سلام! من پدرام هستم. و عاشق موسیقی. خودم به طور خود آموز موسیقی رو یاد گرفتم (رشتم موسیقی نیست و برنامه نویس هستم) هیچ وقت آموزش فارسی کاملی برای این موضوع ندیدم. برای همین تصمیم گرفتم توی یک مقاله خیلی سریع از اول موسیقی رو برای افراد علاقه مند و مبتدی توضیح بدم که خودشون رو به سطح بالاتر موسیقی برسونن.
این مقاله درمورد مبانی و تئوری موسیقی هست. سعی کردم به ساده ترین و باحالترین ترین روش ممکن این مقاله آموزشی رو بنویسم. این مقاله از تاریخ موسیقی و فیزیک اصوات شروع میشه و تا نوشتن یک آهنگ ادامه پیدا میکنه (جادویی اتفاق نمیفته و تمرین زیادی میطلبه ?). به خاطر اینکه مقاله خیلی حوصله سر بر نشه اون رو به دو قسمت تقسیمش کردم. و به زودی قسمت دوم رو منتشر میکنم.
و مطمعنا این مقاله یک آموزش جامع نیست و فقط حکم شروع رو برای افراد علاقه مند داره و برای حرفه ای شدن باید کتاب ها و مقالات اساتید این حوزه رو به طور جدی مطالعه کرد.
در ضمن هر سوالی که داشتید و یا اگر نکته ای رو فراموش کردم بگم زیر همین مقاله از من بپرسید و سعی میکنم بهتون پاسخ بدم. (قسمت دیدگاه ها)
من زمان زیادی رو برای نوشتن این مقاله صرف کردم. پس لطفی بکنید و اگر جایی از محتوای این مقاله استفاده کردید به این صفحه ارجاء بدید. و اگر هم از مقاله خوشتون اومد اون رو با بقیه دوستاتون به اشتراک بذارید ?❤️?
امیدوارم از این مقاله لذت ببرید ?
موسیقی ??!
هر کسی یه تعریفی میتونه براش داشته باشه.
باورتون بشه یا نه، یکی از اولین جاهایی توی تاریخ که نواختن یک ساز ثبت شده، ایران باستان هست! یک نقاشی برجسته روی طاق بستان یکسری بانوی نوازنده ی ساز «چنگ» رو نشون میده. (این مقاله رو بخونید) البته اولین اثر موسیقی متعلق به کشور سوریه امروزی هست.
تا وقتی بشر بوده موسیقی هم بوده. همیشه یک نوع خاصی از احساسات بوده که نمیشده با کلمات بیانش کرد. و همین شد که اجداد ما دست به کار شدن و شروع به نواختن کردن.
اگر سنگ نوشته ها یا تاریخ مکتوب تمدن هارو بررسی کنید حتما موزیک رو داخلش پیدا میکنید. ایران باستان، مصر باستان، اعراب، چین باستان، یونان باستان، سرخ پوستان، وایکینگ ها و...
هر تمدنی هم ساز مخصوص به خودش رو داشته.
موسیقی هم مثل بقیه ی مخلوقات ساخته ی بشر پا به پای ما تکامل پیدا کرده و چیزی شده که امروز میتونیم همه جا بشنویمش. با موبایلمون، توی ماشین، توی مترو حتی موسیقی های مذهبی تعزیه ها و دسته های عزاداری.
قرار نیست خیلی درمورد تاریخ موسیقی حرف بزنیم! پس اگه علاقه دارید به اینکه بدونید موسیقی از کجا اومده و چطوری اینی شده که الان ما هرروز میشنویم، تحقیق رو میسپارم به خودتون. اگر مقاله جالبی هم پیدا کردید ممنون میشم توی بخش دیدگاه ها قرار بدید تا انتهای مقاله لینکش رو قرار بدم.
حالا از سر کلاس تاریخ بریم سر کلاس فیزیک! موسیقی از نظر علمی چیه؟ اصلا صدا یعنی چی؟
نمیخوام حوصلتون رو سر ببرم. پس خیلی سریع میگم تا بریم سر اصل مطلب. از نظر فیزیکی «صدا» یک لرزشی هست که توسط «امواج صوتی» توی یک «محیط انتشار» منتشر میشه. که محیط انتشار میتونه گاز،مایع یا جامد باشه. دقیقا مثل امواج روی سطح آب. وقتی شما یک سنگ رو داخل یه برکه ی آروم میندازید یکسری امواج تولید میشه و سرتاسر برکه ادامه پیدا میکنه. صدا هم همینطوریه. وقتی امواج صوتی از یک منبع منتشر میشن، باعث ایجاد «فشار» توی محیط انتشار میشن و این فشار انقدر ادامه پیدا میکنه تا انرژی اون تموم بشه. (از بین نمیره! قانون پایستگی انرژی دبستان یادتون هست؟ ?)
از اون جایی که این یه مقاله ی علمی نیست از خیلی از فاکتور های علمی صدا میگذرم ?! ولی سه تا فاکتور هست که درکشون برای درک موسیقی مهمه:
به فاصله ی طول دو قله ی یک موج صوتی میگن طول موج. که واحدش متر هست.
و به تکرار یک رخداد (از یک قله به قله ی بعدی) توی واحد زمان میگن فرکانس یا بسامد. که واحدش هرتز هست.
به اندازه ی موج صوتی از نقطه ی equilibrium یا نقطه ی ۰ موج در محور Y میگن دامنه. (قبل از اینکه سردرگم بشید به یه زبون ساده تر میگم. به میزان حرکت مولکول های هوا بر اثر فشار موج میگن دامنه! هر چی دامنه بیشتر باشه صدایی که میشنویم بلند تره و هرچی دامنه کمتر باشه صدایی که میشنویم کمتره) که واحدش متر هست.
این سه تا عکس رو ببینید. میگن یه عکس از هزار تا کلمه بهتره ?
اگه خیلی از این مباحث فیزیکی خوشتون اومد توصیه میکنم حتما به این صفحه یه سری بزنید.
خب حالا بیاید بررسی کنیم ببینیم این سه تا پارامتری که درموردش گفتم چه تاثیری روی صدایی که میشنویم دارن.
هر چی فرکانس بیشتر باشه صدا «زیر» تر یا High تر میشه. هر چی فرکانس کمتر باشه صدا «بم» تر یا Low تر میشه. یعنی صدای اکثر خانوما فرکانس بیشتری نسبت به صدای آقایون داره. مثلا فرکانس صدای Ariana Grande بیشتر از فرکانس صدای Andrea Bocelli هست. (حالا که ازشون اسم بردم باید این آهنگی که باهم خوندن رو هم بهتون توصیه کنم. اینجا کلید کنید و لذت ببرید ? هم زمان که گوش میدید هم به فرکانس صداهاشون فکر کنید!)
همونطور که قبلا توی پرانتز گفتم هر چی دامنه ی یک موج صوتی بیشتر باشه صدای بیشتری داره و هر چی کمتر باشه صدا کمتره. وقتی صدای گوشی تون رو کم و زیاد میکنید درواقع دارید دامنه ی امواج خروجی اسپیکر های گوشی تون رو کم و زیاد میکنید. در واقع وقتی درگوش کسی حرف میزنید دامنه صداتون خیلی کمه و وقتی سر کسی داد میزنید (نزنید ☹️) دامنه صداتون خیلی بیشتره.
بعد از کلاس فیزیک و تاریخی که باهم داشتیم میریم سر اصل مطلب ?.
میشه از نظر آوایی امواج صوتی رو به این دو دسته تقسیم کرد:
تفاوت این دوتا مفهوم، مدل ریاضی موج هست (باز نمیخوام پیچیدش کنم. صبر کنید)
نویز ترکیب بیش از ۲ موج صوتی هست که همزمان میشنویم. هیچ نظم خاصی نداره (تاکید میکنم نظم خاصی نداره) و کاملا پر هرج و مرجه. مثلا صدای ماشین ها تو خیابون. یا صدای باریدن بارون روی چتر بالای سرتون. یا صدای خش خش رادیو وقتی روی ایستگاه رادیویی خاصی نیست. اونقدر ها که فکر میکنید بی خاصیت نیست. همه جای کهکشان وجود داره (حالا نه فقط امواج صوتی... نویز های الکترومغناطیسی ?). توی صنعت هم برای بی اثر صداهای خیلی زیاد، استفاده میشه. گاهی آرامش بخش هم هست. صدای بارون... دریا... صدای سوختن چوب... همه اینا نویز هستن.
یک tone یا نوا فقط یک موج صوتی داره که دائما ادامه پیدا میکنه (فقط دامنه ش کم و کم میشه تا صداش رو دیگه نشنویم). مثلا وقتی یک کلید پیانو رو فشار میدید یا یک سیم گیتار رو مرتعش میکنید، در واقع فقط دارید یک فرکانس رو میشنوید. و این است پایه ی موسیقی «نت» ??!
تمام قطعات موسیقی متشکل از همین نواها یا tone ها یا نت (note) ها هستن. در واقع کل هنر یک موسیقی دان یا آهنگ ساز همینه که یه طوری این tone هارو با هم اجرا کنه و با ترتیب خاصی اجراشون کنه که روح مارو نوازش کنه و قلبمون رو لمس کنه ? (البته اگه مثه من Metal گوش نمیدید ?).
حالا رسیدیم به قسمتی که انتظارش رو میکشیدم.
تا حدودی متوجه شدیم نت چیه. یه موج صوتی که با فرکانس بدون تغییر توی هوا منتشر میشه. ولی بیاید از الان به بعد با فیزیک کاری نداشته باشیم و فقط از مفاهیم موسیقیایی استفاده کنیم.
نت (note) یک نماد نوشتاری هست که بیانگر یک صدا با فرکانس خاص هست. (مقاله ویکیپدیا اینجا کلیک کنید)
بیاید یه مثال بزنیم تا بیشتر متوجه بشید. اگر فرض کنیم موسیقی آهنگ Someone like you ی Adele یه کتاب خیلی قشنگ باشه، نت ها میشن حروفی که توی کلمات این کتاب استفاده شده.
نت، زبان موسیقی است
الفبای استاندارد موسیقی که توی همه ی دنیا استفاده میشه و همه موسیقیدان های دنیا میتونن با اون زبون باهم صحبت کنن و آهنگ بسازن، نت هست.
این الفبا متشکل از هفت حرف یا نت هست:
البته این اسم گذاری فرانسوی هست. اسم گذاری غیر فرانسوی برای نت ها اینطوری هست:
معادل غیر فرانسوی نت ها اینطوری هستند:
قبل از اینکه ادامه بدیم شاید سردرگم باشید که باید از سیستم نماد گذاری فرانسوی استفاده کنید یا غیر فرانسوی. هیچ اجباری وجود نداره. من دیدم اکثرا موسیقی سنتی توی ایران رو با نماد های فرانسوی بیان میکنن و موسیقی غیر ایرانی رو با نماد های غیر فرانسوی. البته من خودم چه سه تار بزنم چه گیتار از نماد غیر فرانسوی استفاده میکنم (A,B,C,....) پس در ادامه مقاله هم همینطور ادامه میدیم. ناگفته نماند تقریبا همه ی آموزش های سطح اینترنت (انگلیسی زبان ها) از نماد غیر فرانسوی استفاده میکنن. (و این نکته ی کوچیک رو توی پرانتز بگم که اصطلاح نماد «فرانسوی» هم که باب شده و همه میگن صحیح نیست. در واقع بهش میگن نماد های Neo-Latin که فرانسه هم از این نماد ها استفاده میکنه. اینو فقط گفتم که یه جایی بحث شد کلاس بذارید ??)
هر کدوم از این نت ها صدای خاصی میدن. (در واقع هرکدومشون فرکانس خاصی دارن) شاید براتون سوال پیش بیاد این فرکانس چطور انتخاب شده و کی به خودش جرات داده روی این فرکانس مشخص یه اسم بذاره و به همه بگه که از همین اسم استفاده کنن!
خب این خودش یه مقاله ی جدا میشه. ولی در همین حد بگم که انتخاب این فرکانس های خاص کاملا مبنای ریاضی و علمی داره. و طی قرن ها تکامل پیدا کرده تا به این ۷ نت جادویی رسیده.خودتون میتونید بیشتر درموردش تحقیق کنید و شاید در آینده یه مقاله جدا درمورد جادوی نت ها بنویسم ?.
شاید یه سوال دیگه پیش اومده باشه براتون. فقط هفت تا نت ?؟ یعنی کلا هفت تا صدا وجود داره برای ساخت موسیقی؟ یعنی پیانو فقط باید هفت تا کلید داشته باشه؟ و گیتار فقط هفت تا فرت باید داشته باشه ?؟
خب درسته فقط هفت نوع صدا وجود داره که بهش اشاره شد. ولی چیزی که هنوز بهش اشاره نکردم اینکه یه مفهومی هست به اسم Pitch یک نت. (تلفظ میشه «پیچ»)
خب بذارید یه مثال بزنم که بعدش توضیح بدم چرا یه پیانوی استاندارد به جای هفت تا کلید، ۸۸ تا کلید داره ?.
فیلم "Alvin and the Chipmunks" رو دیدید؟ (زبان اصلیش رو)
اگر ندیدید قبل از اینکه ادامه بدید برید و سرچ کنید و یه قسمت هایی که این سنجاب های کوچولو توش حرف میزنن رو ببینید. بهم اعتماد کنید این ساده ترین راهی هست که میتونید Pitch رو متوجه بشید ?.
همینطور که توی فیلم دیدید صدای سنجاب ها یه صدا با فرکانس خیلی بالا هست که فکر نمیکنم هیچ آدمی این صدا رو داشته باشه!
حالا چه نکته ای توی این مثال بود؟ صدای شخصیت «آلوین» یکی از سنجاب های فیلم رو یک آدم بالغ بازی کرده. و فقط فرکانس صدای اون رو بالا بردن و تبدیل شده به صدای خیلی رو اعصاب آلوین توی فیلم (ولی بامزه).
با این حال شخصیت صدا تغییری نکرده. Character صدای آلوین درواقع همون صدای Voice actor هست که بجاش حرف زده. یعنی اگر شما صدای کسی رو که نقش آلوین رو صحبت کرده بشنوید میتونید تشخیص بدید که همون آلوین هست.
این نکته بدون کم و کاست برای نت های موسیقی هم وجود داره.
قبل از اینکه ادامه بدم شاید پیش خودتون بگید که غیر ممکنه! چطوری میشه صدایی که فرکانسش تغییر کرده رو تشخیص داد؟! خب راستش غیر ممکن نیست. یکی از مهارت های اصلی موسیقی «هنر شنیدن» هست. یک آهنگساز یا نوازنده یا شخصی که عاشق موسیقی هست و دائما موسیقی گوش میده، به مرور زمان و با تمرین این مهارت رو به دست میاره و میتونه کاراکتر هر نت رو حتی با Pitch های متفاوت تشخیص بده. و این مهارتی نیست که خیلی ساده و سریع بشه بهش رسید. اعتراف میکنم بعد از چندین سال نواختن ساز های مختلف هنوز توی این مهارت مشکل دارم ?.
قبلا اشاره شد که 7 نت موسیقی وجود داره. هر کدوم از این هفت نت میتونن Pitch های متفاوت داشته باشن. مقدار این Pitch هم مبنای علمی داره و نمیشه هر قدر که خواستیم فرکانس رو کم و زیاد کنیم و انتظار داشته باشیم نت به دست آمده همون نت اولیه باشه ولی با فرکانس متفاوت. امیدوارم فرصت کنم توی یه مقاله ی جدا با اعداد و ارقام بهتون کامل توضیح بدم.
من کل اینترنت رو گشتم تا بتونم فایل های Mp3 جداگانه برای هر نت و Pitch هاش پیدا کنم تا برای نمونه براتون بذارم توی این مقاله. ولی نتونستم پیدا کنم ?. لطفا اگه پیدا کردید بهم خبر بدید تا مقاله رو باهاشون آپدیت کنم. خودمم خواستم با پیانو یا گیتار ضبط کنم ولی اینجا قابلیت upload نداره متاسفانه. معذرت میخوام ?
وقتی میخواید یک Pitch رو تشخیص بدید و با گوش دادن به نت بگید اسم اون note چه چیزی هست، دو روش وجود داره:
نوع اول شما طبق صدای نت قبلی میتونی تشخیص بدی (قضاوت کنی) که چه نتی هست و نوع دوم فقط با گوش دادن به خود نت این تشخیص رو انجام بدی. در روش اول ارتباط بین نت ها مدنظر هست. و نوع دوم فقط و فقط فرکانس یک نت. گاهی به جای Absolute pitch واژه ی Perfect pitch رو هم به کار میبرن.
کسی که توانایی Perfect pitch داشته باشه یک استاد به تمام معنا هست. مثلا میتونه بگه صدای بوق ماشین ها چه نتی هستند. توی صدای آواز خوندن پرنده ها چه نت هایی وجود داره! مثلا یک نکته ی باور نکردنی درمورد Perfect pitch اینکه صدای سیفون ها نت E هستند (نه دقیقا E یکی از accidental های نت E که بهش میگن E فلت - درموردشون حرف میزنم جلوتر) ? منبع
تا الان متوجه شدیم که نت چی هست. Pitch چی هست. هفت نت داریم و چطوری میتونیم از این هفت نت تعداد بیشتری نت بسازیم.
قبلا اشاره کردم یک قطعه موسیقی مجموعه ای از همین نت ها با Pitch ها متفاوت هستند که با ترتیبی نواخته میشن که برای ما دلنواز هستند.
حالا فرض کنید میخواید یه آهنگ بنویسید. چطوری باید این نت ها رو روی کاغذ بنویسید؟ ?
مثلا اینطوری؟
A3 - B1 - A5 - B4 - G3 - A3 - ....
(مثلا اعداد همون Pitch های مختلف یک note هستند!)
نه!
مسلما اینطور نیست. این روش استانداردی برای نوشتن قطعات موسیقی نیست. تازه مشخص نیست که هر نت چقدر باید نواخته بشه و کشش پیدا بکنه. و چقدر باید سکوت باشه. ۱ ثانیه؟ ۲ ثانیه؟ ۱۰ ثانیه؟....
یکسری استاندارد برای نوشتن قطعات موسیقی هست که صدها ساله استفاده میشه و تقریبا تغییری نکرده تو این مدت.
اولین چیزی که درموردش باید حرف بزنیم جایی هست که نت ها باید روی اون نوشته بشن. به جایی که نت ها روی اون نوشته میشن میگن خط حامل یا Staff. که از ۵ خط موازی تشکیل شده. ? و نت ها روی این خطوط نوشته میشن (جلوتر درموردشون توضیح میدم)
قطعا قبلا نگاهتون به یک صفحه از نت های موسیقی خورده و این خطوط رو دیدید! همه ی آهنگ های دنیا اول روی این خطوط نوشته میشن. همینطور که قبلا هم گفتم صد ها ساله این خطوط برای نوشتن موسیقی استفاده میشه. برای مثال عکس زیر یکی از قطعات موزارت با دست خط خودشه ?. منبع
بسیار خوب حالا میدونیم باید کجا نت ها رو بنویسیم. ولی هنوز نمیدونیم نت ها رو چطور باید بنویسیم.
گفتیم ۷ نت وجود داره که Pitch های متفاوتی میتونن داشته باشن. به ازای تمام Pitch ها یک نماد خاص وجود داره که روی staff نوشته میشه. بسته به مکان قرار گیری نت ها روی staff میتونیم اسم اون نت رو بگیم.
نت های موسیقی رو توی عکس زیر میتونید ببینید:
اولین چیزی که جلب توجه میکنه وقتی از سمت چپ به راست نت هارو میخونید متوجه میشید اونها تکرار میشن. مثلا دوتا D وجود داره توی تصویر بالا.
خب دلیلش رو قبل گفتم. Pitch ها!
اولین نت D نسبت به دومین نت D توی تصویر بالا فرکانس پایین تری داره. (صدای بم تری داره) و هر چی جلوتر میریم فرکانس صدا بیشتر میشه و هر چی عقب تر میریم فرکانس صدا کمتر میشه.
پس نت ها تکرار میشن.
C, D, E, F, G, A, B, C, D, E, F, G, A, B, C, ........
خط اول staff یا پایین ترین خط، کمترین فرکانس رو داره و هر چی بالا تر میریم فرکانس بیشتر میشه و صدا زیر تر میشه.
یکی دیگه از مهارت های یک موسیقی دان یا نوازنده علاوه بر هنر گوش دادن، هنر خوندن نت های موسیقی هست. نسبت به مهارت شنوایی خیلی آسون تر هست و با کمی تمرین میشه محل قرار گیری نت ها و علائم دیگه ی موسیقی رو که جلوتر باهاشون آشنا میشیم رو حفظ کرد. برای یک نوازنده این اساسی ترین مهارت هست.???
توی عکس بالا متوجه یک نکته دیگه نشدید؟
اول خط staff یک علامت پر پیچ و تاب عجیب هست.
به این علامت میگن treble clef یا کلید سل یا کلید G. این علامت همیشه باید اولین چیزی باشه که روی خط حامل نوشته میشه. چون به ما میگه هر خط برای چه نتی هست. مثلا همینطور که از اسم کلید سل مشخص هست، این علامت به ما نشون میده که نت سل یا G کجای این خطوط قرار میگیره و بقیه نت ها نسبت به اون قرار میگیرن:
ما بجز کلید G کلید های دیگه ای هم برای شروع staff داریم که توی این مقاله بررسیش نمیکنم.
یک نکته ی دیگه اینکه یکسری از نت ها دقیقا روی خطوط هستند، مثل E، G، B، D، F و یکسری بین خطوط هستند. مثل D، F، A، C، E، G.
همچنین یکسری از Pitch ها هستند که زیر خط حامل و روی خط حامل قرار میگیرن. و چون اونجاها خطی برای نگهداری ازشون وجود نداره خودمون براشون خط میکشیم به این خطوط اضافی خطوط Ledger میگن:
تمرین تمرین و تمرین! شاید الان با این همه اطلاعاتی که باهاشون بمب بارونتون کردم گیج شده باشید! نگران نباشید. اگه حس میکنید نیاز دارید تا بیشتر این مفاهیم رو پردازش کنید الان از خوندن ادامه مقاله دست بردارید و برید کمی تمرین و تحقیق کنید تا کامل متوجه بشید.
اگر میخواید موسیقی رو ادامه بدید باید محل قرار گیری نت ها روی staff رو حفظ کنید. توی google play که سرچ بزنید صدها نرم افزار هست که کمکتون میکنه این نت هارو حفظ کنید.
نت ها روی همه ساز ها یکسان هستند. فقط طریقه نواختنشون توی هر ساز فرق میکنه. یعنی شما اگه تئوری موسیقی رو که الان داریم درموردش حرف میزنیم رو بلد باشی هر سازی رو میتونی یاد بگیری بدون دردسر! متاسفانه کمتر کسی موسیقی رو اینطوری اصولی یاد میگیره. همه میرن گیتارشون رو برمیدارن و بدون اینکه از موسیقی سر دربیارن یوتیوب رو باز میکنن و شروع میکنن به نواختن از روی دست بقیه!
اول بهتون تبریک میگم ? اگر همه مطالب رو تا اینجا خوندید دیگه میتونید رسما شروع ماجراجویی موسیقی تون رو اعلام کنید. الان شما میتونید قطعات موسیقی رو بخونید و با مفاهیم مهم موسیقی آشنایی دارید ?.
همونطور که شاید از اسم اکتاو تشخیص داده باشید (به لاتین octavus یعنی هشت) متشکل از ۸ Pitch هست. به فاصله ی یک نت تا نت هم نامش میگن یه Octave که شامل هشت نت میشه:
شاید قبلا شنیده باشید که فلان ساز چند اکتاو هست. مثلا یه پیانو ی استاندارد ۸۸ کلیدی 7 اکتاو داره.
یا یک گیتار استاندارد ۴ اکتاو داره و سه تار حدود ۳ اکتاو داره (کمتر از ۳). مسلما هر چی یه ساز میزان اکتاوش بالاتر باشه ازش صداهای بیشتر هم درمیاد. یعنی نت های بیشتری روش جا دارن و آهنگ های بیشتر میشه باهاش نواخت.
برای همین مثلا نمیشه آهنگ های یک ساز ۷ اکتاوی رو با یه ساز ۴ اکتاوی نواخت. چون یکسری نت بالاتر یا پایین تر از خط staff وجود داره که اصلا توی ساز ۴ اکتاوی غیر قابل نواختنه. مثلا نمیشه قطعات بهتوون (که اکثرا برای Piano نوشته شده) رو با هارمونیکا به طور کامل و بدون نقص نواخت.
به این موضوع میگن Range یک ساز موسیقی. (اطلاعات بیشتر کلیک کنید) جدول زیر اطلاعات Range ساز های مختلف هست (جالبه بدونید صدای انسان هم جزو آلات موسیقی حساب میشه و دقیقا میشه باهاش از روی نت ها موسیقی نواخت - خوند - پس Range مخصوص خودش رو هم داره. صدای یک آدم معمولی تا ۲ اکتاو range داره. البته آدمایی هم هستند که تا ۴ اکتاو range داره صداشون و خیلی خاص هستند. با این حال جدول زیر range صدای آدمیزاد رو حدود ۴ اکتاو نمایش داده - اون باکس های خاکستری زیر دسته ی باکس سبز بالاشون هستند. مثلا برای صدای انسان ۶ دسته وجود داره. bass, baritone, tenor, alto, mezzo-soprano, soprano. این چیزیه که دلم میخواد یه مقاله دیگه درموردش بنویسم بعدا ?):
خب اگه بخوایم صادق باشیم اگر موسیقی فقط و فقط متشکل از Pitch هایی بود که گفتیم، خیلیییی کسل کننده میشد! هنر یعنی ظرافت. ظرافت هست که باعث میشه یه اثر هنری به دل آدم بشینه ?.
بذارید یه مدل سازی ساده انجام بدیم. (هیچ مبنای علمی پشت اعدادی که میبینید وجود نداره و فقط یه مدل سازی فرضی هست برای درک تغییر دهنده ها)
فرض کنید که هر Pitch نمایانگر یک عدد باشه.
A = 10
B = 20
C = 30
D = 40
E = 50
F = 60
G = 70
خب ظرافتی که درموردش صحبت میکردیم یعنی بتونیم Pitch هایی داشته باشیم با این اعداد:
امیدوارم متوجه شدید باشید. Pitch هایی که به اندازه نصف فاصله ی دوتا Pitch پشت سر هم هستند.
در اصطلاح موسیقی، یک Pitch خاص «نیم پرده» بالا یا پایین تر میره.
چرا بهش میگن نیم پرده؟ چون به فاصله ی دوتا Pitch پشت سر هم میگن یک پرده. مثلا از A تا B یک پرده فاصله هست.
حالا نماد این تغییر دهنده ها یا accidental ها چیه؟
این علایم پشت هر نتی که قرار بگیرن اون نت رو تحت تاثیر قرار میدن.
این علامت های بامزه ی کوچولو باعث میشن موسیقی خیلی ظریف تر و قشنگ تر بشه ?.
یکبار بیاید با هم نت ها و تغییر دهنده ی Sharp شون رو از اول بنویسیم:
پس B# و E# کجا هستن؟ ? این دوتا نت استثنا هستند!
یعنی به بیان دیگه بین B و C و همچنین بین E و F هیچ نیم پرده ای نیست. چرا؟ به دلیل همون فرکانس ها و دلایل ریاضی که تو یه مقاله دیگه مفصل درموردشون صحبت میکنم ?
خب حالا بیاید نت ها رو با تغییر دهنده ی Flat بنویسیم:
خب حالا Cb و Fb نیستن! به همون دلیلی که بین B و C و همچنین بین E و F هیچ نیم پرده ای نیست.
برای اینکه این موضوع براتون روشن تر بشه. بریم یکم پیانو یادبگیریم ?
مطمعنم همه پیانو دیدن ? یکسری کلید سیاه داره و یکسری کلید سفید بزرگتر.
الان میتونید متوجه بشید که فرق اون سیاه ها با سفید ها چیه.
کلید های سفید پیانو pitch ها اصلی هستند و کلید های سیاه پیانو همون accidental های pitch های اصلی هستند. کلید سیاه بعد از یک کلید سفید Sharp اون کلید سفید هست و کلید سیاه قبل از یک کلید سفید Flat اون کلید سفید هست.
و شاید همینطور که ممکنه حدس زده باشید، هیچ کلید سیاهی بین C و B و همچنین بین E و F نیست! به همین راحتی!
چند لحظه به عکس بالا نگاه کنید و کامل تجزیه تحلیل کنید بعد ادامه مقاله رو بخونید. ?
یک نکته ای هست که واضحه:
و نیازی به توضیح درموردش نیست! مگه اینکه سوال خاصی داشته باشید که زیر مقاله ازم بپرسید تا جواب بدم ?
یک نکته ای درمورد موسیقی ایرانی باید بدونید. ساز های ایرانی مثل سه تار و تار علاوه بر نیم پرده، ربع پرده هم دارن! و این به موسیقی اصیل ایرانی ظرافت بی نظیری میده که توی ساز های غربی وجود نداره.
یه بار میخوام همه چیز هایی که درمورد موسیقی تا اینجای کار رو یاد گرفتیم باهم مرور کنیم.
توی موسیقی تمرین و صبر یعنی همه چیز. پیشنهاد میکنم اگر قراره موسیقی رو حرفه ای ادامه بدید هرروز نت خوانی کنید و گوش خودتون رو تقویت کنید برای تشخیص pitch ها. همچنین تحقیق کنید و از یادگیری دست برندارید. و همینطور که قبلا گفتم اگر تئوری موسیقی رو مسلط باشید هر سازی رو میتونید بنوازید. پس توی یادگیری یک ساز خاص عجله نکنید و اول کامل موسیقی رو درک کنید.
فرض کنید یه نفر بدون اینکه نفس بگیره یه بند و پشت سر هم باهاتون حرف بزنه ?. کلماتش نامفهوم میشن و سر مارو به درد میارن!
حالا فرض کنید یه آهنگی میشنوید که هیچ فاصله ای بین نت هاش نیست! یه چیزی میشه مثل آهنگ فیلم های ترسناک وقتی قراره یه اتفاق بد بیفته. ? هیچ احساس خوبی توش نیست. اسمش رو دیگه نمیشه هنر گذاشت. اگه برید اول مقاله رو ببینید، نوشتم موسیقی هنر در کنار هم قرار دادن صدا ها و سکوت هاست.
تو موسیقی صدا ها و سکوت ها (تاخیر ها) دست به دست هم میدن تا آهنگ خوشایند بنظر برسه. همون قدری که نت ها و Pitch ها مهم هستند، سکوت ها و تاخیر ها هم مهم هستند.
بنابر این برای زمان بندی توی قطعات موسیقی هم نماد هایی وجود داره. که به ما میگه چه زمان هایی نت رو بنوازیم و چه مقداری برای نواختن نت بعدی صبر کنیم. و با اینکه اصلا با چه سرعتی نت هارو بنوازیم. (چند نت در دقیقه)
اگه به عکس هایی که تا الان از نت ها روی خط staff براتون گذاشتم نگاه کنید، همشون تو پر و سیاه هستند. نحوه ی نوشتن نت ها روی خط staff نشون میده که چقدر باید بعد از اینکه اون نت رو نواختیم صبر کنیم.
اول این عکس رو ببیند تا توضیح بدم
همونطور که گفتم نحوه نوشتن نت ها نوشون میده بعد از نواختن اون نت چقدر باید صبر کنیم. ۵ نوع نت داریم (همینطور که تو عکس بالا میبینید):
نت گرد یا whole طولانی ترین نت هست. یعنی نتی هست که بعد از نواختنش بیشتر از همه نت ها باید صبر کنیم برای نواختن نت بعدی (جلوتر میگم دقیقا چقدر یا چند ثانیه)
زمان نت گرد، دوبرابر نت سفید یا Half هست. یعنی اگر «مثلا» برای نت گرد یا whole دو ثانیه صبر کنیم، برای نت سفید یک ثانیه صبر میکنیم. (برای این بهش میگن نت half چون نصف نت گرد هست)
همینطوری میره تا پایین. زمان نت سفید یا Half دو برابر نت سیاه یا quarter هست. یعنی اگر ۱ ثانیه برای نت سفید (۲ ثانیه برای نت گرد) صبر میکنیم، باید نیم ثانیه (۵۰۰ میلی ثانیه) برای نت سیاه یا quarter صبر کنیم. (برای این بهش میگن نت quarter چون زمان هر چهار نت سیاه میشه زمان یک نت گرد)
زمان یک نت سیاه یا quarter دو برابر زمان یک نت یک لا چنگ یا eighth هست. اگر ۵۰۰ میلی ثانیه برای نت سیاه صبر کنیم، باید ۲۵۰ میلی ثانیه برای نت یک لاچنگ یا eighth صبر کنیم. (برای این بهش میگن نت eighth چون هر ۸ نت یک لا چنگ میشه یک نت گرد)
این داستان برای نت بعدی هم هست. هر نوت یک لا چنگ، دو برابر نت دو لاچنگ یا sixteenth هست. یعنی اگر ۲۵۰ میلی ثانیه برای نت یک لاچنگ صبر کنیم، باید ۱۲۵ میلی ثانیه برای نت دو لاچنگ یا sixteenth صبر کنیم. ( برای این بهش میگن sixteenth چون زمان هر ۱۶ نت دولاچنگ به اندازه ۱ نت گرده)
اگر دوتا ( یا بیشتر) نت یک لاچنگ یا دوتا (یا بیشتر) نت دولا چنگ کنار هم قرار بگیرن سرشون به هم میچسبه ? اینطوری:
و البته ممکنه یک یا چند نت یک لاچنگ و دولاچنگ کنار هم قرار بگیرن. باز هم سرشون به هم میچسبه. اینطوری:
خب! ممکنه سرتون از این همه اعداد و ارقام گیج رفته باشه! و ناامید شده باشید. و به این فکر بکنید چطور میتونید هم زمان یک ساز رو بنوازید و با یه زمان سنج اندازه بگیرید چند میلی ثانیه باید صبر کنید!
