دیزایناسور
دیزایناسور
خواندن ۸ دقیقه·۵ سال پیش

۵نکته عالی درباره تجربه کاربری که استارتاپ‌ها باید بدانند

دیزایناسور ؛ تجربه کاربری به زبان ساده
دیزایناسور ؛ تجربه کاربری به زبان ساده

یکی از دوست‌داشتنی‌ترین کلماتی که این روزها که برای همه جذاب است و تقریبا همه‌جا از آن می‌شنوید استارتاپ است. اینکه چگونه قلمرو دیجیتال بدون در نظر گرفتن پیشینه و موقعیت مکانی، می‌تواند فرصت‌هایی را برای همه افراد با ایده‌هایی عالی و بی‌نظیر فراهم کند، بسیار شگفت‌انگیز است. حالا زمان آن رسیده که در مورد بخش‌های تجربه‌کاربری که در استارتاپ‌ها بیشتر نادیده گرفته می‌شوند ولی باید بارها و بارها درباره آن‌ها تامل و بررسی کنند، نکاتی را بازگو کنیم.

بعضی از استارتاپ‌ها تجربه کاربری را از همان ابتدا به‌درستی پیاده‌سازی می‌کنند و آن‌ها معمولاً تبدیل به استارتاپ‌های موفق می‌شوند. اما آمارها نشان می‌دهد که تعداد استارتاپ‌هایی که موفق می‌شوند کم‌ هستند و فاصله شکست تا موفقیت بسیار باریک است.

اما ناامید نشوید؛ این موضوع به معنای این نیست که سرنوشت همه استارتاپ‌ها شوم و تاریک است. نکات کلیدی تجربه کاربری برای استارتاپ‌‌ها را باهم بررسی می‌کنیم. این نکات تجربه کاربری باعث افزایش اعتماد به‌نفس شما خواهد شد و در نهایت به شما در توسعه و ایجاد یک شرکت موفق کاربر محور کمک خواهد کرد.

۱- همدلی را توسعه دهید.

برای موفقیت یک استارتاپ، باید به ایده‌های خود اعتقاد داشته باشید. بسیاری از استارتاپ‌ها به‌سادگی شکست خوردند زیرا  به محصول خودشان بیش از حد فکر می‌کردند، و نه به پیاده‌سازی یک تجربه کاربری مناسب برای کاربران خود. هنگامی که یک استارتاپ بیش از حد بر روی محصولات خود متمرکز شده و دلبسته آن می‌شود، به سادگی نمی‌تواند احساس و نیازمندی کاربران خود را ببیند. درواقع همان تجربه‌کاربری را نادیده می‌گیرند.

وقتی که در عمق مشکلی که می‌خواهید آن را حل کنید، غرق شوید و یا زمانی که بیشتر و عمیق‌تر جستجو می‌کنید و دانش‌های تخصصی در مورد عملکرد داخلی محصول خود را جمع‌آوری می‌کنید، احتمال اینکه مسیر اصلی خود را گم کنید بسیار زیاد است.

هدف اصلی باید تمرکز بر نیازهای کاربر باشد.

از آنجایی که به احتمال زیاد شما هر روز با ویژگی‌های محصول خود کلنجار می‌روید، به‌سادگی با معرفی یک ویژگی یا گزینه دیگر به محصول خود، وضعیت را پیچیده‌تر خواهید کرد. با این وجود، تمام این مدت ممکن است محصول شما با به‌روزرسانی‌های مختلف حتی پرتو نور روزی که باید وارد بازار شود را ندیده باشد و یا حتی توسط یک کاربر موثر مورد آزمایش قرار نگرفته باشد…!

کاربران آن بیرون هستند، با آن‌ها ملاقات کنید و در مورد آن‌ها اطلاعات کسب کنید!

چیزی که باید به خاطر بسپارید این‌ است که شما برای خودتان محصولی درست نمی‌کنید، بلکه برای مشتریان این کار را انجام می‌دهید. پس شناخت نیازهای کاربران شما از مهم‌ترین اصول اولیه تجربه کاربری است. اگر نمی‌توانید نیازها، نقاط درد و انگیزه‌های مشتریان را به طور کامل شناسایی و مرتفع کنید، اگر آن‌ها نتوانند درک کنند که محصول شما چیست، کاربران شما هیچ ارزشی را برای خودشان پیدا نمی‌کنند و با محصول شما تعامل برقرار نخواهند کرد.

بنابراین، همدلی کلید این ماجرا است. اگر بتوانید کاربران خود را درک کنید، آن‌وقت می‌دانید چگونه می‌توانید ایده خود (مدل مفهومی) را برای تغییر بهتر دیدگاه آنان در مورد جهان (مدل ذهنی) تغییر دهید. شما نمی‌توانید همدلی را تمرین کنید در حالی که به مدت چند هفته یا چند ماه به صفحه رایانه خود خیره شده‌اید و فقط در مورد ویژگی‌های محصول خود متمرکز هستید. بعضی اوقات مجبور هستید ترمز کنید، به بیرون بروید، در مورد نیازهای مردم بیاموزید، در مورد کاربران خود اطلاعات کسب کنید و در نهایت همه این موارد را که جمع‌آوری کرده‌اید را آزمایش کنید.

