بازارهای مالی صرفاً با اعداد و نمودارها سروکار ندارند؛ این بازارها مستقیماً با ذهن معاملهگر درگیر هستند. بسیاری از شکستها نه بهدلیل ضعف در تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال، بلکه بهدلیل سوگیریهای شناختی رخ میدهند؛ سوگیریهایی نامرئی که بهتدریج سرمایهٔ مالی، زمان و آرامش روانی معاملهگر را از بین میبرند.
در این مقاله با دو سوگیری کلیدی و مخرب—سوگیری هزینههای غرقشده و زیانگریزی—آشنا میشوید. خواهید دید این دو چگونه میتوانند چرخهای خودتقویتکننده بسازند، تصمیمهای بهظاهر کوچک اما فاجعهبار ایجاد کنند و چگونه میتوان آنها را مدیریت و کنترل کرد.
با استفاده از مثالهای عددی و دادههای واقعی، پیامدهای این سوگیریها ملموس میشوند و راهکارهای عملی و گامبهگام برای کنترل ذهن و مدیریت ریسک ارائه میگردد. هدف این مقاله، حفظ سرمایهٔ مالی، زمانی و روانی معاملهگر برای تصمیمگیری منطقی و حرفهای است.
سوگیری هزینههای غرقشده زمانی رخ میدهد که هزینههای غیرقابل بازگشت گذشته بر تصمیمهای فعلی اثر میگذارند، در حالی که از نظر منطقی باید این هزینهها نادیده گرفته شوند (Arkes & Blumer, 1985).
در معاملهگری، این سوگیری معمولاً بهصورت تدریجی ظاهر میشود:
ضررها در ابتدا بهعنوان «هزینهٔ یادگیری» توجیه میشوند.
ذهن روایت میسازد: «اینهمه وقت و انرژی گذاشتهام، نمیتوانم رها کنم.»
معامله به بخشی از هویت فرد تبدیل میشود: «من تریدر هستم» نه صرفاً «من ترید میکنم».
مثال عددی: مطالعات نشان میدهد افرادی که بیش از ۲۰ تا ۳۰ درصد سرمایهٔ خود را در یک معامله از دست دادهاند، حدود ۷۰٪ احتمال بیشتری دارند که از معامله خارج نشوند؛ حتی زمانی که بازده مورد انتظار آینده منفی است (ScienceDirect, 2016).
زیانگریزی به این معناست که درد روانی ناشی از ضرر، بهمراتب شدیدتر از لذت سود هماندازه تجربه میشود (Kahneman & Tversky, 1979).
در معاملات، این سوگیری به شکلهای زیر بروز میکند:
بستن زودهنگام سودها برای تجربهٔ رضایت فوری
نگهداشتن معاملات زیانده برای فرار از درد روانی
جابهجایی یا حذف حد ضرر تا زیان هنوز «واقعی» احساس نشود
مثال عددی: متاآنالیز سال ۲۰۲۴ نشان میدهد نسبت شدت احساس درد ناشی از زیان به لذت ناشی از سود (λ) بین ۱.۳ تا ۲ است؛ یعنی ضرر ۱۰۰ دلاری از نظر روانی معادل لذت ۱۳۰ تا ۲۰۰ دلاری تجربه میشود (ScienceDirect, 2024).
تریدر میداند باید معامله را ببندد، اما صفحه را رفرش میکند. نه برای تحلیل جدید؛ فقط برای بهتعویق انداختن پذیرش ضرر. هر ثانیهای که میگذرد، ذهن دلیل تازهای برای ماندن میسازد و خروج از معامله سختتر میشود.
زمانی که سوگیری هزینههای غرقشده و زیانگریزی بهطور همزمان فعال میشوند، چرخهای خودتقویتکننده شکل میگیرد:
زیانگریزی مانع بستن معاملهٔ زیانده میشود.
هزینههای غرقشده مانع خروج از مسیر اشتباه میگردند.
پیامدها:
افزایش حجم معامله برای جبران ضرر
جابهجایی یا حذف حد ضرر
پذیرش ریسکهای نامتناسب
امید بستن به «معاملهٔ نجاتبخش»
مثال عددی: تحلیل بیش از ۲۸ میلیون معامله از ۸۱ هزار معاملهگر آنلاین نشان میدهد معاملهگران در معاملات زیانده، بهطور متوسط ۲.۵ برابر دیرتر از معاملات سودده اقدام به بستن پوزیشن میکنند؛ رفتاری که بازده کلی را بهطور معنادار کاهش میدهد (PLoS ONE, 2015).
دانستن نام سوگیریها کافی نیست. سوگیریها دشمن دانش نیستند، بلکه ساختار تصمیمگیری را مختل میکنند.
بازار محیطی مملو از عدمقطعیت و فشار روانی است. زمانی که نتیجهٔ معامله با ارزش شخصی گره میخورد:
سود = تأیید خود
ضرر = تهدید هویت
در این شرایط، بستن یک معاملهٔ زیانده به مسئلهای عاطفی و شخصی تبدیل میشود. بدون قطع این پیوند، ابزارهای تحلیلی بهتنهایی کارایی لازم را ندارند.
برای خروج از چرخهٔ سوگیریها، باید سیستمهایی طراحی شود که ذهن نتواند تصمیمها را تخریب کند.
گامهای کلیدی:
حذف گذشته از تصمیمگیری: تنها معیار، بازده مورد انتظار از همین لحظه به بعد است.
نقاط ارزیابی مشخص: عملکرد باید در بازههای زمانی معین و بر اساس معیارهای عینی بررسی شود؛ توقف یا اصلاح باید اجباری باشد.
حد ضرر غیرقابل تغییر: پیش از ورود تعیین شود و پس از آن قابل جابهجایی نباشد. هر جابهجایی نشانهٔ فعالشدن زیانگریزی است.
وقفهٔ اجباری پس از ضرر: توقف کوتاه اجازه میدهد واکنش هیجانی فروکش کند و تصمیم بعدی منطقیتر باشد.
ژورنالنویسی روانی: ثبت احساسات، وسوسهها و افکار در کنار نتایج عددی، الگوهای سوگیری را شفاف میکند.
جداسازی هویت از نتیجه: موفقیت یعنی کنترل ذهن و مدیریت ریسک، نه شکست دادن بازار.
هزینههای غرقشده بخشی طبیعی از فرایند یادگیری هستند، اما نباید آینده را تعیین کنند. زیانها اجتنابناپذیرند، اما ماندن در چرخهٔ زیان یک انتخاب است.
بزرگترین سود معاملهگر حرفهای، توانایی توقف بهموقع و حفظ سرمایهٔ مالی، زمانی و روانی برای فرصتهای بهتر است.
Arkes, H. R., & Blumer, C. (1985). The psychology of sunk cost. Organizational Behavior and Human Decision Processes, 35(1), 124–140.
Kahneman, D., & Tversky, A. (1979). Prospect Theory: An Analysis of Decision under Risk. Econometrica, 47(2), 263–292.
Thaler, R. H., & Sunstein, C. R. (2008). Nudge: Improving Decisions About Health, Wealth, and Happiness. Yale University Press.
Barber, B. M., & Odean, T. (2001). Boys Will Be Boys: Gender, Overconfidence, and Common Stock Investment. Quarterly Journal of Economics, 116(1), 261–292.
ScienceDirect (2024). Meta-analysis on loss aversion.
PLoS ONE (2015). Behavioral analysis of online trading.
ScienceDirect (2016). Sunk cost effect in financial decisions.
نسخهٔ انگلیسی این مقاله در سایت Medium منتشر شده
است.