خب دوتا خبر دارم براتون. یه خبر خوب و یه خبر بد.
خبر خوب اینکه وقتی شما شروع به نواختن سازی کنید اصلا نیازی ندارید بدونید بین هر دو نت باید چقدر صبر کنید! اتوماتیک خودتون بدون فکر کردن این وقفه رو انجام میدید.
و خبر بد اینکه خیلی خیلی باید تمرین کنید تا سر موقع نت هارو بنوازید ? مخصوصا اگر بخواید توی یک گروه موسیقی ساز بنوازید. این زمان بندی ها باعث میشه تمام افراد گروه موسیقی باهم هماهنگ باشن. تنها راه رد شدن از این مرحله تمرینه!
متاسفانه خیلی هنرجو های موسیقی رو دیدم که وقتی به این مبحث رسیدن بعد از مدتی موسیقی رو گذاشتن کنار ?♂️ سعی کنید مشکلات رو حل کنید نه اینکه ازشون فرار کنید.
بسیار خب دوست دارم قبل از اینکه ادامه بدیم یک تمرین کنیم. من عکس یکسری از قطعات موسیقی رو میذارم و شما باید یکسری کار بکنید:
اگر تونستید این کار هارو بکنید به خودتون افتخار کنید. منم بهتون افتخار میکنم ?. اگر نتونستید بهتون توصیه میکنم ادامه مقاله رو نخونید. برید و چند روز تمرین کنید بعد دوباره ادامه بدید (برای اینکه همه مفاهیم جا بیفته تو ذهنتون) - اگر علایم ناشناخته ای توی قطعات دیدید نترسید. به همشون میرسیم. فعلا همین سه تا کاری که گفتم رو بکنید.
۱ - قطعه زیبا و خاطره انگیز Ode to joy از بهتوون:
۲ - قطعه زیبا و خاطره انگیز Careless whisper از George Michael (بعضیا به اسم آهنگ کارتون آنشرلی میشناسنش ?)
۳ - قسمتی از شاهکار مرغ سحر ( یکی از قشنگترین آهنگهای خواننده ی افسانه ای محمدررضا شجریان. یادشون گرامی ?) :
سکوت یا Rest ها نت هایی هستند که غایب هستند ? به ازای هر نوع نت (whole, half,....) یک نماد سکوت هم وجود داره. درواقع نشون میدن که چقدر سکوت باید ادامه داشته باشه و هیچ نتی نواخته نشه.
توی عکس زیر انواع نت و معادل سکوتشون رو میتونید ببینید:
مثلا اگر توی یک قطعه موسیقی سکوت نت سیاه ببینیم، باید به اندازه زمان یک نت سیاه صبر کنیم.
به اون سه تا قطعه موسیقی که بالاتر به عنوان تمرین قرار دادم نگاه کنید و سکوت هاش رو پیدا کنید.
توی اون سه تا عکس قطعه موسیقی که برای تمرین بالاتر قرار دادم یکسری نت ها هستند که جلوشون یک نقطه هم وجود داره. و خیلی هم استفاده شده.
جلوی هر نتی که یک نقطه قرار بگیره به اندازه نصف زمان اون نت، به زمانش اضافه میشه.
یعنی مثلا اگر جلوی یک نت سیاه نقطه بیاد، به اندازه یک نت یک لاچنگ به زمان اون نت اضافه میشه (چون نت یک لاچنگ نصف نت سیاه هست)
یا اگه جلوی یک نت گرد نقطه بیاد، زمانش به اندازه یک نت سفید افزایش پیدا میکنه.
یک راه دیگه هم برای افزایش طول نت ها و جمع کردن زمان هاشون وجود داره!
اگه باز به اون سه تا قطعه نگاه کنید میبینید که بعضی از نت ها با یه کمان به هم وصل شدن (از بالا یا پایین).
به این علامت میگن Tie یا گره و به این معنی هست که زمان نت بعدی (نتی که بهش tie متصل هست) به نت فعلی اضافه میشه. یعنی زمان نتی که سمت راست tie هست به زمان نتی که سمت چپ tie هست اضافه میشه.
??? نکته نکته نکته ???
هر دو طرف یک tie باید فقط و فقط یک Pitch باشه. نمیشه دوتا Pitch متفاوت باشه. اگر دوطرفش دوتا Pitch متفاوت دیدید اون دیگه tie نیست و بهش میگن Slur و به این معنی هست که اون نت ها (چه اون هایی که اول و آخر slur هستند چه اونهایی که بین این دوتا نت قرار دارن) باید legato نواخته بشن. نمیخوام درمورد این موضوع توضیح بدم و خیلی بازش کنم. چون مقاله رو نمیخوام بیش از چیزی که هست طولانی و پیچیده ترش کنم. اگر درموردش کنجکاو هستید سرچ کنید و سریع متوجه میشید ?.
یکی دیگه از علایم ناشناخته ای که توی نت های بالا دیدید یک کسری هست که بعد از کلید G نوشته شده. مثلا ۴/۴ یا ۶/۸ یا ۳/۴ و... اگه ندیدید برید با دقت ببینید.
این کسر رو بهش میگن Time signature. نمیدونم چه اصطلاح فارسی براش به کار ببرم. (تلفظ میشه تایم سیگنچر) معنی تحت الفظیش میشه امضاء زمان. ولی شما همون Time signature صداش کنید! بگذریم ?...
قبل از اینکه بگم این کسر قشنگ چیه باید شمارو با یه مفهوم دیگه آشنا کنم. توی تمام قطعات موسیقی یکسری خط های عمودی هست که تمام خط های staff رو قطع کرده. به اون خط ها میگن Barline و به فضای بین دو Barline میگن یک Measure (تلفظ میشه میژِر) یا یک Bar:
یه خط دیگه هم هست همینطور که توی عکس میبینید متشکل از دو Bar line هست. بهش میگن Double Barline و فقط و فقط برای نشون دادن پایان قطعه موسیقی هست. شما هیچ جایی وسط قطعه موسیقی نمیتونید double barline رو ببینید.
خب حالا که فهمیدیدم Measure چی هست میتونیم برگردیم سر مبحث time signature.
کسر time signature به ما نشون میده که توی هر measure چقدر نت جا میشه!
این کسر مثل همه ی کسر های دیگه یک صورت داره (قسمت بالا) و یه مخرج (قسمت پایین) ولی بر خلاف همه کسر ها نیاز نیست جوابش رو به دست بیاریم ?
مخرج این کسر نشون میده که نوع نتی که برای اندازه گیری هر measure استفاده میشه چیه. مثلا اگر ۴ باشه یعنی نت سیاه (یادتونه که چرا ۴ میشه نت سیاه؟ ?) و یا اگه ۸ باشه میشه نت یک لاچنگ (یادتون نیست برگردید قسمت زیبایی موسیقی = زمان بندی.)
صورت این کسر نشون میده که چه تعداد از نتی که برای اندازه گیری استفاده شده توی هر measure جا میشه. مثلا:
تایم سیگنچر ۴/۴ یعنی نوع نت اندازه گیری نت سیاه هست (۴ مخرج) و توی هر measure چهار تا ازش جا میشه (۴ صورت):
? ولی به این معنی نیست که فقط و فقط نت سیاه اجازه داره توی هر measure قرار بگیره!
به این معنی هستی که ارزش زمانی هر measure باید برابر باشه با چهار تا نت سیاه (یا هرچقدری که تایم سیگنچر گفته باشه).
پس یعنی توی هر میژر ۴/۴ میتونه چهار تا نت سیاه باشه، یا دوتا نت سفید باشه، یا یک نت گرد باشه، یا یک نت سیاه و سه تا سکوت سیاه باشه، یا میتونه سه تا نت سیاه و دو تا یک لاچنگ باشه و.... خلاصه هر چیزی که جمع زمانیش بشه همون مقداری که تایم سیگنچر گفته.
تمرین!
۱ - اون سه تا قطعه ی معروفی که بالاتر واسه تمرین گذاشتم رو بررسی کنید و ارزش زمانی هر measure رو حساب کنید.
۲ - ۱۰ تا مثال برای نت هایی که میتونن توی یک measure با تایم سیگنچر ۶/۸ قرار بگیرن بزنید.
یک نکته دیگه برای این قسمت مونده.
تاحالا توی آهنگ هایی که هرروز میشنوید دقت کردید بعضی از قطعات آهنگ هست که دو بار تکرار میشه.
توی نوشتن نت واسه اینکه نخوان یه قطعه رو دوبار پشت سر هم بنویسن، میان از یک نوع خاصی از Barline استفاده میکنن:
تصویر گویاست ? هر وقت به barlineیی رسیدیم که دوتا نقطه سمت چپش داشت، برمیگردیم به barlineیی که دوتا نقطه سمت راستش داره و یک بار دیگه از اونجا نت هارو مینوازیم و وقتی دوباره رسیدیم به barline تکرار، ازش رد میشیم.
بعضی وقتا نیازه که فقط یک measure تکرار بشه. برای اینکه واسه یه measure کوچیک نخوان دوتا barline تکرار بنویسن، از این علامت استفاده میکنن. و به این معنی هست که میژر قبلی رو یک بار دیگه بنواز و ازم رد شو ?
من میخواستم خیلی بیشتر از اینها مقاله رو ادامه بدم ولی مجبورم مقاله رو دو قستمش بکنم. ? یکی به دلیل اینکه اگر باز هم ادامه بدم از حالت یه مقاله جمع و جور درمیاد و حوصله سر بر میشه. و یکی هم به این دلیل که ظاهرا این سایت برای نوشتن مقاله های طولانی optimized نیست! الان که دارم این متن های آخر رو مینویسم چشم بسته تایپ میکنم. چیزایی که نوشتم تا ۱ دقیقه طول میکشه تا ظاهر بشه ?.
به زودی قسمت دوم مقاله رو مینویسم. و از scale ها شروع میشه و به قوانین نوشتن یک آهنگ ختم میشه. و یک آهنگ هم تو مقاله قدم به قدم مینویسیم و براتون با پیانو یا گیتار میزنم و لینکش رو میذارم توی مقاله ?.
خیلی ازتون ممنونم که مقاله من رو برای خوندن انتخاب کردید ? و امیدوارم ناامید نشده باشید ?