برون‌سپاری تحقیقات خود مانند برون‌سپاری تعطیلات خودتان به دیگران است.
“Jared Spool”

۲- از مردم نپرسید که چه چیزی را دوست دارند.

سوال کردن این موضوع که “مردم چه چیزی را دوست دارند” منجر به نتایج گمراه‌ کننده‌ای می‌شود. اولین اشتباه رایج در پروسه تجربه کاربری! این موضوع ممکن است به‌طور سطحی مغایر با مطلب قبلی باشد اما این داستان را بشنوید.

وب‌سایت www.croportal.net در سال ۲۰۰۷ بازطراحی شد. در آن سال، این وب‌سایت در کشور کرواسی در رده ۱۰ام قرار داشت. این وب‌سایت اخبار را از طریق فیدهای RSS منابع اصلی محلی و همچنین محتوای ارسال شده توسط کاربران جمع‌آوری می‌کرد.

به عنوان بخشی از طراحی مجدد این وب‌سایت، آشکارا از مردم و کاربران خواستند که چه چیزی از وب‌سایت croportal می‌خواهند. بازخوردها و درخواست‌های زیادی دریافت کردند. یکی از درخواست‌ها این بود که کاربران بتوانند برای خواند ایمیل‌های خود به‌صورت مستقیم از طریق سایت وارد حساب جی‌میل خود شوند بود. در ابتدا دریافت چنین بازخورد ملموسی بسیار عالی بود و در این مورد حتی پیاده‌سازی اولیه این درخواست را نیز در نظر گرفتند. خوشبختانه، خیلی زود متوجه شدند این چیزی نیست که وب‌سایت آن‌ها در مورد آن راه‌اندازی شده است.

تحقیقات این نیست که از مردم بپرسید که چه چیزی را دوست دارند. کافیست رفتار و عادات آن‌ها را زیرنظر بگیرید

شما و فقط خود شما باید محصول خودتان را طراحی کنید، نه کاربران شما. این به معنای نادیده گرفتن کاربران به‌طور کلی نیست. نیازها، انگیزه‌ها و عادت‌های آن‌ها را کشف کرده و سپس محصول خود را مطابقت با یافته‌های خود برای آن‌ها با عشق طراحی کنید. به‌جای پرسیدن، به مشاهده کردن بپردازید. مطمئنا، می‌توانید با کاربران خود صحبت کنید و همچنین به آن‌ها اجازه دهید تا با شما نیز صحبت کنند. به صحبت‌های آن‌ها گوش دهید اما تبادل ایده‌ با کاربر ارزش چندانی برای شما به ارمغان نمی‌آورد. یادگیری نحوه استفاده کاربران از محصول شما به‌منظور رسیدن به هدفشان نکته اصلی این ماجراست و همیشه باید هدف اصلی شما باشد.

۳- بی‌مصرف بودن یک محصول، از طریق رنگ و لعاب دادن به آن درست نمی‌شود!

اگر قصد دارید به‌تنهایی در برابر شرکت‌هایی که تیم‌های طراحی حرفه‌ای در داخل ساختار شرکت خود دارند به رقابت بپردازید، به احتمال زیاد شما محکوم به شکست خواهید بود. حتی اگر تیم بزرگی از طراحان در اختیار شما باشد، بسیار بعید است که فقط ظاهر محصول شما به تنهایی بتواند موفقیت شما را تضمین کند. محتوا که شامل داده‌های جمع‌آوری شده، اطلاعات جمع‌آوری شده یا محتوای تولید شده توسط کاربر است، پادشاه این قسمت ماجراست. اصل بعدی در تجربه کاربری!

طراحی یک ظاهر خوب به بهبود تجربه‌کاربری برای هر محصول خوب و متعادل که دارای محتوای مفید و معناداری است کمک می‌کند. اما اگر در ابتدای کار نمی‌توانید محتوای محصول خود را غنی کنید یا آن را به روشی خلاقانه جالب کنید، پس محتوا را تا حد ممکن به زبان ساده بازگو کنید و با ظاهر محصول خود آن را آزمایش نکنید. ابتدا به‌طور هوشمند محتوای محصول را بنویسید کنید و سپس ظاهری مناسب برای محصول خود انتخاب کنید.

۴- همیشه دوباره و دوباره ارزیابی کنید.

