علی رغم تمامی نقدهای منفی ای که در مورد این کتاب به ظاهر ضد علم نوشته شده است، نمی توان این موضوع را انکار کرد که فیزیک به عنوان یکی از علوم پایه، در حال راه یابی به قلمروهایی ست که زمانی تنها در تصرّف #عرفان بود.
بر اساس عرفان، هیچ گونه قاضی بیرونی ناظر بر اعمال ما وجود ندارد و همه چیز از درون نشآت می گیرد. کل در هر یک از ما وجود دارد و ما به خودی خود یک جهان مینیاتوری هستیم. این نظریه که تمام ابنای بشر به طور شهودی آن را باور دارند، تداعی کننده ی مفهوم غیرمتمرکز بودن ، از مفاهیم بنیادی فناوری بلاکچین است، که در آن عدم وجود یک نهاد نظارتی بیرونی، با تعریف مفهومی کارآمد و به ظاهر جدید به نام دفترکل توزیع شده جبران می شود. ماهیتی که در تمامی بلوک های زنجیره، به صورت یکسان و غیرقابل تغییر توزیع شده و مصداقی ست بر این باور عرفانی که هر جزئی دربردارنده ی کل است. پس تمامی اجزا در معنا، جامع، یکسان و غیرقابل تغییرند.
از سوی دیگر، بر اساس این کتاب، واقعیت عینی از خلال خاطره ی جمعی نژاد بشر به وجود می آید و چند جزء هم نظر می توانند واقعیتی جدید را به وجود آورند. این نظریه تا حدودی از نظر مفهومی به الگوریتم اجماع که مهم ترین و حساس ترین بخش شبکه ی بلاکچین است، شباهت دارد که توافقی ست میان اجزای شبکه، برای به روز رسانی دفترکل و تایید آن، یا همان خلق واقعیت جدید.
این الگوریتم به یکی از ویژگی های اصلی فیزیک کوانتوم اشاره دارد که بر اساس آن واقعیت کشف نمی شود، بلکه اجزای این جهان در خلق و آفرینش آن شرکت می کنند.
هم چنین، می دانیم که انسان ها اساسا موجوداتی الکترومغناطیسی هستند و اثر انگشت فرکانسی هر شخص منحصر به فرد است؛ درست شبیه به هش بلاک که هویت هر بلاک را نشان می دهد. به طوری که هر تغییر کوچک در درون بلاک به تغییر بسیار زیادی در هش آن می انجامد.
هدف از نوشتن این مطالب تایید یا تکذیب محتویات این کتاب نیست، بلکه صرفا اشاره به این موضوع است که مفهوم بلاکچین چیزی فراتر از صرفا یک فناوری جدید است. در واقع نوعی جهان بینی فلسفی ست که از آرزوی غایی بشر در پیمودن مسیر تکامل و رسیدن به مدینه فاضله ای حکایت دارد که عرفان وعده اش را داده است.