بسم رب الشهدا و الصدیقین و الطاهرین
با توجه به نزدیکی به شروع انتخابات مجلس و تبلیغات احزاب و نمایندگان و همچنین تبلیغ رسانه های داخلی و خارجی برای رای دادن و یا عدم مشارکت در انتخابات، بهونه خوبی بود برای بررسی سیره تاریخی و ماهیت کلی انتخابات و دموکراسی.
مثل همیشه ریشه این تفکر و مرام سیاسی برمیگرده به یونان که به دو کلمه demos یعنی مردم، و keratos یعنی اقتدار و حکومت ، اولین بار توسط کلیستن استفاده شد؛ البته در یونان باستان دموکراسی مفهوممتفاوتی نسبت به الان داشت و بردگان و بانوان حق رای نداشتند و حتی فیلسوفان و اساتید و ... آنرا قبول نداشتند مانند افلاطون که دموکراسی ناب را حکومتِ مردم نادان و طرفدار بیثباتی، استبداد و مردم فریبی می شمردند.
اما ریشه تاریخی دموکراسی تا حدودی خاموش میشه؛ تا میرسه به قرن نوزدهم؛ دموکراسی با انقلاب فرانسه و از قرن نوزدهم به بعد در اروپا نهادینه شد. همگان انقلاب فرانسه را خاستگاه دموکراسی می دانند که شعارهای اصلی آن آزادی، برابری و برادری بود. خاستگاه بعدی آمریکا بود خاستگاه دموکراسی نوین، ایالات متحدة امریکا و انقلاب آن بود که شعار معروف حکومت مردم به وسیلة مردم و برای مردمِ آبراهام لینکلن را ایجاد ایجاد کرد.
ژان ژاک رسو معتقد است محال علمی است که مردمی فرمانروا هستند فرمانبر هم باشند
البته دموکراسی مستقیم که مدر نظر داریم غیر یحتمل است، در دموکراسی مستقیمتمام آحاد جامعه توانایی شرکت به عنوان نماینده در هر انتخاباتی رو داشته باشند و هیج قدرت مانع آنان نشوند ولی در هر انتخاباتی که هست مجلسی هم هست که کاندیده هارا رد و تایید صلاحیت می کند و این عملا یک دموکراسی از پیش تایین شدس و این نمایندگان تایین شده توسط احزاب سیاسی و یا توسط سرمایه داران حمایت میشن و کمپین های تبلیغاتی آنان توسط پول سرمایه داران داده میشود و عملا دموکراسی در اصل یک حرکت عوام فریبانه برای قشر کارگر و مستضعف و یک سود برای قشر سرمایه دار است.
اصل کلی دموکراسی بر این پایه استوار شده که هر فرد جامعه با فرد دیگر برابری دارد ولی آیا یک استاد دانشگاه ، نویسنده ، فیلسوف و ... با یک فرد ناآگاه و ضعیف و عقب مونده ذهنی در جامعه مثلا کارتن خواب یا یک فردی که حتی تحصیلات مدرسه هم کامل تمام نکرده حق برابر دارد؟؛ مانند این میباشد که بین یک فرد معلوم و سالم مسابقه دو بزاریم و افتخار کنیم که برابری را رعایت کردیم و این نظر فقط شامل کشور های جهان سومی نیست بلکه تمام کشور ها و جوامع این نظر رو دربر میگیرند
و درکل پایه اساس دموکراسی اشتباه است و حق انتخاب توسط مردم یک اشتباه بزرگتر
و در مورد انتخابات پیشرو، رای ندادن افراد بی طرف و حتی مخالف حکومت بیشتر باعث رضایت حکومت میشه زیرا مهره هایی که خوده حکومت خواهان آن است وارد مجلس میشوند و برایش هیج فرقی نمی کنه که یکسری از افراد جامعه برای اعتراض رای نمیدهند.
و اگر هم فرض بگیریم که کل مجلس مفسد است و کاندیده ها هم فاسد هستند یک اشتباه سهوی کردی ولی اگه به شخص درست رای ندی حق الناس گردنته که میدونستی و تلاشی برای بهبود شرایط نکردی.
و اگر هم رای ندی دیگه حق اعتراض به مجلس و کارکرد آن نداری زیرا رای را واگذار به یکسری افراد دیگر کردی اینگونه است که پدر خودتون رو بفرستید برای شما لباس بخرد ولی لباس مورد پسند نیست ولی دیگه جای اعتراضی نیست وقتی خودتان اجازه خرید را به او دادید...