اکثر اوقات این موضوع به راحتی فراموش می‌شود که شما تنها کسی نیستید که ایده مشابهی را توسعه می‌دهید. به‌عنوان مثال، هنگامی که برای محصولی نمودار تجزیه و تحلیل SWOT را پیاده‌سازی می‌کنید، آن را به‌عنوان یک موقعیت موقت در نظر بگیرید. وقتی فرصتی را به نقطه قوت کار خود تبدیل می‌کنید، به یاد بیاورید که بلافاصله با گذشت زمان دچار افت خواهد شد. زیرا رقبای شما به وضوح در حال رصد شما هستند که کجا و در چه زمینه‌ای تلاش‌های خود را انجام می‌دهید. در آن لحظه، تلاش‌های شما خیلی زود برای رقیبان شما به یک تهدید تبدیل می‌شوند.

چابک باشید! وضعیت کنونی خود را دوباره ارزیابی کنید و متناسب با آن دوباره شرایط را تنظیم کنید. هر چه بیشتر منتظر بمانید‌ و زمان را از دست دهید، احتمال آن وجود دارد که کلیه کارهای تحقیقاتی و پژوهشی که قبلا انجام داده‌اید منسوخ شوند. همیشه به یاد داشته باشید که تجربه‌کاربری، یک هدف متحرک است. هرچه بیشتر کاربر ظرفیت خود را برای برقراری تعامل با فناوری کلی شما توسعه دهد، انتظارات بالاتری از ایده شما خواهد داشت.

۵- همه چیز را مستند کنید.

مستندسازی یکی از اولویت‌های اصلی برای هر بنیان‌گذار استارتاپ است. شما باید به‌دنبال مستندسازی همه چیز باشید. افکار و فرآیند ایده‌های خود را ضبط/مکتوب کنید تا در نهایت پایه و اساس آینده ایجاد شود. با مستندسازی استانداردهای داخلی، سیاست‌ها، قالب‌ها و … می‌توانید مطمئن شوید که همه افراد آینده در این شرکت تمرکز یکسانی خواهند داشت. به‌عنوان مثال، چگونگی ارتباط با مشتریان وقتی که مشکلی پیش می‌آید و مثال‌هایی از این دسته. هنگامی که اصول شما به خوبی تثبیت شوند، تجربه‌کاربری استوار و با هر شرایطی سازگار خواهد بود که به راحتی می‌توانید تعامل کاربران با محصول خود را پیش‌بینی کنید.

به یاد داشته باشید که با توجه به نقش‌های متعددی که یک بنیان‌گذار دارد، نگه داشتن همه موضوعات در سر جای خود یک ریسک بزرگ از نظر اقتصادی برای شما است و راهی برای فرسودگی شغلی را در پی دارد.

مهارت‌های کلیدی

۱- یاد بگیرید که ابتدا خوب گوش دهید، مخصوصا برای مشاوره‌های رایگان. از همه کسانی که علاقه‌مند هستند به شما کمک کنند نیز تشکر کنید.

۲- بپذیرید که همه افراد، مفهومی که شما در سر خود دارید را دریافت نمی‌کنند. صبور باشید، به‌خصوص هنگام مشاهده افرادی که از محصول شما استفاده می‌کنند. حتی وقتی شاهد هستید که کاربری با محصول شما کلنجار می‌رود، آن مبارزه را در آغوش بگیرید و از آن درس بگیرید. این موضوع تنها به بهتر شدن و استفاده آسان‌تر از محصول شما توسط کاربر کمک می‌کند. به‌دنبال تبدیل هر تجربه منفی به موارد مثبت آن باشید.

۳- از صحبت کردن در مورد پول، سود و یا برنامه‌ریزی برای انعطاف‌پذیری اقتصادی خود نترسید. هدف شما فقط نباید به‌طور مداوم رسیدن به نقطه سربه‌سر باشد، هدف شما باید ایجاد سود پایدار باشد.

۴- هیچ چیزی به‌عنوان یک توافق استاندارد وجود ندارد. در مذاکرات خیلی راحت در مورد مواضع خود صحبت کنید، برای جلسات و قراردادهای احتمالی وقت بگذارید و آماده سازش باشید.

۵- فروش تمام وقت داشته باشید، اما کاربران را مجبور نکنید. بپذیرید که تنها ۱ مورد از ۱۰ مورد ارائه‌های یک محصول موفقیت‌آمیز است، بعضی اوقات حتی کمتر…

۶- یاد بگیرید که داستان خود را بگویید و داستان خود را در طول مسیر آن با پیچ و تاب تعریف کنید. تمرین کنید تا بتوانید به‌راحتی داستان خود را بداهه‌سازی کنید. داستان معجزه می‌کند!

۷- بر روی صحنه نمایش، طبیعی باشید. ممکن است طوفانی در سر شما باشد، اما آن را به سمت بیرون هدایت نکنید. هنگامی که شما رفتارتان طبیعی است، مردم متوجه این موضوع خواهند شد. همیشه از فرصت‌هایی که برای صحبت دارید، برای اثرگذاری بیشتر استفاده کنید.

منبع: Medium

تجربه کاربریاستارتاپدیزاین
تجربه‌کاربری به زبان ساده
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید