مدت هاست پی برده ام که نوعی تشویش، اضطراب و دلهره در کالبد مردم جامعه ی ایرانی بشکل واضحی موج می زند. این تشویش را می توان در نوع نگاه و لحن صدای ایشان در حین صحبت کردن بخوبی متوجه شد. در یک گفتگوی ساده ی دو نفره، افراد تسلط چندانی بر خود نداشته و در حین همکلامی با ایشان متوجه می شوم که بنوعی از اضطراب رنج می برند.
عمدتا بریده بریده حرف زده، چشمانشان دو دو می زند و در حین حرف زدن سرخ شده، صدایشان می لرزد و یا آب دهان خود را بشکل صداداری قورت می دهند جوریکه مثلا از یک بچه ی دروغگو پنهان کار انتظار می رود.
سابق بر این مردم اینگونه نبودند. بیش از دو دهه ی قبل علیرغم تمامی مشکلات عدیده ی این جامعه، مردم به خود مسلط تر بودند و شاید فقط در مواقعی خاص مثلا صحبت در جلوی جمع این حالات را تجربه می کردند، اما هم اکنون این مسئله اپیدمی شده است.
قطعا این عدم تسلط و تشویش دلایل مختلفی دارد اما به گمان من یکی از مهمترین دلایل روانشناختی و جامعه شناسانه ی آن، مسئله ی «ترس از پذیرفته نشدن» است. این ترس در مقایسه با دهه های پیشین بسیار بسیار بیشتر شده است. در اجتماع ما، این ترس را بویژه در نخبگان علمی – فرهنگی جامعه می توان دید.
حتی آنانی که در برنامه های زنده ی رادیو – تلویزیونی شرکت می کنند، بشکل کاملا مشهودی ترسان و آژیته هستند. این ترسِ پذیرفته نشدن سرآخر نیز منتهی به پرت و پلاگویی های آشکار بتوسط ایشان می گردد. من نگران سطح استرس و اضطراب مردم این جامعه هستم. چه چیزی این آرامش از کف رفته را دوباره به ما باز خواهد گرداند؟!
۱۲۰۷۰
پیوند نوشتار:
http://www.daydaad.com/?p=6516