ویرگول
ورودثبت نام
درایه
درایه
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

استاد نامه

(متن از دکتر جواد ابراهیمی)

وقتی به دانشگاه آمدم شبکه‌های مجازی رونق امروز را نداشتند؛ یا بهتر است بگویم اصلا شبکۀ مجازی‌ای وجود نداشت. ارتباطمان با دنیا از طریق وبلاگ‌ها بود. خبری از شاخ‌های مجازی نبود و جملات قصار پروفسور سمیعی و دکتر حسابی و... دربارۀ هر چیز ریزودرشت، اینترنت را پر نکرده بود. ولی همان زمان‌ها هم گاهی وقت‌ها نوشته‌ای در وبلاگ‌ها به سرعت دست‌به‌دست و یا به قول امروزی‌ها "وایرال" می‌شد.

وقتی که از طرف مجلۀ درایه با من تماس گرفتند که چیزی برای بچه‌های ورودی جدید بنویسم ناخودآگاه یاد یکی از این متن‌ها افتادم که در یک برهۀ زمانی روزی چندین بار در وبلاگ‌های مختلف می‌خواندمش. ماجرای تخیلی یک استاد بود که برای دانشجویانش از تجربیات خود می‌گفت. از پیشنهاد کرم ضد آفتاب زدن تا توصیه‌هایی دربارۀ استفاده از لحظه‌لحظه‌ی دوران جوانی. یا اینکه نگران آینده نباشید و اگر هم دلتان می‌خواهد نگران باشید، فقط این را بدانید که نگرانی همان اندازه مؤثر است که جویدن آدامس بادکنکی در حل یک مسالۀ ریاضی. یا در جایی می‌گفت:«اگر نمی‌دانید می‌خواهید با زندگیتان چه بکنید، احساس گناه نکنید؛ جالب‌ترین افرادی را که در زندگی‌ام شناخته‌ام در ۲۲ سالگی نمی‌دانستند می‌خواهند با زندگیشان چه کنند.» و در آخر هم اضافه می‌کرد که اگر هیچ‌کدام از این حرف‌ها را جدی نمی‌گیرید اشکالی ندارد ولی حتماً کرم ضد آفتاب بزنید.

خلاصه اینکه من هم خواستم بگویم اگر خیلی حوصله ندارید که سحرخیز باشید، کلاس‌ها را به‌موقع و مرتب شرکت کنید، ورزش کنید، زندگی را ساده بگیرید، سریع ناامید نشوید و به راهی که در پیش گرفته‌اید ایمان داشته باشید، دست‌کم به هر نقل قولی که در فضای مجازی می‌شنوید اعتماد نکنید. اگر این را هم دوست نداشتید، هکسره را درست استفاده کنید و به «جبر خطی»، «جبرخ»، به «دستیار آموزشی»، «تیعی»، به «راجع به»، «راجب» و به «اتاق اساتید»، «اُستادیوم» نگویید.

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید