود. و در انتها نیز اگر یک فیلم بیش از 80 نقد گرفته باشد و 75 درصد آنها که شامل حداقل پنج منتقد برتر سایت هم هستند، از فیلم خوششان آمده باشد، آن فیلم گوجهسنجِ «تازهی منتخب یا Certified Fresh» را از آن خود میکند.
مثلا اگر فیلم Fight Club را در نظر بگیریم، این فیلم امتیازات و نقدهایش به شکل زیر هستند.
نکته دیگر در مورد این سایت این است برای رنکینگهای اصلی سایتشان (مثلا 100 فیلم برتر) فقط امتیاز منتقدین منتخب خود را لحاظ میکنند. برای این که یک منتقد «منتخب» خوانده شود بایستی از نویسندهها و منتقدین رسانههای بزرگ باشند.
البته Rotten Tomatoes برای کاربران هم سیستم امتیاز دهی دارد که با یک پاکت ذرت نمایش داده میشود. و به این صورت است که اگر امتیاز میانگینِ بالای 3.5 (از 5) بگیرد، یک «پاکت ذرتِ پر» برای فیلم نشان میدهد و اگر امتیاز میانگینِ زیر 3.5 بگیرد، یک «پاکت ذرتِ خالی».
ولی در کل در نظر داشته باشید که از نظر تعداد کاربر، رایدهندگان Rotten Tomatoes کمتر از IMDb هستند. مثلا اگر Fight Club را در نظر بگیریم، IMDb تعداد رایهایش 54 درصد بیشتر از RT است.
مزایا: این سیستم از رای منتقدین برجسته استفاده میکند و همین انتخاب گزینشی و دقیق منتخبین است که آن را متمایز میکند. همچنین بخشی تحت عنوان Top Critic برای هر فیلم وجود دارد که امتیازش با امتیاز کلی فرق دارد و در شکل زیر آمده است.
معایب: سیستم رای دادن در Rotten Tomatoes حالت «بله» یا «خیر» دارد. مثلا ممکن است یک منتقد به فیلم «تازه» بدهد ولی نهایت امتیازش مثلا 61 باشد، منتقد دیگری هم مد نظرش 99 باشد یا از آن طرف منتقدی به یک فیلم گوجهسنجِ «فاسد» بدهد ولی منظورش 57 باشد و الی آخر. تبدیل شدن این بله یا خیر باعث شده است که امتیاز کاملا همان چیزی نباشد که منتقد منظورش بوده است.
در Metacritic هم سیستم امتیازدهی از 100 است و امتیاز دهندگان آن منتقدین فیلم هستند. این سایت صرفا برای فیلم نیست و برای موسیقی و علیالخصوص بازیهای کامپیوتری نیز سیستم امتیازدهی دارد. Metacritic هم مثل Rotten Tomatoes بخش امتیاز کاربران را در خود دارد ولی کاربران کمی دارد و قابل اتکا محسوب نمیشود.
این سایت تقریبا میانگین رای منتقدین را به عنوان نمره فیلم منتشر میکند؛ «تقریبا» از این جهت که رای بعضی منتقدین اندکی ضریب تاثیر بیشتری دارد. امتیازها نیز هر کدام معنای مخصوص به خود را دارند:
مزایا: این که سیستم امتیازدهیاش مانند RT، صفر و یکی (خوب یا بد) نیست و امتیازات به شکل دقیقتری داده میشود، عدد به دست آمده را به میانگین رای منتقدین بسیار نزدیکتر کرده است.
معایب: سیستم امتیازدهی Metacritic از طریق تجمیع رای منتقدانیست که با استفاده از سه روش «اعدادِ یک تا 10»، «حروف» و یا «ستاره» رای میدهند و در زیر نشان داده شده است.
همانطور که مشاهده میکنید هر کدام از سه روش چون معیارهایشان دقیق مثل هم نیست و اعداد را متفاوت تعریف میکنند، ممکن است امتیاز دهنده را گیج کند و به خطا بیاندازد. مثلا ممکن است یک منتقد در حالت رای دادن با حروف انگلیسی به جای +C، + را جا بیاندازد و فقط C بدهد.
در عکس زیر میتوانید 10 فیلم برتر از نگاه هر کدام از سایتهای بررسی شده را ببینید.
نکته مهمی که یک مورد مشترک بین همهی این سایتهاست «عدم توازن جنسیتی رایدهندگان» است. بررسیها نشان میدهند که رایها و امتیازات این وبسایتها بیشتر بازتاب نظر مردان در مورد فیلمهاست. همین مساله باعث شده تا فیلمهایی که مردها شخصیت غالب و تاثیرگذار فیلم هستند، یا فیلمهایی که مردان هیکلی و قدرتمندی در آن حضور دارند و مشابهشان، بر رای مردان تاثیر بگذارد و در نتیجه امتیاز کلی را تحت تاثیر قرار دهند. از آن طرف نیز فیلمهایی که زنان در آنها نقش پر رنگتری دارند، با این که میانگین رای زنان برای آن فیلمها بالاتر از میانگین رای مردان است، چون تعداد رایهای کمتری داشتهاند، پس از گرفتن میانگین، مغلوب رای مردان شدهاند. مثلا فیلم Whale Rider 2002 که فیلمیست با مضامین فمینیستی، در IMDb به شکل زیر رای آورده است.
سایت Rotten Tomatoes هم اینچنین وضعیتی دارد. مریل استریپ در سال 2015 به کم بودن تعداد منتقدین زن این وبسایت نسبت به مردان اعتراض کرد؛ آن موقع تعداد «منتقد زن» تایید شده وبسایت 168 نفر بود در برابر 760 نفر «منتقد مرد». طبق تحقیقات دانشگاه ایالت سندیگو در سال 2016 هم تنها 26 درصد از منتقدین این سایت خانم بودند. اینچنین آماری برای Metacritic وجود ندارد اما احتمالا با RT وضعیت مشابهی دارد.
راه چاره در برابر نابرابری جنسیتی در این ابزارها چیست؟ راه چاره در دستان خود هر شخص است، این که بخواهیم این مدل امتیازات را نادیده بگیریم اشتباه است و این که بخواهیم مرجع بدانیم نیز باز هم اشتباه است. شاید بهتر است خانمها برای انتخاب فیلمی که میخواهند ببینید، رای منتقدین و یا کاربران همجنسشان را بیشتر لحاظ کنند.
در کل از کدام ابزار استفاده کنیم بهتر است؟ با توجه به ماهیت هر کدام میتوان اینگونه نتیجهگیری کرد که IMDb سلیقه عمومی را بهتر نشان میدهد و از این لحاظ فیلمهای عامهپسند امتیاز بیشتری میگیرند و فیلمبینهای نهچندانجدی را راضیتر نگه میدارد. دو ابزار دیگر، ابعاد تکنیکال فیلم، از قبیل داستان گیرا، بازیگری اصولی، فیلمبرداری حرفهای، موسیقی موزون و مابقی مباحث اینچنینی که یک منتقد را بیشتر مجذوب میکنند، را در محوریت قرار میدهند، پس شاید برای علاقهمندان جدیتر جذابتر باشند. با این حال ترکیبی از هر سهی این ابزار و شناخت سلیقه خودمان به مرور زمان باعث میشود که درصد کمتری از فیلمهای زرد در سبد watchlist ما قرار بگیرند.
منابع استفاده شده در این مطلب:
صفحهی کاربری یکی از فعالترین کاربرهای IMDb، شخصی است که نزدیک به 2,100 فیلم را رِیت داده است و از سال 2006 در این سایت فعالیت میکند. وقتی در IMDb به صفحه یک کاربر میروید، یک تحلیل کوچک هم به شما ارائه میشود که جالبه، مثلا در مقایسه با صفحه من چنین آماری آورده بود: