من یه مدت درگیر اعتیاد به بازی های ویدیویی بودم.چندین بار ترکش کردم اما به دلایلی دوباره درگیرش شدم.حالا که دوباره ترکش کردم، می خوام بهترین راه ترک و جلوگیری از اعتیاد مجدد رو که کشف کردم،بهتون نشون بدم.
هر چی برنامه می ریختم، هر چی انگیزه ایجاد می کردم و هر چی هدف تعیین می کردم روز بعد تا بیکار می شدم،نمی تونستم جلوی خودم رو بگیرم که سراغ بازی نرم! اصلا کل بیکاری هام رو بازی گرفته بود.تا از کار می اومدم خونه،مثل کسی که نکشیده،با یه حالت عصبی می رفتم سراغ بازی. وجدانم هم ولم نمی کرد که وقتم بدجور داشت هدر می رفت.
همیشه به طور ناخودآگاه سعی آدم بر اینه که کارهایی که وجدانش رو اذیت می کنه،توجیح کنه.
اما حقیقت اینه که بازی ویدیویی در اثر تغییراتی که در مغز به وجود میاره، باعث میشه که آدم اون رو بر هر چیزی ترجیح بده...درنتیجه شما هی بیا برنامه بریز و تصمیم بگیر... کل معادلات رو عوض می کنه. تا می خوای کار مفیدی انجام بدی، میل شدید به بازی مانع میشه.تحقیقات هم اثبات کرده که معتاد بازی ویدیویی فرق چندانی با معتاد کراکی نداره.
پس مطمئن باشید نمیشه بازی ویدیویی رو به عنوان بخشی از امور روزانه پذیرفت چون لذت امور دیگه رو کلا از شما می گیره،کاری می کنه که فقط از بازی ویدیویی لذت ببرین و در آخر بیش تر روزتون رو در بر می گیره.نمی ذاره که پیشرفت کنین. حتی تو امور کاری تون هم اختلال به وجود میاره.زودرنجی،بی حوصلگی و افسردگی هم که بماند...
زمانی که درگیر بازی ویدیویی بودم،همش از خودم می پرسیدم چرا زندگی بقیه اینقدر کسل کننده هست؟چرا اونا از خیلی چیزا لذت می برن اما من فقط از بازی ویدیویی لذت زیادی می برم؟چرا اونا اینقدر حوصله دارن؟اصلا تصور یه زندگی لذت بخش بدون بازی ویدیویی برام غیر ممکن بود.اما با ترک بازی،لذت عمیق امور مفید رو چشیدم و حالا خیلی حس بهتری دارم،وجدانم خیلی راحته و تلاشم بر اینه که روزم رو با امور سودمند پر کنم تا لذت بیش تری ببرم!
این بستگی به شدت اعتیاد داره، هر چی شدت بیش تر باشه،تعداد این روزا باید بیش تر باشه.
مثلا خود من بار اول که ترک کردم مدت این دوره یه ماه بود اما این بار آخری فقط 3 روز خودم رو از بازی دور کردم.
من تا الان این مرحله رو به روش های مختلف گذروندم.یه بار فیلم نگاه کردن رو جایگزین بازی کردم که ضرر های خودش رو داشت،یه بار درگیر یادگیری انگلیسی شدم و این بار آخر خدا اموری رو پیش آورد که کل روز رو درگیر شدم؛روز اول وقتی ساعت 12 از کار اومدم خونه،ماشین رو بردیم نمایندگی که مرکز استان هست و تا شب منتظر سرویس شدم ماشین بودیم... روز دوم هم دوباره ماشین رو بردم نمایندگی تا شب! چون واتر پمپ ماشین ترک برداشته بود و باید عوض می شد...روز سوم درگیر کار های عقب موندهٔ اون دو روز بودم!(ثبت فاکتور های کاری و...)
حالا چون چند روز از بازی ویدیویی دور بودین، میل تون بهش خیلی کمتر شده، فکر تون ازش فاصله گرفته و خیلی راحت تر می تونین یه فعالیت مناسب رو جایگزینش کنین اما باید درگیر کاری بشین که هم مفید باشه و هم واقعا یکی از اهدف زندگی تون باشه تا بهش میل داشته باشین.کار جایگزین شده باید مورد علاقه باشه.
اصلا کل هدف همینه.دقیقا مثل افکار جنسی هست.اگه زیاد بهش فکر کنین، درگیرش میشین.
باید فکر تون رو از بازی دور کنین و از جمع هایی که در مورد بازی حرف می زنن یا بازی می کنن دور بشین.تا فکر بازی اومد تو کله تون،پرش ذهنی بزنین و درگیر یه فکر یا کار دیگه بشین.
1-بیکاری: اصلا بیکاری عامل فساد اخلاقی و گناه کردنه....حالا شما خوبه بیکاری باعث میشه درگیر اعتیاد بازی بشین!
2- از کاری که جایگزین کرده بدش بیاد : باید امور روزانه رو تغییر بده نه اینکه دوباره بره سراغ بازی!
3-افسردگی و عصبانیت :خودش رو گول نزنه و با کنترل و درگیر شدن با امور دیگه، سر کنه.
4- همیشه بعد از یه مدت که درگیر امور مفید شدیم،سرد میشیم و دوباره فیلمون یاد هندوستان می کنه! خیلی مواظب باشین که در این مواقع به جای اینکه خودتون رو گول بزنین و یه تیکه بازی کنن که بعدش دوباره اعتیاد شروع بشه، باید بشینین و علل بی انگیزگی رو بررسی،عیب ها رو پیدا و با برنامه ریزی و تغییر کلی سرگرمی ها، دوباره انگیزه ای تازه بسازین.
مثلا یه شخصی بعد ترک بازی میاد و مطالعه رو جایگزینش می کنه.بعد یه مدت سرد میشه و از مطالعه زده میشه... خوب حالا این شخص باید یا یه کتاب دیگه که بهش میل داره رو شروع کنه یا بزنه تو کار سخنرانی گوش کردن مثل استاد رائفی یا بیاد و کلا نوع فعالیت رو عوض کنه مثلا بره یه کار درآمد زا انجام بده.
نا امیدی بلای جان هر انقلابی!
اونایی که بار اولشون هست که ترک می کنن باید بدونن که آدم حین ترک، ناخودآگاه دنبال بهونه ای واسه اعصاب خرابی،نا امیدی یا بی حوصلگی می گرده تا دوباره بره سراغ بازی!
باید شدیدا توجه داشته باشین که بی انگیزه شدن نسبت به هر فعالیت سودمند بخشی از زندگی تمام انسان هاست و آدم های موفق فقط تونستن در اثر تفکر،به راه حل هایی برسن که همیشه خودشون رو شارژ نگه دارن.
فکر کردین تموم کردن یه کتاب یا انجام دادن کامل یه کار تا رسیدن به هدف، کار آسونیه؟حتی آدم های عادی هم چنین کاری واسشون سخته.بدونین که قراره نسبت به اموری که جایگزین بازی می کنین هم دلسرد بشین! اون موقع به جای نا امیدی برید سراغ انگیزه های جدید و فعالیت های جدید. شما بعد ترک ممکنه بار ها میل و سلیقه تون نسبت به چیزا عوض بشه و در نتیجه از امور فعلی زده بشین.
خودتون رو سرزنش می کنین که چرا نتونستین به یه کار سودمند بچسبین و تمومش کنین اما در نظر داشته باشین که این در اثر بیماری اعتیاد هست که هنوز کمی تو جونتون مونده. این بخشی از پروسهٔ ترک هست.
حالا برید سراغ چیزای جدید اما خوب رو شل کن سفت کن ها تون توجه کنین تا هر بار که دوباره انگیزه ساختین،کمی قوی تر بشین و در آخر یه استارت بدون شکست داشته باشین