پدرام
پدرام
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

مهندسی اخلاق

توی زندگی روزمره، ما هر لحظه در حال آموختن و آزمودن آموخته هامون هستیم.

فرقی نمیکنه که چه نقشی داخل جامعه ایفا میکنیم. با هر سمت و باهر مسولیتی در معرض تعداد بیشماری از رویداد های مختلف هستیم. ما سعی میکنیم این حجم باورنکردنی از اطلاعات جذب شده رو برای خودمون هضم کنیم و خودمون رو با محیط هماهنگ کنیم.

هماهنگی

این فعلی هست که به طور ناخوداگاه تا وقتی زنده هستیم انجام میدیم. این رفتار ارثی هست که نیاکان ما جهت بقاء برای ما به یادگار گذاشتن. ما با خانواده هماهنگ میشیم، ما با همکارانمون هماهنگ میشیم، ما با دوستامون هماهنگ میشیم، ما با جامعه هماهنگ میشیم.

تمام این هماهنگی ها برای ما آشناست. وقتی از هماهنگی در خانواده، محل کار یا جامعه صحبت میکنیم شما میتونید تصور بکنید که از چی حرف میزنیم. عشق ورزیدن... اهمیت دادن... یک هدف رو دنبال کردن... پشت کار داشتن... قبول کردن اختلافات و تاکید روی اشتراکات...

در کل تمام چیز های خوبی که از کودکی به ما و تمام نسل های قبل از ما آموخته شده. و احتمالا به نسل های بعد از ما هم آموخته میشه. اخلاقیاتی که تمام ادیان و فلسفه ها داشتن اون ها رو ازش و نداشتنشون رو ضد ارزش دونستن.

هیچ انسانی در جای کره ی زمین و در هیچ زمانی در تاریخ موافق نیست که دروغ گفتن کار خوبیه یا نژاد پرستی عمل پسندیده ای هست و یا جنگ دوست داشتنی هست!

پس چرا دروغ میگیم؟ چرا نژاد پرستی و تنفر وجود داره؟ و چرا جنگ ریشه کن نمیشه؟! چرا ما نمیتونیم هماهنگ باشیم؟

هماهنگی؟!

برای هماهنگی با خانواده، محل کار، جامعه و در کل دنیا نیاز به زیر ساختی داریم که فراموشش کردیم. زیر ساختی که از قبل از هماهنگی با هر جمع و محیطی به اون نیاز داریم و تمام هماهنگی ها زائیده ی این زیر ساخت فراموش شده هست.

هماهنگی خودت با خودت!

وقتی از هماهنگی با خانواده، دوستامون، همکارامون و جامعه حرف زدیم نحوه ی این هماهنگی رو تصور کردید. خودتون رو در حال انجام اخلاقیات و آداب هماهنگ کننده تصور کردید. شاید تونستید مثال بزنید و به راحتی بهش فکر کردید.

ولی تصور واضحی از هماهنگی با شخص خودتون ندارید! شاید یه تصویر کدر و ناواضح که بلافاصله اون رو زیر سوال ببرید و بپرسید: اخلاقیات هماهنگ کننده ی من با من چیه؟

این دلیل تمام ناهماهنگی هاست! دلیل اینکه میتونیم دروغ بگیم، مسئولیت ناپذیر باشیم و نتونیم در کنار خانواده، همکاران، افراد جامعه و دنیا با صلح و آرامش زندگی کنیم و یا برای اینکه به این صلح و آرامش برسیم بیش از حد تلاش و مقاومت کنیم.

انسان در حال جستجو هست. همه ی ما در حال جستجو هستیم.

ما از صبح تا شب تلاش میکنیم تا به چیزی که در حال جستجو ی اون هستیم برسیم. پول، شهرت، عشق، بهشت و میلیارد ها گمشده ی دیگه. به اندازه تمام آدمهایی که وجود دارن و داشتن.

ازتون میخوام اولین فرصت برید کنار یک رودخونه. کلید خونه یا ماشینتون رو پرتاب کنید داخل آب. بعد برید دنبالش و اون رو پیدا کنید. متوجه میشید هر چی بیشتر توی آب تقلا میکنید و آب رو بیشتر جابجا میکنید آب کدر تر میشه و سخت تر میشه اجسام داخلش رو دید. پیدا کردن کلید غیر ممکن و غیر ممکن تر میشه.

ولی وقتی با آرامش می ایستیم و اجازه میدیم سطح آب آروم آروم از تلاطم در بیاد و شن های معلق ته نشین بشن، میتونیم کلید رو پیدا کنیم. درخشان و واضح تر از همیشه.

این آرامش و تقلا نکردن یعنی هماهنگی با خودتون.

ما وقتی تصویر خودمون رو داخل آب رودخونه نبینیم، گمشده ها پیدا نمیشن، ناهماهنگی ها از بین نمیرن و ما به آرامش نمیرسیم.

هماهنگی با خودمون مثل هماهنگی با محیطمون ساده و قابل بیان نیست. هماهنگی با خودمون یک سفر هست. یک سفر به اعماق خواسته ها، آرزو ها، علایق و تاریک ترین نقاط قلبمون. سفر به جایی که میتونیم خودمون رو ببینیم، دلیل تقلامون رو پیدا کنیم و جایی که میتونیم بایستیم تا شن های کف رودخونه قلبمون ته نشین بشن تا بتونیم گمشده رو پیدا کنیم. اینجا نقطه ای هست که میتونیم بدون تلاش در آرامش باشیم.

مهندسی اخلاق یعنی با خودت هماهنگ باش

زندگیharmony
برنامه نویس :)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید