میخواهم داستانی غم انگیز از سرزمینم بگویم داستانی حقیقت داستانی که در هیچ کجای تاریخ و جهان مثل ان نیست اسم داستان ما مصادره است در این برهه از تاریخ و جهان ما همه چیزمان تحت مصادره است میگویید نه بهتان ثابت می کنم
از اولین مصادره شروع میکنم ما در این نقطه از جهان ابتدایی ترین چیز هایمان تحت مصادره است از صدا و سیما که فقط تحت مصادره افکاری خاص است تا دین هایمان که باز هم از متولد شدن تحت مصادره دینی خاص است از غذا هایمان بگیر تا پوشش هایمان از تلویزیون هایمان بگیر تا به تازگی و به زودی اینترنت هایمان اری ما کاملا زندگی هایمان در مصادره است باید هر جور که انها میخواهند زندگی کنیم لباس بپوشیم دین داشته باشیم و حتی فکر کنیم بلی ما وقتی در اینجا و این زمان به دنیا میاییم برچسبی جدا نشدنی میخوریم چه قدر شبیه کره شمالی هستیم نه؟
از عجایب زمان است اما در برهه کنونی حتی دین را هم باید به روشی که انها میگویند عمل کنید و اگر غیر ان گونه که انها میگویند به دین عمل کنید مجرمید! خلع سلاح میشوید و با جعل تلاش میکنند ابرویتان راببرند! اری اینجا دین هم تحت مصادره است و این لبخند به تلخی زهر است.....
در زیر این قسمت از اسمان کلمات ان مفهومی که انها مصادره کرده اند را میدهند اعتراض باید انگونه که انها میخواهند باشد گفت و گو باید انطور که انها میخواهند باشد حکم اعدام باید برای ان افرادی که خودشان میخواهند باشد استقلال باید انطور که انها میخواهند معنی شود اقتصاد باید انطوری باشد که به مذاق انها خوش بیاید ازادی باید ان طور که انها میخواهند باشد و فرد صالح در مصادره انها گونه ای دیگر معنی میشود درباره ازادی بیان حرف بزنیم؟
اینده....؟
اینده باید.... هوم نمیدانم ولی ارزو میکنم کاش هیچ وقت ایرانی نبودم حداقل نه در این برهه از تاریخ دردی مشترک داریم با مردمانی از ان سر دنیا و چه درد بزرگیست این درد و مرا خواهد کشت روزی و تا ان روز مینویسم تا مبادا تاریخ یادش برود که چه بر ما گذشت و میگذرد