
غوطهوری یا غرقگی (Flow) حالتی است که در اوجِ تمرکز رخ میدهد. به زبان ساده وقتی سرگرم کاری هستیم به قدری در آن غرق شویم که زمان و مکان را احساس نکنیم. میهای چیکسِنتمیهایی، روانشناس و استاد دانشگاه شیکاگو، در سال ۱۹۷۵ برای اولین بار این مفهوم را مطالعه و در پژوهشی از لحاظ علمی بررسی کرد. میهای چند ویژگی را برای غرقگی برشمرده است که عبارتاند از:
▫️توجه و تمرکز کامل بر کاری که مشغولش هستیم بدون حواسپرتی.
▫️احساس کنیم با کارمان یکی شدهایم، به گونهای که کار و آگاهیمان از هم جدا نباشند.
▫️آگاهی از خود را از دست بدهیم و خود را جدا از کارمان ندانیم.
▫️احساس کنیم تسلط و کنترل کاملی بر کارمان داریم.
▫️احساس کنیم زمان سریعتر یا کندتر میگذرد.
▫️از خودِ کار لذت ببریم، نه نتیجه یا پاداشی که بعد نصیبمان میشود.
هنگام غرقگی از خود و جهان اطرافمان دست میشوییم، هیچ صدای درونیای نمیشنویم، و بدون تقلا و اضطراب کارمان را میکنیم.
▫️غرقگی چرخهای چهارمرحلهای دارد:
▫️تقلا: مرحلهی بنیادی چرخهی غرقگی است که در آن تنش، استرس و اضطراب و ناامیدی را تجربه میکنیم. در این مرحله احساس خوبی نداریم.
▫️رهایی: با دور شدن از مسئله سیستم عصبی پاراسمپاتیک ما فعال میشود و چالش را میپذیریم.
▫️غرقگی: از پردازش خودآگاه به پردازش ناخودآگاه میرویم.
▫️بازیابی: مرحلهی نهایی است که مغزمان از نو سیمکشی میشود و تجربهی غرقگی را ذخیره میکند. در این مرحله دانش یا مهارت تازهای که کسب کردهایم تثبیت میشود. پس بسیار مهم است که وضعیت را بهخوبی بازیابی کنیم و دوباره به تعادل برسیم.