کتاب اول به قلم رضا امیر خانی در رابطه با دو سفری است که به فاصله زمانی تقریبا 9 ماه به کره شمالی داشته. در این سفرنامه رضا امیر خانی به دنبال شناخت انسان کره شمالی است.
سفرنامه دوم شرح سفر چند روزه وحید یامین پور برای شرکت در مراسم بزرگداشت کشته شدگان بمب اتم در شهر هیروشیما است. یامین پور در این کتاب تاکید میکند هدف من در این سفر بیشتر تماشاست بنابرین کمتر میتوان توقع دیدگاهی تحلیلی از جامعه ژاپن در این سفر نامه داشت.
در همین ابتدا باید گفت که تفاوت متون دو سفر نامه مهارت نویسندگی امیر خانی را به رخ میکشد. کتاب نیم دانگ پیونگ یانگ به دنبال شناخت و درک انسان کره شمالی است. در واقع با بررسی افراد در موقعیت ها و رخداد های گوناگون سعی دارد تا درک بهتری از انسان کره شمالی داشته باشد. اما در کتاب کاهن معبد جینجا یامین پور سعی دارد تا در مقایسه ای، شنیده های خود را با واقعیت حال ژاپن تطبیق دهد. برای همین منظور است که نویسنده در ابتدای کتاب خود اشاره دارد که من برای تماشا به این سفر آمدهام.
نکته حائز اهمیتی که بسیار تاثیر گذار در قضاوت های این دو نویسنده می باشد داشتن پیش زمینه ذهنی از کشور مقصد است. امیر خانی در قسمتی از کتاب عنوان داشته است که با توجه به امکان دسترسی به منابعی در رابطه با وضعیت کشور کره شمالی او از این بررسی اجتناب کرده. همین موضوع باعث می شود تا کتاب نیم دانگ پیونگ یانگ توصیف دست اولی از شرایط موجود داشته باشد. در واقع امیرخانی با این تکنیک ذهن خود را از هر گونه سو گیری رها ساخته و سبب شده است تا هر آن چیز به نسبت وزن خودش مورد توجه قرار بگیرد. اما در کتاب کاهن معبد جینجا نویسنده بیشتر به دنبال صحت سنجی شنیده ها و دیده های خود(از سریال ها و کارتون های ژاپنی) میباشد. این امر باعث شده است تا برخلاف نیم دانگ پیونگ یانگ تشریح واقع گرایانه ای از مقصد جناب نویسنده نمایان نشود.
همیشه در مطالعه کتاب پارامتر هایی برای من مطرح میشود. "میل به اتمام" و "میل به ادامه دادن" برای من اصلی ترین هایش بوده است. در پارامتر اول با نویسنده و کتاب رودربایستی کرده و تمام تلاش خود را انجام میدهم تا کتاب را به سرانجام برسانم. اما در پارامتر دوم یعنی "میل به ادامه دادن" جذابیت کتاب به حدی می رسد که زمین گذاشتن کتاب سخت میشود. لازم به ذکر است که پارامتر سومی هم به نام "ترس از اتمام" مطرح میباشد که باعث میشود در مطالعه کتاب وقفه های کوتاهی ایجاد کنم. این وقفه ها بیشتر برای طولانی تر کردن لذت مطالعه کتاب است اما هیچ یک از دو کتاب این پارامتر را نداشتند. از بین این دو کتاب برای من نیم دانگ پیونگ یانگ پارامتر "میل به ادامه دادن" بیشتر مشهود بود. نویسنده کتاب با استفاده از موقعیت های طنز رخ داده در سفر و قلم توانمندش توانسته روح زمخت سفرنامهاش را گرم کند. اما در کتاب کاهن معبد جینجا برخلاف کتاب اول "میل به اتمام" بیشتر به چشم من آمد. البته باید اعتراف کنم که مطالعه کتاب اقای یامین پور بعد از کتاب نیم دانگ بود اما شاخصه هایی بود که خود به تنهایی باعث میشد تمایلی به ادامه مطالعه کتاب نداشته باشم. برای مثال اضافه گویی و توصیفات طولانی در متن کتاب خود یکی از عوامل این احساس بود.
در نهایت هم ناراضی از مطالعه این دو کتاب نیستم ولی اگر به عقب بر گردم حتما کتاب کاهن معبد را اول مطالعه میکنم سپس به مطالعه نیم دانگ میپردازم.