ویرگول
ورودثبت نام
IMI Center of Digital Transformation
IMI Center of Digital Transformation
خواندن ۵ دقیقه·۵ سال پیش

سیر تکامل​ سازمان داده-محور

​منظور از داشتن یک شرکت داده محور چیست؟ شرکتها به طور کلی از ابتدا به عنوان سازمان های داده محور ایجاد نمی شوند. برای اکثر سازمان ها ، این یک تحول در فرهنگ و استراتژی آنها است ، سفری که سالها طول می کشد.​

برای داده محور شدن باید 5 مرحله را طی کرد:​

1- مقاومت در برابر ​​​داده ها:

در ابتدا سازمان  در برابر داده ها مقاومت می کند. اغلب می گویند: "ما همیش​​ه این کار را انجام داده ایم" - این یک امتناع دردناک هر یک از مدیران اجرایی است. سازمان ها معمولاً به دلایل مختلف در برابر داده ها مقاومت می کنند:

- داده ها ممکن است مشکلات پنهان در عملکرد آنها را آشکار نماید

- داده ها ممکن است روابط سیاسی افراد را برجسته کند

- داده ها ممکن است پیام یا نام تجاری سازمان را که به درستی شکل نگرفته است را کم رنگ کند

- ممکن است داده ها نشان دهند که سازمان دارای یک استراتژی نادرست است​​​

گذر از این مرحله معمولاً با تلاشی کارآفرینانه از درون آغاز می شود. کسی که برای پیشرفت در حوزه کاری خود نیاز به بهبود عملکرد ​دارد ، بدون نیاز به حکم سازمانی ، شروع به استفاده از داده ها می کند.​​

​​​2- کنجکاوری در مورد ​​​داده ها:

در این مرحله سازمان از وجود داده ها​​ اطلاع دارد و می داند که داده ها دارای ارزش ذاتی هستند ، حتی اگر ارزش آنها واضح نباشد. در این سازمان ها روی جمع آوری داده ها تمرکز می کنند و اغلب از ارزش بالقوه داده ها از طریق بررسی تامین کنندگان و سیستم های سازمانی آگاه می شوند:

- تجزیه و تحلیل وب سایت سازمان​​

-تجزیه و تحلیل رسانه های اجتماعی​

-سیستم های CRM و ​فروش

- سیستم های ERP

- برنامه ریزی مالی و حسابداری

چه اطلاعاتی وجود دارد؟ چه ثروتی ممکن است در داده ها نهفته باشد؟ گذر از مرحله کنجکاوی به مرحله آگاهی،​ از کشف کردن ارزش واقعی داده ها که شرکت جمع آوری کرده است، آغاز می شود.

​​3- آگاهی از داده ها:

در مرحله آگاهی استخراج هر نوع ارز​شی  از داده ها رخ می دهد. شرکتهای آگاه در زمینه داده ها روی تجزیه و تحلیل تمرکز می کنند. داده ها چه می گویند؟ چه اتفاقی افتاد؟ این مرحله در تکامل یک شرکت همان چیزی است که آن را رژه ابزار می نامند. وقتی شرکت ها در بین داده های خود کاوش می کنند ، سر و کله ابزارها و فروشندگان آنها نمایان می شود. مانند:​

​​- ذخیره سازی داده ها

- تحلیل داده ها

- استخراج ، تبدیل و بارگذاری داده ها (ETL)

-محاسبات براساس تقاضا با فناوری Cloud-Computing​​

در این مرحله ارزش تاکتیکی داده ها به دست می آید: ​"اجازه ندهید که سازمان شما در این مرحله بماند" و "مسیر را ادامه دهید". از یافته های درون داده های خود در تولید استفاده کنید. بسیاری از سازمانها، سال ها در مرحله آگاهی​گیر می کنند - دستاوردهای تاکتیکی که در این مرحله به دست آمده است، به نظر می رسد برای جلب رضایت صاحبان سهام کافی باشد. بنابراین آنها سعی نمی کنند بیش از این سرمایه گذاری کنند تا به مرحله بعد بروند.

گذار به مرحله درک داده ها، به طور معمول بعد از این رخ می دهد که ابزارها از رده خارج می شوند. "ما این همه پول را برای چه چیزی خرج می کنیم؟" سؤالی است که در سازمان می شنویم . این سازمان ها آماده هستند برای اینکه به مرحله بعد جهش کنند.

​4- درک داده ها​​

در این مرحله سازمان متوجه می شود که داده ها صرفا دارای ارزش تاکتیکی نیستند؛ داده ها می توانند یک دارایی استراتژیک باشند. برای توسعه این ارزش استراتژیک ، سازمان ​​بجای چیستی توجه خود را به چرایی معطوف می کند و  به سمت توسعه بینش و بصیرت سوق می دهد.​

- چرا فروش سه ماهه گذشته افت کرد؟

- چرا مصرف کنندگان محصول کمتری از محصول ما خریداری کردند؟

- چرا میزان سرنخ (Lead) در هفته چهارم ماه کاهش یافته است​؟

- چرا X عملکرد اما Y خیر؟

در این مرحله سازمان بینش خود را از داده ها توسعه می دهد. بینش به معنای نگاه به درون است. هیچ یک از ابزارها جایگزین تحقیقات درونی در مورد داده ها و شیوه های تجزیه و تحلیل آنها​​​​ نیستند. حتی وقتی از ابزارهایی مانند نظرسنجی  و جمعیت شناختی استفاده می کنیم ،هنوز در حال بررسی این مسئله هستیم که در سازمان چه کاری می توانیم انجام دهیم تا توضیح دهیم که چرا چنین اتفاقی افتاده است.

گذار به محله درک داده ها زمانی اتفاق می افتد که بینش مشخصی راجع به آنچه اتفاق افتاده است و چرا به دست آوریم. وقتی این بینش ها را به ذینفعانمان توضیح دهیم ، اولین سؤال آنها باید این باشد: "خب، پس شما در مورد آن چه کار می کنید؟" این اولین قدم برای تبدیل شدن به مرحله داده محوری است.

​5- داده محوری​

سازمان های داده محور، تجزیه و تحلیل​ داده ها و بینش ها را برای پاسخ به سؤال "Waht Next" بکار می گیرند. سازمان هایی در این مرحله، در هر سطح و در هر قسمت از سازمان، داده ها را به عنوان یک منبع استراتژیک می شناسند. ما اغلب مواردی مانند این را در یک سازمان داده محور می شنویم:

- براساس داده ها ، باید سرمایه گذاری در سه ماهه بعدی را 23٪ افزایش دهیم.

- تجزیه و تحلیل ما درباره عدم موفقیت در بازاریابی ایمیلی نشان می دهد کمپین ما برای​ تلفن همراه مناسب نبوده است.

- هنگامی که از ما سؤال شد ، مشتریان به ما گفتند که از رنگ محصول نارنجی متنفر هستند. از طریق آزمایش و نظرسنجی، ثابت می شود که رنگ طلایی مشتری پسندتر است.

تصمیمات ​​​اتخاذ شده توسط این سازمانهای مبتنی بر داده ها هستند. داده ها یک دارایی استراتژیک هستند که از هر تصمیم  پشتیبانی میکنند. در یک سازمان داده محور ، هر جلسه برنامه ریزی براساسداده شروع می شود و هیچ تصمیمی بدون جمع اوری و سنجش تصمیمات قبلی ​ اجرا نمی شود.​

?​تبدیل شدن به یک سازمان داد​ه-محور

سیر تکاملی یک شرکت به یک سازمان داده محور با تلاش های کارآفرینانه آغاز می شود ، اما در پایان نیاز به پذیرش در کل سازمان است​. بدون پذیرش در تمام سطوح ، یک سازمان نمی تواند واقعاً مبتنی بر داده باشد.

حتی اگر تمام سازمان به یک سازمان داده محور تبدیل نشود ، واحدهای مختلف می توانند مستقلا سیر تمامل داده-محوری را طی کنند. این پنج مرحله فقط تمایز در سطح سازمان نیستند. بله مسیر تکتمل فردی نیز می تواند باشند.

فراتر از ارزش ذاتی که استفاده از داده ها دارد، این سفر یک مسیر ضروری برای آنهایی است که قصد دارند از علوم داده ، یادگیری ماشین و هوش مصنوعی استفاده کنند. در حال حاضر هیچ شرکتی نمی تواند در هوش مصنوعی موفق شود اگر قبلاً داده محور نباشد ​​.

نویسنده: احمدرضا خسروی

مدیر مرکز تحول دیجیتال

دیجیتالتحوا دیجیتالمرکز تحول دیجیتالسازمان های داده محورهوشمندی داده محور
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید