مَنطَقه یعنی مَنطِق و فَلسَفه هنگامیکه کلام در هم می پیچد و ما تپق می زنیم. از این دست تپق ها زیاد رخ می دهد زمانیکه بدون هرگونه تمرکز لازم صرفا حرف می زنیم و حرف می زنیم بدون اینکه اندک توجهی به ساختار کلاممان داشته باشیم.
“فلانی خوبش خیلی رفتاره! بهمانی خیلی دوست داره بو رو گل کنه و…” علت روانشناختی این دست خطاها که در آن ها ریشه ی یک کلمه را بر وزن کلمه ی عمدتا همراهی کننده ی آن می گوییم و یا اینکه مفعول را جای فعل و فعل را جای مفعول می نشانیم، چیزی جز استرس در حین تکلم نیست.
این استرس زمانیکه در جمعی غیرپذیرا صحبت می کنیم، بیشتر است: “خیلی خرسندم که علیرغم مخالفت ها اجازه داده شد تا در این جلسه وقفم را وقت این حضار کنم!!!” هر دو علت بالا (بی دقتی های عامدانه و یا استرس پذیرفته نشدنِ کلام ما در جمع) از آفت های درست صحبت کردن هستند. برای من که خود را بنیانگذار نحله ی پنجم علم روانشناسی یعنی روانشناسی زبانگرا می دانم، کلام مهمترین اثر بر رفتار آدمی را داراست.
کسی که عجولانه صحبت می کند، این عجله را بر ساحت روان خود حاکم کرده و سپس رفتار عجولانه نیز از خود بروز می دهد. برخلاف تصور عمده ی افراد که گمان می کنند عجله ی رفتاری به عجله ی زبانی منتهی می شود، من رویکردی کاملا متفاوت دارم زیرا زبان را بنیادی ترین رفتار بشری می دانم.
عجله ی کلامی است که عجله ی رفتاری را سبب می شود چون این درک زبان محورانه ی ما از موقعیت است که به شناخت منتهی شده و رفتار عجولانه به فراخور آن از ما سر می زند و نکته ی مهمتر در این باره غفلت از این عجله های کلامی است.
برخی ها می گویند: “تپق های کلامی اهمیتی ندارند!” اما من بر این باورم که این تپق ها به تپق های شناختی و رفتاری منتهی خواهند شد. مَنطَقه یعنی نفهمیدن مَنطِق و فَلسَفه در طولانی مدت.
دی داد
Daydaad
www.daydaad.com