پروانه پشت پیله اش...
حس کرد راهی هست و رفت.....
شاید به راه بسته هم...
باید امیدی بست و رفت..!
شب از درون...
می پوسد و با یک تلنگر میرود...!
دستان ما...
در بند هم...
دور از تصور میرود..!
چله به چله عشق را...
از غم به شادی میبریم...
حق خود از لبخند را...
با اشک...با خون میخریم...!
#افشین_یداللهی
@negin.dehkhoda.3
https://negindehkhoda.ir/wp-login.php