در دوران کودکی من علاقه های عجیبی داشتم! یکی از تفریحات من توی سنین کودکی، خوندن کتاب «زبان اسپرانتو» توی کتابخونه پدرم بود. زبان اسپرانتو یک زبان بین المللی هست و مربوط به کشور خاصی نمیشه. توی سال 1887 توسط یک لهستانی به اسم زامنهوف ابداع شد و سازمان ملل این زبان رو به عنوان یک زبان رسمی بین المللی به ثبت رسوند. این زبان ترکیبی از زبان های عموما اروپایی مثل انگلیسی، فرانسوی، آلمانی و اسپانیایی هست. زامنهوف قسمت های سخت و پیچیده و بیهوده ی زبان رو حذف کرد و بهترین قسمت های هرزبان رو قرض گرفت و یک زبان خیلی شفاف رو ابداع کرد. (جالبه بدونید یوسف اعتصامی - پدر پروین اعتصامی - اولین ایرانی بود که به این زبان داخل ایران یک مطلب نوشت و در نشریه ی بهار چاپ کرد)
با مطالعه این کتاب و یادگیری اسپرانتو من متوجه شدم هیچ تفریحی توی اون زمان بیشتر از یادگیری یک زبان جدید نمیتونه من رو سرگرم کنه. اصولا یادگیری یک زبان خارجی، فقط یادگیری الفبا و قوائد نیست، متصل شدن به یک فرهنگ جدید، رشد شخصیتی بیشتر و ارتباط بیشتر با دنیا هست. یک فرد چندزبان (multilingual) دنیا رو میتونه طوری ببینه و درک کنه که شاید یک فرد تک یا دو زبانه نتونه. میتونه ارتباط بیشتری با فرهنگ های مختلف برقرار کنه و واقعیت های دنیا رو بیشتر درک کنه.
جذابیت های یادگیری زبان خارجی از زمان کودکی تا به الان، من رو با زبان هایی مثل روسی، ایتالیایی، اسپانیایی، اسپرانتو و ژاپنی (و صد البته انگلیسی) آشنا کرد. تونستم با این زبان ها چیز های جدیدی از دنیای اطرافم یاد بگیرم و حتی در برهه های زمانی مختلف،دوستان خوبی از این فرهنگها پیدا کنم و با اون ها هم کلام بشم.
توی این مقاله سعی میکنم خیلی کوتاه در مورد چندزبانه بودن صحبت کنم. درمورد تاثیرات شگفت انگیزش روی زندگیم بگم و فرمول های خودم رو برای یادگیری یک زبان جدید، بدون رفتن به کلاس یادگیری زبان و فقط با تکیه بر پشتکارتون، باهاتون درمیون بذارم. بنابراین، این مقاله صرفا تجربیات شخصی خودم در این مسیر است و ممکنه نظر اشخاص باهم متفاوت باشه.
باید یکسری نکته ی مهم رو درمورد یادگیری هر زبانی توضیح بدم. مهم ترین قسمت یادگیری هر زبان، حتی قبل از شروع به یادگیری اون زبان، پیدا کردن یک دلیل محکم و قانع کننده برای خودتون هست. این دلیل مثل سوخت شما برای یادگیری اون زبان عمل میکنه و اگه اون دلیل به اندازه کافی رضایت بخش و قانع کننده نباشه، شما نمیتونید اون زبان رو یاد بگیرید. هرچقدر که این دلیل قوی تر باشه، شما میتونید بیشتر توی اون زبان عمیق بشید و اون رو به سرانجام برسونید. به طور مثال در حال حاضر در حال یادگیری زبان ژاپنی هستم. دلیل من برای یادگیری این زبان، آشنایی بیشتر با فرهنگ شرق آسیا، عمیق تر شدن توی رشته ی ورزشی رزمی خودم «جودو»، مطالعه ی کتاب شمشیر زن معروف «میاموتو موساشی - 宮本 武蔵» و دریچه ای برای شروع یادگیری زبان چینی هست.
نکته ی بعدی، پشتکار هست. اگر شما یادگیری زبان رو شروع کنید، باید هرروز برای اون وقت بذارید. باید توی زندگی روزمره خودتون یک زمان مشخص رو برای این موضوع آزاد کنید. بدون پشتکار هیچ یادگیری صورت نمیگیره.
تجربه به من این رو اثبات کرده که مهم نیست چه زبانی رو میخوای یاد بگیری. اولین زبانی که باید روی اون تسلط پیدا کنید، بدون شک زبان انگلیسی هست. اکثرا بهترین منابع آموزشی هر زبان، به زبان انگلیسی هستند. علاوه بر اون زبان انگلیسی خودش یکی از اصلی ترین زبان های بین المللی هست که یادگیریش خیلی میتونه به پیشرفت شما کمک کنه. شاید یادگیری زبان انگلیسی برای من مثل یادگیری بقیه زبان ها نبوده. و دلیلش هم شغل من بوده. من یک مهندس نرم افزار هستم و هیچ چاره ای جز تسلط به زبان انگلیسی نداشتم. همچنین همکاری من با یکسری شرکت نرم افزاری اروپایی، باعث شد به این زبان کاملا مسلط بشم.
بنابر این، حتی اگر علاقه ای به یادگیری و تسلط به زبان انگلیسی ندارید، باید برای یادگیری دیگر زبان های روی اون مسلط بشید! من بدون حضور در کلاس های آموزش زبان به وسیله ی چند روش روی زبان انگلیسی مسلط شدم:
شما هم میتونید با توجه به علاقه مندی های خودتون، زبان انگلیسی رو یاد بگیرید. یکی از مهمترین کلید های یادگیری زبان انگلیسی (در کل هر زبانی) استفاده کردن از اون زبان هست. پس اگر خودتون رو توی موقعیتی قرار بدید که مجبور باشید انگلیسی رو بفهمید و حرف بزنید، توی مدت کوتاهی میتونید به انگلیسی تسلط کافی پیدا کنید.
قبل از اینکه به یادگیری یک زبان جدید مشغول بشید، بهتره بدونید چه چیز های مثبتی علاوه بر یادگیری اون زبان به سراغ شما میاد!
اولین سوالی که به ذهن هر زبان آموزی میاد همینه. روش های استاندارد مختلفی وجود داره برای شروع یادگیری یک زبان جدید. ولی من روش خودم رو دارم و با همه زبان هایی که یادگرفتم خودشو ثابت کرده!
من اولین کاری که قبل از یادگیری زبان میکنم، مطالعه ی فرهنگ و حال و هوای جوامعی هست که به اون زبان صحبت میکنن. این کار به من کمک میکنه که راحت تر مسیر یادگیریم رو شروع بکنم. بنابراین من زمان نسبتا زیادی رو صرف شناخت اون کشور میکنم و بعد از اون یادگیری رو شروع میکنم.
قدم بعدی، یادگیری الفبا هست. یادگیری الفبا قبل از شروع به یادگیری لغات و قوائد همیشه به یادگیری بهتر و سریعتر زبان کمک میکنه. گاهی الفبا خیلی آسون هست. مثل زبان های آلمانی، فرانسوی و ایتالیایی. و گاهی کمی بیگانه تر هست مثل الفبای یونانی یا روسی. و گاهی یادگیری الفبا یکی از سخت ترین قسمت های یادگیری زبان هست مثل زبان ژاپنی یا چینی.
یکی از مهم ترین نکاتی که از نظر من در یادگیری زبان موثر هست، نوشتن مداومه. من برای هر زبان جدیدی که قصد یادگیریش رو دارم، یک دفتر میگیرم و هر چیز جدیدی رو یاد میگیرم، داخل اون مینویسم و تمرین میکنم. معمولا این دفتر یک دفتر کوچک هست که همیشه همراه منه و در مواقعی که زمان داشته باشم، تمرین میکنم.
پس برای جمع بندی شما برای شروع باید:
بعد از اینکه آماده ی یادگیری شدید، یکی از بهترین منابع آموزشی برای شروع یادگیری یک زبان جدید، نرم افزار Duolingo است. به این نرم افزار انتقادات خیلی زیادی وجود داره، ولی من زبان های مختلفی رو در سطوح مختلف و زمان طولانی داخل این نرم افزار امتحان کردم. این نرم افزار بهترین راه شروع یادگیری یک زبان برای من بوده. ولی بعد از مدتی، وقتی شما به سطح میانی برسید، همه چیز تکراری میشه و یادگیری موثری اتفاق نمیفته.
بنابراین، تا زمانی که شما در یک زبان تازه کار هستید، Duolingo بهترین آموزگار شما است! این نرم افزار قابلیت های بسیار هوشمندانه و موثری داره که باعث میشه شما به یادگیری زبان ادامه بدید.
نحوه یادگیری از این نرم افزار هم خیلی مهمه. بنظر من شما خیلی نباید داخل این نرم افزار عجله کنید. چون میتونید نتیجه عکس بگیرید و خیلی سریع خسته و ناامید بشید.
برنامه ی من برای یادگیری از این نرم افزار به این صورت هست:
با این روش شما میتونید توی یک زبان، سطح ابتدایی رو پشت سر بذارید و خودتون رو آماده منابع بهتر کنید.
بعد از اینکه شما با مفاهیم کلی یک زبان آشنا شدید، بهتره که به دنبال منابع جدید آموزشی باشید. منابعی که به صورت حرفه ای تر گرامر و لغات رو آموزش میده. این منابع میتونن کتاب باشن، یک چنل یوتیوب یا یک مقاله و... . اگر زبانی که قصد یادگیریش رو دارید، داخل زبان هایی هست که من مطالعه کردم (بالاتر بهشون اشاره کردم)، میتونم منابع رو براتون ارسال کنم. توی قسمت کامنت بهم بگید تا براتون ارسال کنم.
در این مرحله، تمرینات و مرور های شما هم باید تغییر کنه. من توی این مرحله این کارهارو انجام میدم:
بعد از پشت سرگذاشتن دوره ی میانی، شما میتونید بخونید، بنویسید و صحبت کنید. در مرحله ی آخر شما به تکرار و تمرین نیاز دارید. نیاز دارید خودتون رو در موقعیت هایی قرار بدید که مجبور باشید از اون زبان استفاده کنید.
واقعیت تلخی که درمورد زبان وجود داره، اینکه خیلی سریع فراموشتون میشه. به همین دلیل من روی داشتن دفتر تمرینات تاکید میکنم. اگر این رفتر رو داشته باشید، با یک مرور ساده میتونید دوباره به خودتون مطالب رو یاداوری کنید.
بهتره هر ۳-۴ ماه یکبار زبان (ها) رو که یادگرفتید مرور کنید تا از ذهنتون پاک نشه. البته این نکته رو بگم که مسیر یادگیری شما توی فراموش نشدن یک زبان خیلی تاثیر داره. به طور مثال زبانی که من هنوز هم بعد از چندین سال - حتی بدون تمرین - به خاطر دارم، زبان روسی هست. دلیلش هم اینه که من خیلی این زبان رو نوشتم، گوش کردم و تقریبا در زمان یادگیری، هرروز به طور جدی تمرین کردم.
ممنونم که مقاله من رو برای خوندن انتخاب کردید. اگر سوالی دارید کامنت کنید و سعی میکنم پاسخ بدم. با آرزوی موفقیت در مسیر یادگیری زبانهای مختلف برای شما :)