چند روز پیش وسط یه جمع دوستانه یکی از بچهها گفت یه تعداد ویدئوی آموزشی در مورد عکاسی و فیلمبرداری تهیه کردم. چطوری میتونم این بستههای آموزشی رو بفروشم؟
ازش پرسیدم سایت یا اینستاگرام داری؟
پاسخ آمد «نخیر».
سوال کردم دمو واسه محصولت آماده کردی؟
پاسخ آمد «هرگز».
گفتم قیمت گذاشتی واسه پکیجت؟
پاسخ آمد «اصلا».
بعد رو کردم به بقیه گفتم شما که دوستش هستین با این شرایط حاضرین ازش بستۀ آموزشی بخرین؟
پاسخم را کسی از جمع نداد.
بار دیگر گفتم...
اینکه چیکار کنیم در ادامه میگم ؛) توصیه میکنم قبل از خوندن ادامۀ مطلب، 9 معیار برای ارزیابی عملکرد سایت رو بخونین.
بازدیدکنندۀ محترم رو با محصولات یا خدماتمون آشنا کنیم :) (حواسمون به حوصلۀ کسی که اولین بار باهامون روبرو میشه باشه)
حالا سوال اینه که کجا آگاهی بدیم؟
و اینکه چطور آگاهی بدیم؟
حالا وارد بازیِ بده - بستون میشیم...
وقتی بازدیدکننده رو آگاه کنیم تبدیل میشه به مشتری احتمالی. حالا وقتشه بگیم محصول یا خدمتمون چه گرهی از کارش باز میکنه.
خیالتون رو جمع کنم؛ تا مشتری احتمالی از شما خدمات رایگان نگیره به خدمات و محصولات پولی سایتتون سر نمیزنه.
خب بازیِ بده - بستون چیه؟
اگه بده - بستون رو متعادل انجام بدیم؛ مشتری احتمالی تبدیل میشه به مشتری بالقوه.
مشتری بالقوه یعنی احساس نیاز به محصول یا خدمات واسهش ایجاد شده. اما چرا محصول و خدمات ما رو در مقایسه با رقبا انتخاب کنه؟
چرا خدمات ما؟
چون نسخه آزمایشی (دمو) خدماتمون رو ارائه میکنیم.(مثلا اگه قراره خدمات رییس جمهوری بدیم برنامه 100 روزه میدیم)
چون خدماتمون رو با کیفیت ارائه میکنیم. (سعی میکنیم در زندگی مردم اونچنان رونق اقتصادی ایجاد کنیم)
چون مزیت داریم نسبت به رقبا. (حقوقدانیم نه سرهنگ)
تضمین بازگشت در صورت عدم رضایت میدیم. (واسه این یکی شرمنده؛))
تبریک میگم؛ شما تونستین محصولتون رو بفروشین ؛)
البته اگر بدونین چقدر مشتری رو در همین سه مرحله از دست دادین خیلی هم خوشحال نیستین ؛(
قیف بازاریابی این واقعیت رو به صورت شماتیک بهمون میگه:
واضحه در هر مرحله ریزش داریم. خُب قطعا همه جستجوکنندهها رو نمیشه تبدیل به خریدار کرد؛ ولی چیزی که باید حواسمون بهش باشه اینه که فرصتها رو از دست ندیم و فرایندهامون رو طوری تنظیم کنیم که قیف بازاریابیمون دهن گشاد بشه.
اکثر قریب به اتفاق کسب و کارها حدود 99.31 درصد (عدد تزئینی است) توانشون رو میذارن واسه مرحله اقدام (خرید) و عملا توانی واسه خدمات پس از فروش به مشتریهای موجود ندارند. در صورتی که آمار نشون میده:
دلیلی که مشتری رو مجاب میکنه برای تعامل مجدد رضایت از خدماته. هر اندازه راضی باشه به شما وفادار میشه. خب دیگه رسیدی به مشتری وفادار بگو الحمدلله...
درصدی از مشتریان وفادار، میشن طرفدار شما. این درصد به توانایی شما در ارائه خدمات (مخصوصا خدمات پس از فروش) بستگی داره. من به عنوان مشتری اگه از خدمات شما شگفت زده بشم به بقیه معرفی میکنم.
هر اندازه این خدمات رو بهتر انجام بدیم، مشتری از حس رضایت به حس شگفت زدگی میرسه.
مشتری وفادار واسمون تبلیغ میکنه، پستمون رو لایک میکنه، اگر بفهمه چقدر واسه این پست زحمت کشیدم بازنشر میکنه و به رفیقاش معرفی میکنه. همیشه دنبال مشتری طرفدار باشیم :)
حالا پاتو تو کفش مشتری بذار و این مسیر رو دوباره بیا. اگه قانع شدی محصول خودتو بخری که هیچ ولی اگه هنوزم خریدار نیستی در ادامه باهام همراه باش؛)