نبرد دوازده روزه غزه، پایان یافت. کشته شدن صدها فلسطینی در زیر آوار ساختمانها، ناشی از بمبارانهای اسراییل، هزاران زخمی، دهها هزارآواره، از بین رفتن صدها خانه، کارگاه، کارخانه، بیمارستان و اداره، شاید پیروزی نباشد. از هم پاشیدن زندگی چند میلیون اسیر در بزرگترین زندان جهان، که در محاصره کامل زمینی، هوایی و دریایی اسراییل قرار دارد، خوشحالی ندارد. مردمی که اینک، مرهمی برای تسکین مجروحان ندارند، بیمارستانی برای بستری کردن مصدومان، برقی برای روشنایی منازل نیمه مخروبه، مصالحی برای ساخت مجدد سرپناهی برای خانواده های داغدیده و آواره، نباید غریو شادی سردهند.
یکصد سال است، تمام هوش و نفوذ و توان قدرتمندان صلیبی، بر حذف این مردم و تقدیم این سرزمین به دولت اسراییل شده است. دهها سال است، همان دولتهایی که بر سر مسموم شدن مخالف یکی از رقبا و یا کشته شدن جاسوسی سرسپرده و یا حتی کشتن و خوردن گوشت سگ در کشوری، اشک تمساح ریخته اند و سخنرانیهای آتشین در دفاع از حقوق بشر و حیوانات سرداده اند، قطعنامه های سازمان ملل را سامان داده اند و خودشان هم باورشان شده که بدون آنها، حقوق بشر پایمال می شود، و نماد آزادی و عدالتند، آرزو کرده اند که روزی از خواب بیدار شوند و بشوند باریکه غزه با چند میلیون زن و مرد و کودک، زیر آب رفته است.
مردم امروز غزه، دوست نداشتنی، اضافی، مزاحم و بیخودی اند. لکه ای که هنوز پاک نشده است. داغی بر پیشانی اسراییل و یاران قدرتمندش. آدمهایی که بر طبق نقشه های موجود، نباید زنده باشند. این مردم تنها، امروز خوشحالند که فشار سهمگین پنجه های آهنین دشمنانشان، نتوانست نفسشان را به شماره اندازد و هنوز زنده اند. راضی از اینکه، در مقابل چند هزار کشته و مجروحی که دادند، برای اولین بار، تنی چند از دشمن، را به هلاکت رساندند و دهها نفرشان را مجروح کردند. مسرور از اینکه در قبال ویرانی سرزمینشان، صدمات کوچکی به دشمن وارد آوردند. دشمنی که به مردمش اطمینان میداد که هرگز در معرض خطر قرار نمیگیرند، هزاران بار آژیرهای خطرش به صدا درآمد. سرخوش از اینکه، ابزاری برای دفاع دارند و دیگر نباید فقط به دلرحمی مردم دنیا و ابراز همدردی آنها دلخوش کنند. دلشاد از اینکه به نسبت نبرد 2018، توان موشکیشان، یکصد برابر شده و برای اولین بار برای دشمنشان، شرط گذاشتند و او را مجبور به قبول کردند.
اسراییل، که خود را راضی از کشتن بخشی از مردم مزاحم غزه و تخریب بخشی از داشته های اندک این قوم نشان می دهد، ادای پیروزی را درمی آورد. حاکمان اسراییل دیگر نمی توانند، شبی آسوده سر بر بالین بگذارند. ترس از حمله، وحشت از انتقام ، هراس از موشکهای مردمی که چیزی برای از دست دادن ندارند، نگرانشان می کند. اسراییل تاکنون عادت داشته، با حمایت مالی و تکنولوژی غرب، به مردم بی دفاع ساکن منطقه حمله کند و آنانرا مجبور به ترک خانه هایشان نماید. مردمی که تاکنون بجز نفرین، سلاحی نداشته اند. حالا اگر قرار باشد در قبال هر تهاجم، آسیبی ببیند، چگونه یهودیانی را که با رویای سکونت در بهشت، به این منطقه آورده، حفظ کند و از بازگشت آنان، نهراسد. یهودیان ساکن اسراییل که با اطمینان از دائمی بودن صدقات غرب به اسراییل، آمدند تا با دست و دلبازی صلیبیان، زندگی راحتی را تجربه کنند، چگونه می توانند هراس دائمی روز انتقام و تغییر موازنه به نفع فلسطینیها را تحمل نمایند؟
شیوخ ثروتمندعرب، که تا پیش از این گاهی صدقه ای برای فلسطینیها کنار می گذاشتند، تا لابد رفع بلایی برای زنانشان، کاخها و جواهراتشان باشد. مصلحت را در همصدا شدن با قدرت مطلقه صلیبیان دیدند و این مردم بی دفاع را بخشیدند، تا لبخند حاکمان اسراییل را همراه داشته باشند. جالب اینکه اشک سناتورهای آمریکایی از جنایات اسراییل در بمباران مردم بی دفاع غزه را دیدیم، ولی عربستان تنها در روز دهم جنگ، خیلی نرم، این بمبارانها را محکوم کرد. این شیوخ، که آنچه از نیمخورده گرگهای غرب از منابعشان می ماند، هنوز ثروت هنگفتی است، خود را قوی و تاریخ ساز پنداشتند. تصمیم به تغییر جغرافیای منطقه گرفتند. احمقانه داعش را آفریدند تا اینگونه، عراق و سوریه را بازپس گیرند . لابد رویاهای بیشتری را نیز در سر می پروراندند. که آنگونه نقشه ها خراب شد و نتیجه ای حاصل نشد. پس از آن خواستند یمن را چند روزه بچنگ آورند که هوش و سیاست این کار هم در کالبد، نیافتند.
پشتیبانان مردم غزه، آنان بودند که خود مانند این مردم، دوست نداشتنی و مزاحم محسوب می شوند. ایران، عراق، سوریه، یمن و بخشی از لبنان. چین هم که بتازگی از شرارتهای غرب به ستوه آمده، موقعیت را مناسب دانست که با مخالفت با غرب و جنایات آشکارش، کمی عقده گشایی کند.
یکی از جالبترین مظاهر این جنگ، برخورد روسیه بود. روسیه که اخیرا، بخاطر احتمال مسمومیت یکی از مخالفانش، هدف شدیدترین تبلیغات غرب قرار گرفته بود، صدها دیپلماتش به این بهانه، از کشورهای غربی و همپیمانانشان اخراج شده بودند و دهها تحریم جدید علیهش وضع شده بود، بنظر فرصت مناسبی داشت، که نگاه دوگانه غرب به حقوق بشر را به سخره بگیرد. و با محکومیت جنایات اسراییل تحت پشتیبانی همه ی اروپا و آمریکا، بخشی از رفتار آنها را جبران کند. لکن موضع بیطرف را در پیش گرفت و از این موقعیت طلایی حمله به دشمن، سودی نبرد. که اگر اینکار را می کرد، حتما برای ساکت کردنش، بخشی از تحریمها را ملغی می کردند. دویست سال است که روسیه در آرزوی پذیرفته شدن بعنوان عضوی واقعی از اروپا بوده، رویایی که هرگز به واقعیت نمی پیوندد. همین رویا را دهها سال، ترکیه هم داشت، که اروپایی محسوب شود. با این هدف، حتی خطش را لاتین کرد و به همه سازهای اروپا رقصید، لکن دریغ از یک کرشمه.
غرب، هنوز روم قدیم زمان اشکانیان است و دیدگاهش راجع به دوستان و دشمنانش، فرقی نکرده. برای همیشه ترکیه که بازمانده روم شرقی و امپراطوری عثمانی است، رقیب است، روسیه خودی محسوب نمی شود. ایران دشمن است. چین با گشودن تمام دربها و دیوارهایش بر روی غرب، جایگاه بهتری کسب نخواهد کرد.
ما هم علی رغم سرسختی چهل ساله در مقابل غرب، تلاش پنهانی برای جلب نظر اروپا و قبولاندن دغدغه هایمان به آنها را داشته ایم. همیشه از لبخند غرب مشعوف شده ایم، خوشحالی یی که گاهی نتوانسته ایم پنهانش کنیم. هر چند ما هم هرگز نتیجه ای نگرفتیم و نخواهیم گرفت.
حمله اسکندر، جنگهای هفتصد ساله ایران و روم و طناب کشی های دوطرف بر سر حاکمیت بر ارمنستان و سوریه و سواحل شرقی مدیترانه، جنگهای صلیبی، تصرف هرمز توسط پرتقالیها ،تلاش بی پایان انگلیس برای اضمحلال ایران و عثمانی و تجزیه این دو قدرت به دهها کشور کوچک و بزرگ و ایجاد اسراییل، جزو فعالیتهای دوهزار و پانصد ساله غرب در این منطقه است.
لابد جذابیت غرب، علی رغم همه جنایاتی که در طول هزاران سال به ما روا داشته، در این است که ابرهای باران زا و نعمت ما از آنطرف آمده، و ما ناخودآگاه خود را مدیون مردم آن سرزمین دانسته ایم.
محمد تقی سعدی نام
خرداد 1400
www.sadinam.com
hamid444444@gmail.com