کلمه حضانت در لغت به معنای نگهداری است. معنی اصطلاحی آن نیز از معنی لغوی آن دور نیفتاده البته قانون مدنی این کلمه را تعریف نکرده اما میتوان گفت حضانت نگه داشتن طفل،مواظبت و مراقبت از او و تنظیم روابط طفل با اجتماع است.با رعایت حق ملاقات که برای خویشان نزدیک شناخته شده است.
بنابراین حضانت بیشتر ناظر به حمایت جسمی از کودک بوده هرچند که حمایت روحی و اخلاقی طفل نیز در این نهاد حقوقی شناخته شده است .
حضانت هم حق و هم تکلیف است زیرا ماده ۱۱۶۸ قانون مدنی مقرر میدارد:(نگهداری اطفال هم حق و هم تکلیف ابوین است.) و ماده ۱۱۷۲میگوید:( هیچ یک از ابوین حق ندارند در مدتی که حضانت طفل به عهده آنهاست از نگهداری او امتناع کنند. در صورت امتناع یکی از ابوین، حاکم باید به تقاضای دیگری یا به تقاضای قیم یا یکی از اقربا و یا به تقاضای مدعی العموم نگهداری طفل را به هر یک از ابوین اینکه حضانت به عهده اوست الزام کند و در صورتی که الزام ممکن یا موثر نباشد حضانت را به خرج پدر و هرگاه پدر فوت شده باشد به خرج مادر تامین کند.)
نگهداری و تربیت اطفال عنوان باب دوم از کتاب هشتم از جلد دوم قانون مدنی موااد ۱۱۶۸ تا ۱۱۷۹ این قانون را تشکیل میدهد البته علاوه بر قانون مدنی در قانون حمایت خانواده و آیین نامههای آن راجع به این موضوع بحث شده است مقررات قانون مدنی مبتنی بر فقه امامیه بوده و برای همین نیز برای نگهداری کلمه حضانت به کار میرود که قانون مدنی نیز گاهی آن را استفاده کرده است.
در ماده ۱۱۷۳ قانون مدنی به جنبه معنوی و اخلاقی حضانت اشاره میکند این ماده مقرر میدارد:( هرگاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی پدر یا مادری که طفل تحت حضانت اوست تربیت اخلاقی طفل در معرض خطر باشد دادگاه میتواند هر تصمیمی که درباره حضانت طفل مقتضی بداند اتخاذ کند.)
در فقه امامیه رضاع یا شیر دادن مادر به طفل جزو حضانت نیست. شیر دادن مادر امری مستحب است و نه واجب، مگر اینکه کسی جز مادر وجود نداشته باشد یا وجود داشته باشد ولی به علت فقدان پدر یا فقر او و نبودن مالی برای کودک نتوان شیر دادن را به کس دیگری واگذار کرد.قانون مدنی نیز همین نظر را پذیرفته و مقرر میدارد مادر مجبور نیست که به طفل خود شیر دهد مگر در صورتی که تغذیه طفل به غیر شیر مادر ممکن نباشد.این ماده ۱۱۷۶قانون مدنی میباشد.چون اصولاً مادر مکلف به شیر دادن فرزند خود نیست و میتواند برای این کار در صورتی که آن را بپذیرد اجرت مطالبه کند در این صورت اگر طفل دارایی داشته باشد اجرت شیر دادن از دارایی خود او داده خواهد شد و اگر دارایی نداشته باشد پرداخت اجرت از باب نفقه بر عهده پدر است و چنانچه پدر هم نداشته باشد این تکلیف به عهده جد پدریست که در ماده ۱۱۹۹قانون مدنی به آن اشاره شده است و در صورت فقر او مادر مکلف است به عنوان نفقه مجانا کودک را شیر دهد یا شیر دادن طب را به طریق دیگری تامین کند.
مقصود از شرایط حضانت شرایطی است که باید در شخصی که نگهداری واگذار میشود وجود داشته باشد شکی نیست که حضانت را باید به کسی واگذار کرد که شایستگی و توانایی برای انجام آن را داشته باشد بنابراین باید شرایط زیر را داشته باشد:
• بلوغ : بدیهی است که شخص نابالغ که خود نیاز به نگهداری دارد نمیتواند عهده دار حضانت شود.
• عقل :کسی که نگهداری طفل واگذار میشود باید عاقل باشد قانونگذار فقط در مورد مادر این شرط را ذکر کرده اما شکی نیست که هیچگاه نمیتوان حضانت را به دیوانه واگذار کرد و از این رو فرقی بین پدر و مادر و غیره نیست.
