جزوه فلسفه تعلیم و تربیت
متن جزوه :
هستی هر کس واقعه اي منحصر به فرد و مقدم است. ماهیت یا ذات هر کس محصول تدریجی و دائم التغیر هستی او در جریان زمان است. در اگزیستانسیالیسم هایدگر و سارتر، هستی انسان پس از مرگ خدا هم مورد مطالعه قرار می گیرد یعنی تنهایی و اضطراب فرد در جهانی تهی از رهنمود الهی و ارزش اخلاقی.
این فلسفه به تحقیق در حیات فردي و جهان درونی شخص می پردازد، و از طرف دیگر، به مدعیات و دستورات علم کمال بی اعتنایی را دارد و آنها را دانلود جزوه فلسفه تعلیم و تربیت pdf به مصالح دقیق فلسفه بیگانه می داند. این فلسفه اشکال گوناگون دارد و بعضی مخالف بعضی دیگرند. هر چند آنان روش واحد به کار می گیرند و خاستگاه آنها یکی است ، اغلب به نتایجی کاملاً ناسازگار و غیر موافق می رسند . بعضی مانند کیرکگارد متدین و خداپرست هستند ، حال آنکه برخی مثل نیچه و سارتر خدا را منکر هستند. با این وجود همه طرفدار اگزیستانسیالیسم هستند.
وجه مشترك این دو گروه تنها این است که همه معتقدند وجود مقدم بر ماهیت است، یا به عبارت دیگر، فلسفه را باید از درون گرایی آغاز کرد. ماهیت یعنی مجموعه اسلوب ها و دستورالعمل و کیفیاتی که ایجاد شیء و تعریف آن را میسر می سازد مقدم بر وجود است.
از نظر فیلسوفان ، فرد بشري مفهومی را که در اندیشه خداوند وجود دارد تحقق می بخشد (یعنی بشر آزاد نیست). بشر، ابتدا وجود می یابد، متوجه خود می شود، در جهان سر بر می کشد و سپس خود را می شناسد؛ یعنی تعریفی از خود به دست می دهد.
اگزیستانسیالیسم هیچ گاه نمی خواهد انسان را در نومیدي غوطه ور سازد. اما اگر بنا به گفته ي مسیحیان، هر اندیشه اي که واجب الوجود را باور نداشته باشد ، نومیدي تلقی می شود، در این صورت اساس کار این فلسفه بر نومیدي است
.
اگزیستانسیالیسم فلسفه اي الحادي بدان مفهوم نیست که همت خود را سراسر وقف اثبات بطلان واجب الوجود - خدا- کند، بلکه به مفهوم صحیح تر، اعلام می کند به فرض بودن واجب الوجود نیز، کار دگرگون نمی شود.
اما قائلان به اصالت وجود معتقدند که نفی وجود خدا هیچ تاثیري در سایر امور ندارد، زیرا می توان همان موازین امانت، ترقی و انسانیت را دوباره به دست آورد و در ضمن از قید این مفهوم کهنه دانلود جزوه فلسفه تعلیم و تربیت pdf یافت تا خود به خود و بی سر و صدا راه زوال و نابودي بپیماید.
اگزیستانسیالیست ها از اینکه در یک جهان ناممکن ِ ممکن خود را عاطل و باطل و متروك می یابند و از اینکه یتیمان بی پناهی هستند که از تسلاي مادرانه عقل و ضرورت محرومند، به دلتنگی می نالند.
اگزیستانسیالیسم یا » فلسفه اصالت وجود« یا»وجود گرایی« انقلابی است علیه فلسفه هاي کلاسیک به هر شکلی که باشند و به هستی انسان بیش ازهرمسئله دیگر توجه دارد ، این فلسفه معتقد است که فلسفه هاي قدیم و حتی بیشتر فلسفه هاي جدید مسائلی از قبیل معرفت و چگونگی پیدایش آن ، وجود اشیا ي مستقل از شخص یا وجود بخشیدن ادراك شخص به اشیاء و نیز خود وجود را در حالت انتزاعی مورد بحث قرار داده اند و از موضوع عمده بحث خود ،که انسان واقعی مشخص باشد غفلت کرده اند.
اگزیستانسیالیسم به آزادي انسان بیشتر توجه دارد و او را در انتخاب آزاد می داند و از همین آزادي در انتخاب است که مسئولیت پیدا می شود . او خالق افعال و سازنده مسیر خویش میباشد به عبارت دیگر انسان تعیین کننده و سازنده زندگی خویش است.
اگزیستانسیالیست میگوید : مشکل انسان امروز این است که فراموش کرده است که او کیست و از ارزش و اهمیت خود غافل است.
· سارتر در کتاب اگسیستانسیالیزم و عواطف انسان اگسیستانسیالیزم را چنین تعریف می کند : منظور از اگسیستانسیالیزم عقیده اي است که زندگی انسان را ممکن می سازد و علاوه براین اعلام می کند که در هر حقیقت و در هر عمل یک زمینه یا اساس انسانی و یک جنبه ذهنی یا عامل درونی انسانی وجود دارد.
· سارتر این کتاب اگسیستانسیالستها را به دو دسته تقسیم میکند:
1-اگسیستانسیالیستهاي مسیحی که به وجود خدا اعتقاد دارند . یاسپرس و گابریل مارسل جزء این دسته محسوب می شوند.
2-دسته دوم آنهایی که منکر خدا هستند . هیدگر و اگسیستانسیالیستهاي فرانسوي که سارتر نیز با آنها هم عقیده است جز دسته دوم می باشند.
به نظر سارتر آنچه در میان اگزیستانسیالیستها مشترك می باشد اعتقاد به تقدم وجود بر ماهیت است .
فلسفه پردازي اگزیستانسیالیستی:
اصل بنیادین اگزیستانسیالیسم مبنی بر اینکه وجود بر ماهیت مقدم است مبین اولویت ذهنیت انسان است . انسان نخست به عرصه جهان پا می نهد سپس تلاش خود را براي تشخص خویش آغاز می کند فلسفه پردازي کلیتاٌ از موجود ي آغاز میشود که نسبت به وجود خویش آگاه است . این آگاهی وجودي، انسان را از راه انتخابگري فردي ،شخصی و ذهنی در موقعیتی براي تکوین ماهیت خود قرار میدهد . به این ترتیب محور اصلی اندیشه ورزي فلسفی
اگزیستانسیالیسم توصیف مبارزه انسان براي نیل به ماهیت شخصی خویش از راه انتخاب است.
متافیزیک اگزیستانسیالیسم:
·جهان از دیدگاه این مکتب غیر قابل تغییر و ثابت است و محیطی غیر شخصی که انسان باید آن را بپذیرد و در آن زندگی کند . انسان در عین اینکه در یک محیط غیر شخصی و یکسان زندگی میکند اما موجودي است که زندگی خود را با انتخاب خودش شروع میکند . یعنی در جهانی که مجبوریم در آن زندگی کنیم در عین حال این حق را به ما می دهد تا بتوانیم انتخاب کنیم چنانکه به همه این حق را داده است . اینکه توانایی انتخاب و هوشیاري عقلانی خصیصه انسان است و انسان به واسطه انتخابی که انجام می دهد مسئول است و اینکه تمایز انسان با دیگر موجودات ،آزادي اوست که خود آزادي محصول آگاهی انسان است.
از دید فلسفه هستی گرا : جهان مادي یا عالم منهاي انسان ، نه معنی دارد و نه هدف . این جهان امري امکانی است ، چیزي است که بر حسب اتفاق وجود دارد . این گفته بدان معنی نیست که جهان مبتنی بر هوا و هوس است . نظمها
و قواعدي که علم کشف کرده است به حد کافی اصالت دارند ولی داراي معانی انسانی مستقیم نیستند . هرگاه آنها بدرستی دریافت شوند ، با هیچکدام از آرمانها یا تمایلات انسانی مطابقت ندارند ، مگر میل به ایمنی که عبارت است از میل به خلاصی از آزادي حقیقی و وحشت حقیقی از وضع انسان . وجود انسان در عالم بر حسب تصادف است . هیچ نظم جهانی یا هیچ طرح طبیعی براي اشیاء وجود ندارد که انسان نیز در داخل آن به وجود آمده باشد .پس انسان هیچ چیزي را جز هستی خود مدیون طبیعت نیستپس. هستی او بر جوهر او مقدم است ، به این معنی که اگر اصلاٌ انسان باید چیزي باشد ، باید وجود داشته باشد . اما هستی، انسان را نمی سازد . او در حال وجود داشتن خود را میسازد.
معرفت شناسی اگسیستانسیالیسم:
به عقیده پیروان اگزیستانسیالیسم،شخص ضمن تجربه ، معرفت پیدا میکند هر چند که تجربه سطوح مختلفی دارد ، وقتی شخص به وجود اشیاء و موجودات ،آنچنان که هستند ، آگاهی پیدا میکند بالاترین سطح تجربه را که سطح »آگاهی« باشد به دست می آورد . حقیقت همیشه به داوري فرد بستگی دارد و نسبی است . حقایق مطلق وجود ندارند هر شخص خود باید راي دهد که حقیقت چیست و چه چیزي براي او اهمیت دارد.
اگزیستانسیالیسم معتقد است که ارزش ها نه مطلق هستند و نه به وسیله معیارهاي خارجی تعیین شده اند، بلکه هر ارزشی با انتخاب آزاد شخص تعیین می شود .ارزش اساسی براي هر شخص ، وجود یا هستی او است . ارزش هاي
مهم براي هر فرد، به اوضاع و احوال بستگی دارند و نسبی هستند و خلاصه ، ارزش کاملاٌ جنبه شخصی و فردي دارد.
به نظر اگزیستانسیالیستها
: مسئله بنیادین فلسفی ارزشگذاري و انتخاب است . ارزشها در تصورات متا فیزیکی
یا جامعه شناختی واقعیتی
پیشینی ریشه ندارند بلکه از راه انتخابهاي شخصی آفریده می شوند.
اگزیستانسیالیسم یا فلسفه اصالت بشر یا وجود را میتوان با چند ویژگی مشخص کرد:
الف (یک جنبش اعتراضی:
چنانکه قبلاٌ گفتیم این فلسفه جنبشی است علیه بعضی از اشکال فلسفه کلاسیکو جامعه نو مخصوصاٌ افکاروعقاید فیلسوفانی از قبیل دانلود جزوه فلسفه تعلیم و تربیت pdf و هگل که به مفهوم ذهنی انسان بیش از وجودواقعی افرادتوجه داشتند . اگزیستانسیالیسم همچنین اعتراضی است علیه طبیعت غیر انسانی عصر صنعت یا تکنولوژیک ،علیه علم گرایی (نظریه اي که فقط علم را تنها راه شناخت و معرفت انسان مید اند و تنها علم را می ستاید)،ثبوت گرایی وعلیه نهضتهاي توده زمان ما ،به عقیده این مکتب جامعه صنعتی ماشین را بر فرد ترجیح میدهد و انسان با این خطر مواجه ست که بصورت یک ابزار یا شی درآید.
پ(اعتقاد به برترین مقام هستی یا وجود : اگزیستانسیالیسم به برتري هستی یا وجود انسان معتقد است و آن را تجربه بلافاصله خود آگاهی میداند ،یعنی انسان قبل از هر چیز ،به وجود یا هستی خود متوجه میشود . انگیزه اصلی و اساسی هر فرد عبارت است از (بودن و شناخته شدن(
ت (تاکید روي تجربه ذهنی : اگزیستانسیالیسم به زندگی و تجربه شخص اهمیت خاصی می دهد و معتقد است که معرفتی جدا از شخص وجود ندارد . زندگی درونی انسان با خلقها ،اضطرابها و تصمیماتش مورد توجه این مکتب است
.انسان آزاد است تصمیم بگیرد و انتخاب کند و این دو خاصیت تفکیک ناپذیر از انسان براي او مسئولیت ایجاد میکند ،پس انسان مسئول است چون آزاد است و آزاد است چون مسئولیت دارد.
ج (تاکید روي ضعف و ناامنی انسان :اگزیستانسیالیست ها با اینکه براي انسان بیش از هر چیز آزادي قائل هستند ،ضعف ،ناامنی، نگرانی و محدودیتهاي او را نیز مورد توجه قرار داده وازاحساس اضطراب،ناامیدي ،ترس ،گناه ،تنهایی ومرگ که انسان دارد غافل نیستند.به عقیده ایشان انسان وقتی دچار اضطراب میشود که احساس بی معنایی میکند.
اصول کلی در اگزیستانسیالیسم:
طبیعت شخص : دو گرایی ذهن و بدن با تاکید روي ذهن.
ماهیت واقعیت :دنیاي طبیعی مستقل وجود دارد و ممکن است تحقق هدفهاي شخصی را مورد تهدید قرار دهد . واقعیت روحی ،ممکن است باشد یا نباشد.
ماهیت معرفت :تمایل به شک گرایی ، در عین علاقه به اعتراف به اینکه می توان به حقیقت دست یافت.
ماهیت ارزش : تنوع در معیار اخلاقی حتمی است ، مردم آزادند که معیارهاي اخلاقی خود را انتخاب کنند ، اما برخی معیارهاي اخلاقی بر شخص تحمیل می شوند.
خلاصه اي از مطالب:
·اصل مکتب اگزیستانسیالیسم بر وجود قرار دارد.
·مکتب پراگماتیسم و اگزیستانسیالیسم از فلسفهاي جدید هستند که زاییده شرایط هستند ، نه زاییده کنجکاوي ذهن انسان .· جهان در اگزیستانسیالیسم غیر قابل تغییر و حاکم است و انسان باید آنرا بپذیرد.
·فراهم آوردن فرصت براي انتخاب آزاد و اخلاقی از اهداف مهم اگزیستانسیالیسم است.
·در اگزیستانسیالیسم حقیقت به داوري فرد بستگی دارد و نسبی است.
در· اگزیستانسیالیسم هر ارزش با انتخاب آزاد شخص تعیین می شود و کاملاٌ جنبه شخصی و فردي دارد.
بخش نظریه هاي آموزش و پرورش
نظریه هاي آموزش و پرورش -1ماهیت گرایی -2پایدار گرایی -3پیشرفت گرایی -4بازسازي اجتماعی -5نظریه نقادي تعریف نظریه نظریه دسته اي از آراي عام یا گزاره هایی هستند که عملیات مؤسساتی همچون مدرسه، یا موقعیتی همچون تدریس و یادگیري را دانلود جزوه فلسفه تعلیم و تربیت pdf می کنند .انواع نظریه هاي آموزش و پرورش -1نظریه هاي منتج از حوزه هاي دیگر معرفت -2 -2 نظریه هاي مبتنی بر عکس العمل -3 -3 نظریه هاي نشأت گرفته از عمل
-4 نظریه ماهیت گرایی
-5 نظریه ماهیت گرایی مبتنی است بر این ادعا که آموزش و پرورش اختصاصاً مستلزم یادگیري مهارت ها، هنر ها و علومی است که در گذشته مفید واقع شده و ممکن است که در آینده نیز مفید باشد .ماهیت گرایی کلیفتون فادیمان (Clifton Fadiman)آموزش و پرورش بنیادي را نامی دیگر براي ماهیت گرایی دانسته است.
