تا قبل از بهمن ۹۵ (ترم ۵ کارشناسیم) فعالیت صنفی محدودی داشتم؛ بهمن ۹۵ دقیقا بلافاصله پس از معارفه صدوق به عنوان سرپرست دانشگاه، به عنوان نماینده دانشجویان کارشناسی توی جلسه با فرزند ایشون (به عنوان نماینده پدر) و سایر معاونین دانشگاه، در کنار دو دانشجوی ارشد حضور داشتم و خواسته دانشجویان رو مطرح و پیگیر شدیم. توی جلسه موضوع صنفی رو مطرح کردم و گفتم اگر شورای صنفی داشتیم کار به تجمع نمیکشید که پسر صدوق قول تشکیل صنفی بهشتی رو داد و بهم گفت هر وقت مشکلی بود بیا دفترم توی دانشکده برق و بهم بگو. یکبار رفتم بهش مشکل دانشجویی رو بگم حتی حاضر نشد منو بپذیره و بهم گفت تو از دانشجوهای متعرض اون روز بودی! وقت ندارم و برو همون ریاست مطرح کن. شهریور ۹۶ که جشن فارغ التحصیلی برگزار شد خیلیها بابت ظرفیت محدود موفق نشدن توی جشن شرکت کنن از طرفی خوابگاه هم به دانشجوها نمیدادن واسه جشن و عملا خوابگاهیها نمیتونستن تو جشن شرکت کنن. پیگیر این موضوع شدیم و بهش نقد وارد کردیم. از اون تابستون به بعد، جشن رو توی دو نوبت در سال برگزار کردن و زمانی که خوابگاهها فعال بود. اواخر شهریور ۹۶ وقتی پسر صدوق به سمت مشاور رئیس دانشگاه و مدیر حوزه ریاست رسید این موضوع رو تحت عنوان ژن خوب بهشتی اطلاعرسانی کردم. از شهریور ۹۶ شروع کردم به جمع کردن امضا برای تشکیل شورای صنفی بهشتی که ۸۱۵ نفر از دانشجویان امضاش کردن. ۱۹ مهر رفتم و تحویل حوزه ریاست دادم. یادمه همین دوستانی که امروز به فعالیت رسانه بهشتی ایراد میگیرن تو رسانشون حتی اسمی از جمعآوری امضا نبردند. یکبار که مهندس بیات مدیر دانشجویی وقت رو دیدم بهم گفت تعدادی از دانشجوهای بهشتی بابت اینکه پول غذا ندارن، غذا رو به صورت کامل رزرو نمیکنن. با اینکه درگیر کنکور ارشد بودم به کمک دوستان سعی کردیم بستری رو برای جمعآوری کمکهای دانشجویی فراهم کنیم؛ این شد که خیریه بهشتی شکل گرفت. نزدیک ۲ ۳ میلیون جمع شد و رفتم تحویل خانم دکتر مفید مدیر مددکاری دانشگاه بدم. بهم گفتن جناب حاججباری معاون دانشجویی گفته از دشتابی پولی نگیرید. رفتم پیش دکتر جباری و بهش گفتم برفرض من یزید و نادرست شما این پول رو بگیر و به دست دانشجوی نیازمند بده؛ نپذیرفت. چون با رسانه بهشتی و نقدهایی که توسط رسانه از رئیس وقت شده بود مشکل داشت. گفت اول باید وضعیت رسانه مشخص شه. دوستی بهم گفت که نهاد رهبری به دانشجوهای نیازمند کمک میکنه؛ پول رو به اونها دادیم که به دست دانشجوهای نیازمند برسونن. مدتی به این شکل فعالیت کردیم. اما کمکم دانشجویانی که با ما اختلافنظر داشتن سعی کردن کارشکنی کنن. نمونش قرار بود توی روز مهندس خیریه بهشتی معرفی بشه که یکی از نزدیکان انجمن برق رفت پیش دکتر واعظی و گفت اینها مجوز ندارن و زیراب ما رو زد و صحبت ما لغو شد. در صورتی که گزارش مالی دقیقش رو همیشه منتشر میکردیم. دلیل این اختلاف هم به اتفاقات ماه گذشته برمیگشت که رسانه بهشتی متنی رو به نقد از انجمن آزادیخواه منتشر کرد که "چرا نقش موثرتری توی فعالیتهای صنفی ندارن و بیانیهای برای مسائل صنفی نمیدن ولی وقتی یکی از ادوارشون رو به دانشگاه راه نمیدن بیانیه صادر میکنن و اونجا پرسیدم که مگر خواسته دانشجو از ورود یک دانشجوی ادواری کم اهمیتتره" بعدش البته سعی شد تنش رو کم کنیم که تا حدودی موفق بودیم ولی برخی از اعضاشون از هیچ فرصتی برای تخریب ما صرف نظر نکردن که این خودش باعث مشکلاتی و کدر شدن روابط ما در آینده شد. بهار ۹۷ درگیر کنکور ارشد بودم و فعالیت خاصی نداشتم. اما بعد کنکور از قضیه خوابگاه که درب چندین بلوک رو بسته بودن و دانشجوها رو آواره کرده بودن شروع و نقد کردم. تابستونش هم المپیادی توی بهشتی برگزار شد که نحوه برخورد با اونها بسیار متفاوت از برخورد با خود دانشجوهای بهشتی بود که به این موضوع هم نقد وارد کردیم. شهریور ۹۷ نتیجه کنکور اومد و دوباره دانشجوی بهشتی شدم. شهریور درگیر ثبتنام و تسویه کارشناسیم بودم. تسویه کارشناسیم به تاخیر افتاده بود تا اینکه بعد از یکماه رفتم و پیگیر شدم که چرا تسویه قسمت دانشجوییم زده نمیشه. فک میکردم سهلانگاریه که بهم گفتن دکتر جباری گفته باید بیاد پیش من. اونجا بابت نقدهایی که شده بود از من شاکی بود که البته من هم تا جایی که تونستم جوابش رو دادم. پاییز ۹۷ موضوع کنگره زیبایی دانشگاه بهشتی پیش اومد که اون رو اطلاعرسانی کردیم. اذر ۹۷ هم به پیشنهاد دبیر وقت انجمن آزادیخواه قرار شد که توی روز دانشجو صحبتی داشته باشم. صبح مراسم دبیرشون باهام تماس گرفت که گفتن دشتابی صحبت نکنه. پیگیر شدم و اخر صحبت کردم و مشکلات دانشجویی رو مطرح کنم. اونجا صراحتا رئیس و پسرش رو هدف قرار دادم و از عدم تشکیل شورای صنفی صحبت کردم. بعدا هم مشخص شد که حوزه ریاست مخالف صحبت من بوده.
زمستون ۹۷ پسر صدوق به عنوان استاد نمونه انتخاب شد که باز این موضوع رو رسانهای کردیم. اردیبهشت ۹۸ قرار شد شورای صنفی تشکیل شه؛ که پس از ثبتنام کاندیدا زدن زیرش. اونجا هم در حد توانم سعی کردم موضوع رو به گوش بیرون از دانشگاه برسونم. تقریبا ناامید شده بودم که تو زمان ریاست صدوق، به شورا برسیم. اوایل تابستون ۹۸ خبر رسید که قراره صدوق تغییر کنه. خبر خوبی بود؛ تا اینکه بالاخره اواخر تابستون تغییر کرد. امید بهم برگشت. در اولین فرصت با دبیر ازادیخواه صحبت کردم و گفتم باید پیگیر شورا شیم. قرار شد یه متن مشترک بنویسیم و تمامی تشکلها امضا کنن و بعد هم دانشجوها اینکار رو کنن تا بالاخره شورا تشکیل بشه. با تک تک دبیران تشکلها صحبت کردم. همه راضی شدن و همراهی کردن؛ به جز بسیج که نگران سیاسی شدن شورا بود. همون زمان بهش گفتم دغدغه منم سیاسی شدن شوراست. ازم یک هفته فرصت خواست که خبر بده و بعدش گفت نه و حمایت نمیکنیم. همون حوالی بود که دکتر واعظی رو بابت مراسم استعداد بهشتی دیدم که گفت دکتر نصیری پیگیر شوراست. خبر خوبی بود؛ ازش درخواست جلسه با رئیس با حضور فعالین دانشجویی رو کردم؛ پذیرفت. شبش با تمامی تشکها صحبت کردم و بهشون گفتم. دو سه روز بعد هم لیستی از نمایندگان دانشجویان رو تحویل دادم. جلسه با رئیس با تمامی اون اشخاص برگزار شد و صرفا من رو حذف کرده بودن؛ بابت دیدگاه مسئولین نسبت به رسانه بهشتی که نقد میکنه. اما اتفاق خوبی توی جلسه رخ داده بود و مسئله صنفی به وضعیت بهتری رسید و قرار شد تشکیل شه. نزدیک یک ماه درگیر رویداد استعداد بهشتی بودم که بعدش هم بلافاصله خورد به بحث شورای صنفی. تو ذهنم بود که بعد از استعداد کلا دور شم از فعالیت دانشجویی که دیدم بهتره پایان فعالیت دانشجوییم با شورای صنفی باشه. اسامی کاندیداها که مشخص شد سعی کردیم لیستی از بچه ها رو معرفی کنیم که بتونن نماینده کل دانشگاه باشن نه صرفا بخشی از دانشگاه. از این بابت که قرار نیست برای تک تک بخشها نماینده انتخاب بشه و امکان این هم هست که بخشی نماینده نداشته باشه. سر تهیه لیست حقیقتا وقت و انرژی گذاشتیم و سعی این بود سیاسی نباشه. اکثریت کسانی که توی لیستن رو جدیدا پیداشون کردیم. بابت همین واقعا فرقی نداشت که کی انتخاب شه و مهم موثر بودنشون بود. وقتی داشتیم راجع به کاندیداها تحقیق میکردیم به سابقه سیاسی برخیشون رسیدم. نگران شدم و مجدد به دبیر دو تشکل پیام دادم که قصد ندارین که سیاسی کنین و سر هدفمون هستین. هر دوشون گفت اره. چند روز بعد دبیر یکی از تشکلها از من خواست که دو نفر از اعضاشون رو توی لیست بذاریم و صراحتا بهش گفتم که خط قرمز ماست. لیست تا شنبه ساعت ۱۱ قطعی نشده بود. اگر اسامی انتهای پست توییتری من رو که جمعه گذاشته شده با ویدیویی که یکشنبه گذاشتیم بررسی کنین میبینین دو نفر از اعضای لیست تغییر کرده. یکیش بابت اینکه شاغل بود و نگران بودیم نتونه به اندازه کافی وقت بذاره یکی هم بابت اینکه گفت میخواد با یکی از بچه هاشون لیست بده و اون شخص نزدیک به یکی از تشکلهای سیاسی بود. به خودش موضوع رو گفتم و پیشنهاد کرد که شخص دیگه ای از دانشکدشون که میتونه قویتر هم باشه جایگیزن شه. صحبت کردم با اون شخص و پذیرفت. لیست نهایی شد! اگر هدفم این بود که بخوام شورا رو دست بگیرم راه های ساده تری هم وجود داشت. اینکه به جای تقابل با برخی از اشخاص و گروهها؛ از اونها نمایندگانی رو توی لیست میذاشتیم. اینطور به مشکل خاصی هم برنمیخوردیم و توهین کمتری میشنیدیم. اما اونوقت شورا سیاسی میشد و بهانهای برای انحلال مجددش. از طرفی واقعیت اینه باید لیستی رو معرفی کنیم که بتونم اگر انتخاب شد پاسخگوی عملکردش باشیم. انتخاب شدن لیست بهشتی پایان کار نیست؛ بلکه شروع بخش دیگهایه که باید کاملا شفاف پاسخگوی عملکرد و تصمیماتش باشه. اون زمان رسانه بهشتی صرفا کمک کننده خواهد بود و شورا باید بتونه به کمک تمامی بخشهای دانشجویی به چنان ثباتی برسه که با تغییر اشخاص و مسئولین از پا در نیاد.