مهسا·۵ سال پیشآدم ها باید چفت هم باشند،می دانی چه میگویم جانم ؟..یعنی باید خمیر مایه شان بهم بخورد..مثلامن غروب خورشید را دوس داشتم و تو طلوعش را.من عطر تلخ را دوست داشتم اما تو…
مهسا·۵ سال پیشمن مالِ بی اعتنایی نیستماینکه بی محلی کنی نزدیک نمیشوم ! خودت هم میدانی چقدر میخواهمت اما فکر نکن با سردی کردن من شیفته تر میشوم ! من صبورم درست، اما آنقدر کشش ندا…
مهسا·۵ سال پیشهیچ وقت بیخیال رویاهایتان نشویددرست آن نقطه از زندگیکه رنگش خیلی به سیاهی میرودبه همان نقطه که رسیدیدحس کردید که دیگر باید رها کنیدباید بیخیال هر آنچه که هست و نیست شویدس…
مهسا·۵ سال پیشچند آغوش از دست رفته و چند خاطره خط خطی شدهاز یک جایی به بعد آدم سراغ جدیدترها نمیرود. نمیگردد که چه کسی را به لیست داشته هایش اضافه کند. میکوشد برای داشته هایش. برای همان خنده ی…
مهسا·۵ سال پیشتو کنار رویاهایم نشسته ایسال هاست پاییز از کوچه رفته و زمستان در حیاط راه می رود.آدم ها بارها رفته اند و دیگر صدایشان را نشنیده ام.اما تو را می بینم که سال هاستپنجر…
مهسا·۵ سال پیشتو کنار رویاهایم نشسته ایبا هم باشید اما بگذارید در با هم بودن شما فاصله ای باشدو بگذارید نسیـــم در میان شما بورزد.یکدیگر را دوست بدارید اما از عشق زندانی برای یکد…
مهسا·۵ سال پیشمحتاط تر نسبت به آدم های اطرافیانمروزها گذشت وَ من نسبتبه آدم های اطرافیانم محتاط تر شدم...روزها گذشت وَ من فهمیدم آدم ها حق دارندتا یک جایی و یک روزی دوستمان داشته باشند،و…
مهسا·۵ سال پیشحال خوشی دارد این تنهاییوقتی همه شلوغند. پر از دوست داشتن های یک شبه. پر از رهایی کاذب و غمگین.وقتی کسی تفاوت بین در لحظه خوش بودن و بیبندوباری را نمیفهمد.چقدر ج…
مهسا·۵ سال پیشآدم ها گاهی دوست دارند قدم بزنندآدم ها گاهی دوست دارند قدم بزنندو به هزار فکرِ نکرده بپردازند !بعد باران بزندو اصلا نفهمند کِی خیس شده اند ...آدم ها دوست دارند دیوانه باشن…
مهسا·۵ سال پیشبا بی صبریِ تمام انتظار بکشد!برای روزگارت قدری هیجان ، به اندازه ی یکی از همان روزهای شادِ کودکی...و چند شاخه گل از باغستانی سراسر شور و سبزینگی!برای روز و شب هایت؛ قطر…