خودکار؟ سررسید؟ ماگ؟ هیچکدام! یک دکمه ساده
دانستن تاریخچه محصولات، وقایع و رویدادها به ما کمک می کند دیدگاه بهتری نسبت به کلیت موضوعی که مورد بررسی قرارداده ایم پیدا کنیم.
جالب است بدانید اولین بار هدیه تبلیغاتی توسط یک رئیس جمهور اهدا شد. زمانی که جرج واشینگتن در سال ۱۷۸۹ به عنوان اولین رئیس جمهور آمریکا انتخاب شد، برای جشن گرفتن این اتفاق، تعدادی دکمه های یادبود ساختند.
اولین رئیس جمهور، اولین هدیه تبلیغاتی!
در اوایل قرن ۱۹ ، بعضی از هدایای تبلیغاتی مانند سررسید، خط کش و محصولات چوبی مورد استفاده قرار می گرفتند اما صنعت سازمان دهی شده ای برای تولید و توزیع کالاهای تبلیغاتی وجود نداشت تا اواخر قرن ۱۹…
در سال ۱۸۸۶، فردی به نام Jasper Meek- پدر صنعت هدایای تبلیغاتی- که چاپخانه ای در اوهایو داشت صاحب مغازه کفش فروشی(آقای Cantwell) را با ایده اش تحت تاثیر قرار داد.
جاسپر برای اینکه امکانات چاپخانه و نیروی کارش در زمانهای آزاد، به هدر نرود و برای افزایش تعداد مشتری ها، بالا رفتن فروش و شناخته شدن کسب و کار دوستش پیشنهاد خود را مطرح کرد.
او به رابطه ای برد- برد(win-win situation) فکر میکرد…
ایده او چه بود؟
آقای Cantwell، کیف بچه های مدرسه را تامین کند، کیف هایی که این عبارت رویشان چاپ شده است:
“کفش های Cantwell را بخرید”
حالا تمام شهر این تبلیغ را می دیدند و همه از این موضوع منتفع می شدند. آقای Meek از امکانات چاپخانه اش استفاده کرد، آقای Cantwell مشتری هایش را پیدا کرد و بچه ها صاحب کیف شدند.
اما این ایده از کجا به ذهن آقای Meek رسید؟؟
وقتی در شهر قدم میزد و ناگهان پسری را دید که کتابهایش در گل افتاد، این فکر به ذهنش خطور کرد که به بچه ها کیفهای رایگان بدهند البته با هدف اقتصادی ویژه اش!
و Meek این روند را برای محصولات دیگر و مشتری های دیگر ادامه داد و فرد بسیار موفقی شد.
دو سال بعد، صاحب چاپخانه ای دیگر بنام آقای Harry D.beach از ایده آقای Meek استفاده کرد و چاپخانه اش را وقف کالاهای تبلیغاتی کرد.
که منجر به شکل گیری “شرکت تبلیغاتی استاندارد” شد. پس از مدتی برای اینکه جوابگوی حجم تقاضاهای مشتریان باشد به مکان بزرگتری نقل مکان کرد. کمپانی استاندارد، روش های جدیدی را برای چاپ ابداع کرد و هر دو “رهبران جهانی کالاهای تبلیغاتی” شدند و هنرمندان و کارگران ماهر را از اروپا و آمریکا جذب کردند.
در نهایت شرکت ها با هم ادغام شدند و کمپانی ای ساخته شد به نام “The American Artworks” که نیمی از جمعیت اوهایو در آن مشغول به کار بودند.
یک ایده کوچک، یک حرکت متفاوت و نوآورانه و ثمره اش موفقیت و کارآفرینی برای تعداد زیادی از انسان ها!
ما چطور به دنیای اطراف نگاه می کنیم؟ ما چقدر خلاقانه و بدیع با رویدادهای اطرافمان روبرو می شویم؟
به “قورباغه پخته” تبدیل شده ایم یا هنوز امیدی هست؟( منتظر داستان قورباغه پخته و هدایای تبلیغاتی باشید)
اینها سوالاتی است که باید با آنها روبرو شویم.
بی تفاوت بودن ساده ترین کار دنیاست.
بی تفاوت نباشیم.
به جرقه هایی که میتوانند راهی روشن باشند اهمیت دهیم.
به بذرهایی که میتوانند به درختان تنومندی تبدیل شوند توجه کنیم.