-6 باور هاي ماهیت گرایی -1 برنامه درسی دوره ابتدایی (مهارت هاي ابزاري پایه که سواد و ریاضیات را ارتقا می بخشد) -2 برنامه درسی دوره متوسطه (تاریخ، ریاضیات، علوم، ادبیات و زبان) -3ضرورت وجود انضباط در یادگیري هاي منظم در آموزشگاه و ادامه باور هاي ماهیت گرایی -4 ایجاد احساس احترام نسبت به مراجع مشروع قدرت در مدرسه و جامعه -5نیاز به تلاش و جدیت براي دستیابی به تسلط از جانب یادگیرنده و ادامه باور هاي ماهیت گرایی -6نیاز به معلمان کارآزموده براي رسیدن به مهارت در موضوع هاي درسی.
-7 ماهیت گرایان و آموزش و پرورش ماهیت گرایان اولین وظیفه آموزش و پرورش رسمی را پاسداري از انتقال عناصر بنیادي یا ماهوي فرهنگ بشري می دا نند .
-8 ماهیت گرایی و نقش مدرسه نقش مدرسه را منحصراً از نظر آکادمیک تعریف کرده و به نظر آنان اصطلاح آکادمیک نیز طور خاص مهارت هاي بنیادي و موضوعات فکري را شامل می شود .
-9 ماهیت گرایی و برنامه درسی برنامه درسی باید به دقت طراحی شده و از تنظیم برنامه بر پایه مد پرستی و تمایلات اجتماعی زود گذر، پرهیز گردد .
-10 ماهیت گرایی و معلم از نظر ماهیت گرایان معلم، شخصیت علمی صاحبنظري است که باید متخصص در محتواي موضوع برنامه، و خبره در سازماندهی آن براي مقاصد آموزشی باشند .
-11انتقادات بنیاد گرایان به آموزش و پرورش پیشرو -1 ترویج بیسوادي به دلیل روش هاي تربیتی سهل گیرانه -2عدم تأکید مدارس بر جدیت، وقت شناسی، تلاش، اخلاق و میهن پرستی و ادامه انتقادات بنیاد گرایان به آموزش و پرورش پیشرو -3 عدم آمادگی کافی معلمان -4 غفلت از مهارت ها و موضوعات بنیادین به دلیل نوآوري در برنامه درسی و ادامه انتقادات بنیاد گرایان به آموزش و پرورش پیشرو -5 فارغ التحصیلان ناکارآمد به دلیل عدم توجه به موفقیت تحصیلی و توجه به ارتقاي دسته جمعی -6 تلقی مدرسه به عنوان آزمایشگاهی براي مهندسی اجتماعی و غفلت از وظایف اساسی و ادامه انتقادات بنیاد گرایان به آموزش و پرورش پیشرو -7افزایش هزینه ها به دلیل ارائه دروس زائد و اختیاري -8 ترویج خشونت و ویرانگري به سبب سیاست هاي سهل گیرانه و ادامه انتقادات بنیاد گرایان به آموزش و پرورش پیشرو -9 عدم توجه به حقوق اقلیت ها در اموزش مهارت هاي بنیادین -10عدم بهره وري در صنعت به دلیل ناکارآمدي فارغ التحصیلان -12
-13 ماهیت گرایان در برابرعمل گرایان عمل گرایان جهان را در تغییر مداوم می بینند، در حالی که ماهیت گرایان خواستار تکیه گاه پایدار و مطمئن از طریق آموزش و پرورش هستند .ماهیت گرایان در برابر طبیعت گرایان ماهیت گرایان بر ذهن و طبیعت گرایان بر پرورش عواطف و احساسات شخصی تأکید دارند .ماهیت گرایان در اگزیستانسیالیست ها ماهیت گرایان بر تحصیلات رسمی و اگزیستانسیالیست ها بر ذهنیت و تشخص فردي تأکید دارند .مفهوم اصطلاح ماهوي اصطلاح ماهوي، بدان معنی است که نقش مدرسه انتقال فرهنگ و عناصر بنیادین فرهنگی است.
-14 پایدار گرایی
-15 مفهوم پایدار گرایی (پرنیالیسم Perennialism (یا پایدار گرایی در باور تغییر ناپذیري و مکرر بودن اصول آموزش و پرورش سرچشمه دارد .اولین مسأله فیلسوف آموزش و پرورش از نظر پایدار گرایان اولین مسأله، تأمل در طبیعت انسانی و تدارك برنامه اي بر پایه خصیصه هاي کلی او است .
-16 خصیصه هاي کلی انسانی -1 - 17 تدوین گزاره هاي مختلف و انتخاب گزینه ها به کمک عقل -2نشأت گرفتن ارزش هاي بنیادین انسانی
از عقل -3ثابت بودن اصول اخلاقی با وجود تفاوت هاي فرهنگی پایدارگرایی و علوم انسانی پایدارگرایی علوم انسانی را به دلیل گشودن چشم اندازي از خیر، حقیقت و زیبایی به روي انسان، مهم تلقی می کند .برنامه درسی و پایدار گرایی برنامه درسی باید شامل موضوعات همیشگی مبتنی بر عناصر مشترك طبیعت انسانی بوده و هر نسل را با افکار برگزیده بشر آشنا سازد . (Paideia)
-18پایدیا طرح طرح پایدیا یا تجدید حیات پایدارگرایی با تأکید بر ماهیت مشترك انسانی، تحصیلات رسمی را فرایند یکسان سازي تلقی نمی کند. بلکه، هدف غایی آموزش و پرورش را اطمینان از این می داند که :پایدیا ادامه طرح »انسان ها به افراد تربیت شده اي تبدیل گردند ».برابري فرصت هاي آموزشی طرفداران طرح پایدیا که با اصولپایدارگرایی سنخیت دارد، بر این باورند که همه کودکان باید از فرصت هاي تربیتی حقیقتاً برابري برخوردار شوند .تحصیلات در طرح پایدیا به نظر طرفداران پایدیا، مدرسه در نقش نهاد آموزشی، باید سطح آموزش واحدي را براي آموزش و پرورش همه دانلود جزوه فلسفه تعلیم و تربیت pdf کند -19 برنامه درسی پایدیا از سه شیوه مختلف مرتبط به هم با هدف هاي زیر تشکیل می شود: -1 اکتساب دانش
متشکل -2 پرورش مهارت هاي یادگیري و فکري -3 گسترش درك ایده ها و ارزش ها -20 معلمان در آموزشگاه پایدیا معلمان برخوردار از آموزش و پرورش لیبرال در مدارس با طرح پایدیا باید به کار
گمارده شوند .تدریس در آموزشگاه پایدیا روش هاي تدریس در آموزشگاه پایدیا، مطابق با برنامه هاي درسی و متنوع می باشد .
-21
-22 پیشرفت گرایی
-23 ظهور پیشرفت گرایی پیشرفت گرایی در ابتدا به عنوان عکس العملی در برابر حفظ صورت ظاهر، لفاظی و
خودکامگی آموزش و پرورش سنتی به وجود آمد .جهان بینی پیشرفت گرایی این است که بهبود شرایط انسان و جامعه هم ممکن است و هم مطلوب باور پیشرفت گرایان در باره انسان همانند روسو، انسان را نیک سرشت دانسته و
معتقدند که انسان ها با به کار بستن هوش خود و به کارگیري روش علمی قادر به حل مسایل خویشتن هستند .باور پیشرفت گرایان در باره جامعه بر این اعتقادند که جامعه انسانی را می توان از طریق اصلاحات اجتماعی، تغییر شکل داد .پیشرفت گرایان و آموزش و پرورش کودکان هم عقیده با پستالوتسی، مصلح تربیتی سوییسی قرن 19، خواهان شمول تربیت بر همه جوانب وجود کودك هستند .
-24 اصول پیشرفت گرایی انجمن آموزش و پرورش پیشرو (در آمریکا) اصول زیر را مطرح کرده است: -1 فراهم آوردن آزادي براي حمایت از رشد و کمال طبیعی کودك از طریق فعالیت هاي ترغیب کننده به ابتکار، خلاقیت و ابراز وجود و ادامه اصول پیشرفت گرایی -2مبتنی بودن آموزش و پرورش بر رغبت شخصی کودك -3 نقش معلم به عنوان مدیر فعالیت هاي پژوهشی و ادامه اصول پیشرفت گرایی -4اندازه گیري موفقیت هاي دانش آموزان بر حسب پیشرفت هاي فکري، جسمی، اخلاقی و اجتماعی و ادامه اصول پیشرفت گرایی -5 همکاري بیش تر خانه و مدرسه به منظور تأمین نیاز هاي رشدي و تکاملی کودك -6در نظر گرفتن مدرسه به عنوان آزمایشگاهی براي فعالیت هاي نوجویانه -25 شاخصه هاي آموزش و پرورش پیشرو
-1 - 26 تأکید بر کودك به جاي موضوع درس -2 تأکید بر فعالیت هاي مستقیم به جاي اتکا بر دانش و مهارت هاي لفظی -3ترغیب فعالیت هاي گروهی همیارانه به جاي یادگیري رقابت آمیز و انفرادي
-27 نظریه بازسازي اجتماعی این نظریه با نظریه هایی که تأکید بر الگو ها و ارزش هاي اجتماعی دارند (محافظه کارانه،
ماهیت گرایی و پایدارگرایی) به شدت در تضاد است .نقش معلمان در بازسازي اجتماعی رهبري شاگردان در برنامه هاي مهندسی و اصلاح جامعه بازسازي اجتماعی و عمل گرایی دیویی طرفداران باز سازي اجتماعی با استفاده از تأکید دیویی بر بازسازي تجربه، اصرار بر دوباره سازي تجربه اجتماعی و فرهنگ دارند .اصول بازسازي اجتماعی -1 تمام فلسفه ها، ایدئولوژي ها و نظریه هاي تربیتی، از الگو هاي فرهنگی سرچشمه می گیرند. -2 فرهنگ به مثابه فرایندي پویا، دائماً درحال تغییر و توسعه است .ادامه اصول بازسازي اجتماعی -3 انسان ها می توانند با تغییر فرهنگ، سبب رشد و توسعه انسانی گردند
-28 .بازسازي اجتماعی و نظریه هاي بازسازي اجتماعی و مدرسه مدرسه نهاد فرهنگی مهمی است که باید کودکان را از طریق تدارك عامدانه مهارت ها، دانش و کسب معرفت مطلوب جامعه به زندگی گروهی وارد کند .تربیتی اعتقاد به تأکید نظریه هاي تربیتی بر تدوین خط مشی هاي اجتماعی و سیاسی به جاي فلسفه هاي انتزاعی وتعقلی بحران فرهنگی و بازسازي دانلود جزوه فلسفه تعلیم و تربیت pdf بحران فرهنگی را ناشی از بی میلی انسان نسبت به بازسازي نهاد ها و ارزش هاي خود می دانند که از تأمین نیازمندي هاي زندگی جدید ناشی می شود .استراتژي حل بحران کنونی بازبینی میراث فرهنگی است که براي برقراري نظم نوین اجتماعی ضرورت دارد
.وظیفه آموزش و پرورش مبتنی بر بازسازي اجتماعی -1بررسی نقادانه میراث فرهنگی -2تلاش متعهدانه براي انجام اصلاحات اجتماعی و ادامه وظیفه آموزش و پرورش مبتنی بر بازسازي اجتماعی -3تأکید بر تجدید نظر فرهنگی از طریق برنامه ریزي -4 اجراي برنامه هاي اصلاح اجتماعی از طریق به کارگیري طرح هاي اجتماعی اهمیت فن آوري از دیدگاه بازسازي گرایان -1 به کارگیري علم در زندگی می شود. -2 پدیده اي پویا است -3 داراي کارآیی است. -4 قدرت شگرفی دارد .
ادامه بازسازي اجتماعی و مدارس مسأله مدار -1مدرسه را در بطن جامعه قرار دهند. -2از مدرسه به عنوان ابزاري براي تحول و اصلاح بهره بگیرند. -3 از طریق مدرسه مسایل جامعه را شناسایی کنند .
-2 بازسازي اجتماعی و مدارس مسأله مدار طرفداران نظریه بازسازي اجتماعی، مدرسه را به عنوان مرکز مشکل گشایی تلقی می کنند -3 نظریه نقادي
-4 -5 نظریه نقادي اگر چه در ردیف نظریه هاي نوین است اما می توان بخشی از جنبه هاي آن را در آراي منتقدان
بزرگ گذشته جستجو کرد .ایلیچ و آموزش و پرورش ایلیچ در کتاب »مدرسه زدایی از جامعه«، آموزش و پرورش به سبک غرب را ابزاري نو براي استعمار، غارت و سرکوب جوامع آسیا، آمریکا و آفریقا که از توسعه کم تر برخوردارند، می داند .پائولو فریره و آموزش و پرورش فریره، آموزش و پرورش رهایی بخش را مطرح کرده و هدف آن ارتقاي آگاهی مردم مستضعف و محروم است .
-6 عناصرنظریه نقادي -1 نقادي -2 اصلاح پرسش هاي نقادانه مکتب نقادي -1 چه کسانی مدرسه را کنترل می کنند؟ -2 چه کسانی سیاست هاي حاکمه بر مدرسه را وضع می کنند؟ و ادامه پرسش هاي نقادانه مکتب نقادي -3 چه اشخاصی هدف هاي اخلاقی، سیاسی و اقتصادي مدرسه را تعیین می کنند؟ -4چه کسانی برنامه درسی را تدارك می بینند؟
-7 نظریه تعارض این نظریه حکایت از بهره گیري طبقات مسلط از نهاد هاي اجتماعی همچون مدرسه، براي تداوم شرایط استثمار آمیزشان دارد .دلایل ظهور پسامدرن -1تحول نظام هاي اقتصادي غربی از صنایع سنگین به فن آوري اطلاعات و خدمات -2 پایان گرفتن جنگ سرد بین آمریکا و شوروي سابق و ادامه دلایل ظهور پسامدرن -3متروك شدن برخی ازشیوه هاي زندگی و ارزش هاي سنتی در ملل غربی -4 سقوط نظام کمونیستی در شوروي سابق و اروپاي شرقی و ادامه دلایل ظهور پسامدرن -5پیدایش گرایش هاي بنیادگرایانه مذهبی در جهان اسلام و در جوامع غربی -6 مشاجره عمیق در باره مرجعیت و مشروعیت نهاد هاي تربیتی نظریه نقادي و مدرسه نظریه پردازان نقادي معتقدند که مدرسه باید به »فضاي عمومی دموکراتیک« تبدیل شود تا نسل جوان با حقوق و مسؤولیت هاي راستین اخلاقی، سیاسی، اقتصادي و مدنی آشنا گردد .
-8 نظریه نقادي و معلم دیدگاهی نو نسبت به معلمان دارد و آنان را افرادي می داند که »بتوانند به روشنفکران عامل و دگرگونی آفرین«تبدیل شوند .نقش هاي معلم از دیدگاه نظریه نقادي -1 تلاش براي تحقق اصلاحات حقیقی مدرسه -2 همکاري با سایر معلمان جهت اعتلاي کیفیت تدریس و ادامه نقش هاي معلم از دیدگاه نظریه نقادي -3 مراوده با والدین دانلود جزوه فلسفه تعلیم و تربیت pdf تحت تربیت خود -4 پرداختن به گفت و شنود نقادانه با دانش آموزان و ادامه نقش هاي معلم از دیدگاه نظریه نقادي -5 تلاش براي توزیع مجدد قدرت در مدرسه بین معلمان و مدیران از راه واگذاري نقش بزرگ تري به معلمان، دانش آموزان و اعضاي جامعه در سیاست گذاري هاي تربیتی و ادامه نقش هاي معلم از دیدگاه نظریه نقادي -6 توجه به مسایلی از قبیل استعمال مواد مخدر نوجوانان، بیسوادي، سوء تغذیه و برنامه هاي یهداشتی
