
یک چاقوی تیز را در نظر بگیرید. این چاقو در ذات خود خطرناک نیست؛ خطر واقعی از فردی ناآگاه نشأت میگیرد که بلد نیست چگونه با آن چاقو کار کند و ممکن است به خود یا دیگران آسیب برساند. هوش مصنوعی نیز ماهیتی اینچنینی دارد؛ ابزاری قدرتمند، کارآمد، و آیندهساز که در عین حال برای کسبوکارهایی که بدون دانش کافی به سراغش میروند، خطرناک است.
در سالهای اخیر بسیاری از صاحبان SMEها، به ابزارهای هوش مصنوعی روی آوردهاند. اما بسیاری از ایشان نمیدانند که استفاده از این ابزارها، بدون مهارت و دانش کافی، میتواند مسیر رشد را به سراشیبی سقوط تبدیل کنند.
این مقاله هشداریست جدی، در این خصوص که چگونه وابستگی سادهدلانه به هوش مصنوعی، بدون درک درست ماهیت و محدودیتهای آن، میتواند ضربهای سنگین به کسبوکارها وارد کند؛ ضربهای که بهمراتب مهلکتر از بزرگترین اشتباهات مدیریتیست.
بسیاری از کسبوکارها از هوش مصنوعی بهعنوان یک موتور جستوجوی تقویتشده استفاده میکنند؛ از آن سوال میپرسند، متن میخواهند، محتوای تبلیغاتی میسازند، پاسخ مشتریان را میدهند و کاربردهایی از این قبیل را در پی میگیرند. آنها به این موضوع توجه ندارند که ابزارهای هوش مصنوعی بر اساس الگوریتمهایی عمل میکنند که نه نیت را میفهمند، نه زمینه را درک میکنند، و نه تضمینی برای واقعیت خروجی ارائه میدهند.
برای درک بهتر محدودیتهای هوش مصنوعی، بیایید دربارۀ پدیدهای به نام توهمزایی یا بهاصطلاح هالوسینیشن صحبت کنیم. مدلهای زبانی میتوانند با اعتمادبهنفس کامل، اطلاعاتی کاملاً اشتباه و ساختگی تولید کنند. اگر بدون بررسی، این اطلاعات را در وبسایت، شبکههای اجتماعی، ایمیل مشتری یا حتی قراردادهایتان بهکار ببرید، نتیجه تنها یک خطای محتوایی ساده نیست؛ بلکه ضربهای به اعتبار برند کسبوکار شماست. این را در نظر داشته باشید که در بازارهای رقابتی، اعتبار همان سرمایۀ نقد است.
نمونهای بارز از ماهیت دولبۀ هوش مصنوعی، در حوزۀ تولید محتوا نمایان میشود. تولید محتوا با کمک هوش مصنوعی هرچند آسان بهنظر میرسد، اما در عمل بسیار چالشبرانگیز است. خروجی مدلهای زبانی در پاسخ به دستورات کاربرانی که مهارت پرامپتنویسی نمیدانند، کلیشههایی خستهکننده خواهند بود؛ متنهای شبیهبههم، شعارگونه و عاری از خلاقیت. الگوریتمهای شبکههای اجتماعی بهسرعت این الگوهای تکراری را تشخیص میدهند و نرخ دیدهشدن محتوا سقوط میکند. این یعنی SEO-banned البته ناخواسته!
"چطور قیمتگذاری کنم؟"، "کدام محصول را تبلیغ کنم؟"، "کِی تخفیف بدهم؟"، "کسبوکارم را تحلیل کن و بگو چکار کنم که هزینههایم کاهش یابد؟"
پاسخهایی که مدلهای عمومی هوش مصنوعی به این پرسشهای ابتدایی میدهند، بر پایۀ دادههای غیرمحلی، تحلیلهای عمومی و بدون درک زمینۀ کسبوکار شماست. اعتماد به این پاسخهای میتواند به چرخشهای تجاری اشتباه، ضرر مالی، هزینۀ فرصت و حتی ورشکستگی عملیاتی منجر شود.
از طرفی، بسیاری از ابزارهای AI، از ورودیهای شما برای آموزشهای بعدی استفاده میکنند. این یعنی هنگامیکه یک کسبوکار کوچک یا متوسط، اطلاعات مشتریان، قراردادها، قیمتگذاری یا حتی برنامههای داخلیاش را بهعنوان ورودی به مدل ارائه میدهد، ناخواسته بخشی از اطلاعات و داراییهای محرمانهاش را در اختیار یک الگوریتم خارجی قرار دادهاست. این یعنی ریسک حقوقی، امکان از دست دادن مزیت رقابتی و حتی تهدید امنیت شغلی.
متأسفانه برخی از کسبوکارها، کل جریان کارشان را روی یک مدل هوش مصنوعی میچینند؛ از تولید محتوا و پاسخدهی به مشتری گرفته تا گزارشسازی و تحلیل. بهاینترتیب، هنگامی که مدل مربوطه رفتاری ناگهانی در آپدیتهایش از خود نشان میدهد یا دچار خطا میشود، کل عملیات آن کسبوکار فلج میشود. این یعنی نابودی در سادهترین معنا.
هوش مصنوعی یک ابزار ساده نیست، یک سیستم پیچیده است. هر خروجی که به شما ارائه میدهد، نتیجۀ تعامل میان دادهها، معماری، وزنها، بایاسها و محدودیتهای ذاتی آن است. متخصص هوش مصنوعی همان کسیست که این خطاها و سوگیریها را تشخیص میدهد؛ پرامپتها را بهگونهای مینویسد که خروجی دقیق و قابلاعتماد باشد؛ مرز میان اتوماسیون سالم و اتوماسیون زیانبار را میشناسد و برای حفظ امنیت داده، خطمشی تعریف میکند. استفاده از هوش مصنوعی در کسبوکارها بدون کمک گرفتن از متخصصین، بدین معناست که شما بدون گواهینامه در حال رانندگی در مسابقات فرمول یک هستید. به دیوارههای تایری کنار مسیر سلام کنید!
چراکه نابودی فقط ورشکستی مالی نیست. در دنیای امروز نابودی یعنی مشتری بهخاطر محتوای نادرست یا پاسخهای اشتباه، بیاعتماد شود؛ اعتبار برند بهخاطر تبلیغات تکراری یا اطلاعات غیرحرفهای مخدوش شود؛ بهخاطر خروجی غلط در قرارداد، مشاوره یا قیمتگذاری، ریسک حقوقی ایجاد شود؛ و در نهایت مدیر وابستهبهابزار هوش مصنوعی، قدرت تصمیمگیری خود را بهتدریج از دست بدهد. اینها یک شبه اتفاق نمیافتند؛ بلکه در سکوت، گامبهگام و دقیقاً همان زمانی که فکر میکنید "هوش مصنوعی دارد به کسبوکارتان کمک میکند"، روی هم انباشته میشود و تمام!
اما راهحل چیست؟ آیا باید با هوش مصنوعی به مخالفت برخیزیم؟ خیر، چون نمیتوانیم! راحت بگویم، در توانمان نیست :)
راهحل، استفادۀ هوشمندانه از هوش مصنوعی و کمک گرفتن از متخصصان است. باید بپذیریم که همه چیز قابلاتوماسیونسازی نیست، البته هنوز. تماس و قضاوت انسانی در برخی نقاط از سفر مشتری و نیز تصمیمگیریهای راهبردی، قابلجایگزینی نیست. این متخصص است که به شما میگوید کجا AI را وارد کنید و کجا نکنید.
پس پیش از آنکه خرج کنید، پیش از آنکه اعتبار از دست بدهید، و پیش از آنکه مرتکب اشتباهات غیرقابلبازگشت شوید، از متخصصها کمک بگیرید، زیرا آنها خطاها را پیشبینی میکنند. بدانید و آگاه باشید که پرامپتنویسی، بهبود متن، سیاست امنیتی و کنترل داده، مهارتند نه شانس؛ و این متخصصان هستن که خروجیهای خام را به نسخههایی حرفهای و قابلاعتماد تبدیل میکنند. متخصصان کمک میکنند فرایند اتوماسیون شما سودده و ایمن باشد و از برخورد پرشتاب کسبوکارتان با دیوار، چه آجری و چه تایری، جلوگیری میکنند!
در پایان، ناگزیریم بپذیریم که هوش مصنوعی آمدهاست که بماند؛ سریعتر از هر فناوری دیگری رشد میکند و بیشک تمامی کسبوکارها را دگرگون خواهد کرد. اما این دگرگونی، تنها برای کسبوکارهایی مثبت است که با دانش، احتیاط و زیر چتر حمایتی متخصصان به سراغ آن میروند.
پس، SMEها باید بدانند که AI نه چوب جادوگریست، نه کارمند مفت! اگر با شناخت مورد استفاده قرار نگیرد، همان کسبوکار کوچک را هم نابود میکند. از AI استفاده کنید، اما آن را به یک سلاح سرد علیه خودتان تبدیل نکنید!