همه چی از یه «ایده» شروع میشه؛ ایده تو چیه؟ diranlou.xyz
بوی کاغذ کاهی، عطر جوهر خودکار بیک و بوی قهوه

خودکار بیک و کاغذ کاهی به اصلیترین ابزارهای من تبدیل شدهاند. در طی 20 سال گذشته یادم نمیآید که با کاغذ دیگری کار کرده باشم. شاید به دلیل کنجکاوی و تجربهگرا بودنم خودکار مختلف را امتحان کرده باشم ولی در نهایت خودکارم هم همان خودکار بیک است.
بوی کاغذ کاهی، عطر جوهر خودکار بیک و بوی قهوه وقتی در هم میپیچند ترکیب هیجان انگیزی به وجود میآورند که ناخودآگاه برای من باعث تمرکز بیشتری میشود. شاید روزی توانستم از بین شرکتهای عطرسازی فرانسه یکیشان قانع کردم روی این ترکیب کار کنند.
جوهر خودکارهای مختلف، بوهای متفاوتی دارند و هر کدام در ترکیب با بوی کاغذ کاهی و قهوه بوی خاص خودش را تولید میکند.
یک زمانی خودکارهای توی بازار بود که بدنه پلاستکی سفید داشت که اگر مثلاً خودکار آبی بود ،رنگهای آبی عمودی روی بدنۀ سفید خودکار نشان میداند خودکار آبی است. این خودکارها که خیلی وقتها مشکل داشت و زود خشک میشد، برای من خودکارهای خاطرهانگیزی هستند. نه به خاطر اینکه من خودم با آنها خیلی نوشتهام؛ بلکه برعکس خودم اصلاً از این خودکارها نداشتهام و توی دلم مانده است که دل سیری با این خودکارها بنویسم. چون هم شکل ظاهریاش را دوست دارم و هم جوهر خوشبویی دارد. به شرطی که وسط راه خشک نشوند و اعصاب من را به هم نریزند. در این مواقع من اعصاب درست و حسابی ندارم و سریع خودکار را پرت میکنم توی سطل آشغال تا بفهمد رئیس کیست.
بگذریم! برگردم سر اصل موضوع، چرا این خودکارهای سفید پلاستیکی با خطهای عمودی رنگی که الان توی بازار نیست برای من خاطره انگیز است؟ دلیلش خیلی ساده است، من این خودکارها را همیشه دست بچههای تنبل مدرسه میدیدم. هر وقت کسی را میدیدم که مدرسه را دوست نداشت و مشق نمینوشت حتماً یکی از این خودکارها دستش بود. هر کس این خودکار را داشت حتماً جزو کسانی بود که باید شهریور هم مهمان مدرسه میبود.
شاید چون من درسخوان بودم قسمت نبوده که از این خودکارها داشته باشم، یا شاید چون حوصلۀ خودکاری که مرتب قطع و وصل بشود را ندارم بنابراین این طور مقدر شده تا این خودکار دست من نرسد تا من هم آن را نیندازم توی سطل آشغال.
به هر روی برای اعصاب خودم هم که شده سعی میکنم به همان خودکار بیک بچسپم که خودش الان یک پارامتر برندسازی شخصی شده است. مثلاً به مکالمۀ زیر توجه کنید:
اولی: اسماعیل اصلانی رو میشناسی؟
دومی: کدوم همون که با خودکار بیک مینویسه؟
اولی: بله دقیقاً خودشه!

با همه تعریف و تمجیدهای که من از خودکار بیک دارم، یک گله هم دارم و آن هم اینکه چرا بدنۀ زرد رنگ آن را تبدیل به بدنۀ کریستالی کردند؟ در بازار ایران که بدنۀ زردرنگ آن کم پیدا میشود، ولی پایم به پاریس برسد اولین کاری که میکنم این است که میروم و خودکار بیک با بدنۀ زردرنگ میخرم. با آن یک سلفی توپ میاندازم و توی اینستاگرام منتشر میکنم تا همه بفهمند رئیس کیه.
مطلبی دیگر از این نویسنده
نسلهای جدید کم کار و پرادعا هستند
مطلبی دیگر در همین موضوع
عکس داستانک(قسمت اول:دختر و کلاغ!)
بر اساس علایق شما
از ۱۹ به ۲۹، وطنی هست؟