• توانایی عملی : در مورد این شرط نص صریح در قانون دیده نمیشود اما بدیهی است که نمیتوان حضانت را به کسی که توانایی انجام آن را ندارد محول نمود این نکته را از ماده ۱۱۷۳ قانون مدنی نیز میتوان استنباط کرد .
• شایستگی اخلاقی : درباره این شرط نیز قانونگذار به صراحت سخن نگفته اما میتوان لزوم آن را از ماده ۱۱۷۳ استنتاج کرد در حقوق اسلامی نیز گروه با شرط عدالت و امانت به لزوم شایستگی اخلاقی اشاره کردهاند.
• عدم ازدواج مادر با شخص دیگر : برابر ماده ۱۱۷۰قانون مدنی که مبتنی بر فقه امامیه است مادر تا زمانی دارای حق حضانت است که شوهر دیگری اختیار نکرده باشد و ازدواج مادر با شخصی غیر از پدر طفل مانع حضانت طفل است. چرا که اغلب در این گونه موارد مادر نمیتواند وظیفه نگهداری طفل را چنانکه باید انجام دهد و جمع بین وظایف ناشی از حضانت و تکالیفی که ازدواج به دوش او میگذارد دشوار خواهد بود با این حال اگر دادگاه تشخیص دهد مادر با اینکه شوهر دیگری اختیار کرده برای نگهداری طفل مناسب تر از پدر است حضانت را با توجه به مصلحت مادر خواهد داد. این مورد از مواد ۱۲ و ۱۳ قانون حمایت خانواده سال ۱۳۵۳ و مواد ۴۱ و ۴۵ قانون جدید حمایت خانواده استنباط میشود. اما ممکن است با نظر دادگاه مادر همچنان حضانت را بر عهده داشته باشد.همچنین هرگاه بر اثر ازدواج مادر حضانت طفل به پدر واگذار شود و پس از مدتی ازدواج مادر منحل گردد مادر حق خود را نسبت به حضانت باز خواهد یافت.
• اسلام : بنا بر حقوق امامیه کافر نمیتواند حضانت را فرد مسلمان را به عهده داشته باشد زیرا ممکن است از لحاظ ایمان و حمایت اخلاقی برای طفل زیان آور و خطرناک باشد پس میتوان گفت بر اساس اصل ۱۶۷ قانون اساسی کفر مانع حضانت است .
• سلامتی : هرگاه مادر یا پدری که دارای حق حضانت هست به یک بیماری واگیردار مانند سفلیس و یا سل یا شبیه به آن دچار شود که بیم آن رود به طفل سرایت میکند و برای او زیان بار است حضانت با نظر دادگاه ساقط میشود.
در قانون مدنی بر اساس فقه امامیه و با توجه به مصلحت طفل امکان سلب حضانت از کسی که اصولاً باید دارای اولویت باشد پیش بینی شده است بنابراین دادگاه میتواند با شرایط مذکور در قانون،حضانت را از پدر یا مادر که حق تقدم دارد گرفته و به دیگر اشخص ثالث واگذار کند.مثلا اگر مادر فساد اخلاقی داشته باشد یا پدری که طفل تحت حضانت اوست به مواد مخدر معتاد شود به نحوی که سلامتی جسمی یا روحی کودک به خطر بیفتد دادگاه میتواند حضانت را به شخص دیگری محول نماید.
ماده ۴۰ قانون حمایت خانواده مسئولیت کیفری برای عدم انجام وظیفه نگهداری مقرر کرده است.
بنا بر این ماده از قانون حمایت از خانواده: (هرکس از اجرای حکم دادگاه در مورد حضانت طفل استنکاف کند یا مانع اجرای آن شود یا از استرداد طفل امتناع ورزد، حسب تقاضای ذینفع و به دستور دادگاه صادرکننده رأی نخستین تا زمان اجرای حکم بازداشت می شود.)
ماده ۵۴ قانون حمایت از خانواده نیز می گوید: (هرگاه مسئول حضانت از انجام تکالیف مقرر خودداری کند یا مانع ملاقات طفل با اشخاص ذیحق شود، برای بار اول به پرداخت جزای نقدی درجه هشت و درصورت تکرار به حداکثر مجازات مذکور محکوم می شود.)
منبع: گروه حقوقی دارتوت