با هم ببینیم
با هم ببینیم
خواندن ۵ دقیقه·۱ سال پیش

فیلم تیتان (Titane)

نقد و بررسی فیلم تیتان (Titane)

«توجه: این نقد و بررسی دارای اسپویل از داستان فیلم است»


فیلم Titane یا تیتانیومی یکی از فیلم های پر سر و صدای سال ۲۰۲۱ بود. این اثر متفاوت فرانسوی توانست با شکست دادن فیلم قهرمان اصغر فرهادی برنده جایزه نخل طلای کن شود.

این فیلم هم ویژگی های مثبت داشت و هم دارای نقاط ضعف زیادی بود!

تیتان یک فیلم در ژانر Body Horror یا وحشت جسمی است که در آن ترس و وحشت از طریق اتفاقاتی که روی بدن انسان رخ می دهد ، به نمایش در می آید. این فیلم را می توان به دو نیمه تقسیم کرد و هر بخش را به طور مستقل بررسی کرد.

در ابتدا با کودکی آلکسیا همراه میشویم و سانحه ای که موجب آسیب دیدن او و قرار گرفتن یک قطعه تیتانیومی در سر او شد را مشاهده می کنیم.

تیتانیوم یکی از سخت ترین و مقاوم ترین فلز هاست . نام فیلم و قطعه تیتانیومی قرار گرفته در جمجمه آلکسیا معانی مختلفی دارد و نماد به حساب می آید. نماد سختی و خشونت ذاتی آلکسیا ، مشکلات عصر ماشینی و صنعتی و خوی غیر انسانی حاکم بر فیلم.

در فیلم هیچ توضیح قابل قبولی به بیننده داده نمی شود که بدانیم ، الکسیا چرا به یک قاتل جنایتکار خونخوار تبدیل شده. اگر او به خاطر ناملایمتی و بی توجهی پدرش که در سکانس اول دیدیم به این موجود بی رحم تبدیل شده ، پس چرا می تواند هر کسی را بکشد جز پدرش؟ روابط آلکسیا با خانواده و زمینه های شکل گیری این شخصت بی رحم و جنایتکار به هیچ عنوان توضیح داده نمی شود و بیننده با سوال های بی پاسخ فراوانی روبرو میشود. در حقیقت مقدمه و شروع فیلم دارای نقص های بسیار زیادی است!

در ادامه با یکی از عجیب ترین سکانس های چند سال اخیر سینما روبرو می شویم. الکسیا با یک ماشین رابطه برقرار می کند و از او باردار می شود! محیط کار الکسیا یک محیط خشن و بی روح است. او رقصنده ای است که هر روز با نگاه های مردان روبرو می شود و در اولین قتلی که فیلم به ما نشان می دهد ، سایه نگاه ها و سو استفاده از او کاملا به چشم می خورد.

به نظر می رسد که او مورد بی مهری ، بی توجهی و سواستفاده از جانب پدر ، اطرافیان و مردان در محل کارش قرار گرفته. اما باز هم فیلم در انتقال مفاهیم و اطلاعات درباه این موضوعات مهم ناتوان عمل می کند. تیتان می خواهد شخصیت اصلی خود را مرموز و اسرار آمیز نشان دهد ، اما افراط در این زمینه باعث گنگ بودن و ضعف شدید در شخصت پردازی فیلم می شود. فیلم هرگز به ما نمی گوید که چه بر سر الکسیا آمده و به چه دلیل به این ورطه سقوط کرده است !!!

ماشین ها و فلزات سخت در این فیلم نماد عصر صنعتی و مدرنی هستند که در آن زندگی می کنیم . عصری که در آن انسانیت و مهربانی و اخلاق در حال مرگ است. همچنین با توجه به سابقه کارگردان فیلم تیتان یعنی خانم جولیا دوکورنو و با نگاه به فیلم سابقش میتوان رگه هایی از اهمیت دادن به حقوق زنان ، نقد نگاه جنسیتی به زنان و تلاش برای برابری را در این اثر مشاهده کرد. این موضوع را در سکانس اتوبوس به وضوح دیدیم ، جایی که آلکسیا به خاطر اینکه پسر قلمداد میشد ، برای اولین بار مورد آزار و اذیت های پسران قرار نگرفت. سکانس اتوبوس و نگاه های الکسیا از نقاط عطف فیلم بودند. به نظر می رسد الکسیا یک ماشین را جایگزین مردان و هرگونه عشق و محبتی به دیگر انسان ها می کند. او به جای عشق ورزیدن و رابطه داشتن با دختر و پسرهایی که در ابتدای فیلم دیدیم ، ترجیح می دهد با یک ماشین باشد!

در نیمه دوم فیلم که به مراتب بهتر و استاندارد تر از بخش آغازین آن بود ، الکسیا و وینسنت ، دو انسان تنها و آسیب دیده بنا به شرایطی که اتفاق افتاد با یکدیگر روبرو می شوند. هر چند ابتدای آشنایی این دو و روند تغییر شکل و تغییر هویت الکسیا هم به شدت ناقص و پر از ایراد است و بیننده بسیار سریع ، بی مقدمه و بدون هیچ توضیح قابل قبولی وارد یک دنیای دیگر می شود!

وینسنت نخستین کسی است که واقعا الکسیا را می پذیرد. او حتی وقتی متوجه زن بودن الکسیا هم می شود ، او را حمایت می کند و نگاهی کاملا انسانی و مهربانانه به او دارد. هویت الکسیا برای نخستین بار در زندگی اش پذیرفته شد و توجه و عطوفتی که به آن نیاز داشت را دریافت کرد.

سکانس رقص الکسیا بر روی ماشین آتش نشانی ، امتناع الکسیا از کشتن وینسنت ، کمک الکسیا به پیرزن در حال مرگ و در نهایت به دنیا آوردن و رها شدن الکسیا از شر نوزاد آهنی و جهنمی ، سیر تحول و رستگاری الکسیا را به ما نشان داد.

الکسیا آزاد و رها شد و مورد پذیرش و توجه قرار گرفت. عطوفت و انسانیت وینسنت که از شغلش یعنی آتش نشان بودن ، کاملا پیدا بود ، برای نخستین بار گره های کور زندگی و شخصیت الکسیا را باز کرد. او با به دنیا آوردن کودک آهنی و ماشینی ، انگار از مصیبت ها و شرایط ناگوار عصر ماشینی رها شد!

دوکورنو به ما می گوید که تنها راه نجات از شرایط غیر انسانی و وحشتناک این دوران ، مهربانی و انسانیت است. وینسنت و آلکسیا یکی از عجیب ترین و شاید تاثیر گذار ترین عاشقانه های سینما را رقم زدند. عاشقانه ای چند لایه و نمادین که در نهایت به رستگاری و پذیرش ختم شد.

نیمه اول فیلم ، شخصیت پردازی ، روابط الکسیا و خانواده اش ، علل تبدیل شدن به یک قاتل زنجیره ای و چگونگی پذیرش عجیب اولیه توسط وینسنت ، از نقاط ضعف بسیار زیاد فیلم بود. همچنین استفاده بیش از اندازه از عناصر خشونت آمیز و زننده برای نشان دادن اوضاع اسفناک جامعه ی مورد نقد ، این فیلم را به اثری آشفته و مریض تبدیل کرده بود که برای بیان حرفش ، دست به دامان خشونت افسار گسیخته شده بود.

اما نیمه دوم فیلم ، پایان بندی ، سیر تحول و تکامل وینسنت و الکسیا بسیار زیبا و درخشان به تصویر کشیده شد.

معرفی فیلمفیلم خوبنقد فیلم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید