ویرگول
ورودثبت نام
soheil nik
soheil nik
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

قبل ضربه زدن، مغزتو تیز کن!


https://drive.google.com/file/d/1e1IcF5eH40kOXKh4OctaKXh5Ucukc0RX/view?usp=drive_link

اول از همه با دیدن کلیپ بالا شروع کن (لینک مشاهده در سایت شخصی من)

می‌خوام یه ذهنیت دقیقی راجع به پیشرفت و کسب مهارت ایجاد کنم. همونطور که تو این کلیپ دیدید (اسپویلر آلرت!) پدربزرگ مهربون قصه ما برای بلند کردن نوه خودش (هدف نهایی ضربه) شروع می‌کنه هرروز با کتل بال یا وزنه (چاقوتیزکن!) تمرین کردن. دقیقا داره چیو تمرین می‌ده؟ به طور خلاصه عضلات کمربند شانه‌ای (شمشیر) رو داره تقویت می‌کنه.

اغلب ما به واسطه نوع خودآگاهی‌ای که داریم نمی‌تونیم اونچه به صورت مکانیکی کار می‌کنه رو منفصل از خودمون ببینیم. یعنی عضلات کمربند شانه‌ای خودمون رو نمی‌تونیم در غالب یک واحد مستقل ببینیم که می‌تونه ضعیف‌تر یا قوی‌تر بشه. یعنی خودمون رو یه سیستم نمی‌بینیم که تعداد اجزای زیادی داره. یه خود می‌بینیم! درحالیکه وقتی بخوایم این خود رو پیشرفت بدیم، نیازه که هدف پیشرفت رو مشخص کنیم و بخش هایی از این سیستم پیچیده که به اون هدف مربوط می‌شه رو تمرین بدیم.

پدربزرگ قصه ما اگه به جای بلند کردن وزنه با دست و انجام حرکتی مشابه بلند کردن نوه اش بالا رفتن از پله رو تمرین می‌کرد که نمی‌تونست نوه اش رو بلند کنه! برای بلند کردن نوه‌اش باید اجزای درست یعنی شانه، کمر، بازو و... از سیستم بدنیش رو تقویت می‌کرد.

حالا اینجا داریم راجع به دستگاه عضلانی-اسکلتی صحبت می‌کنیم و راحت‌تر می‌شه عضلات دست رو به طور مستقل دید، تمرینش رو به صورت مستقل تصور کرد و نتیجه رو مستقل مورد ارزیابی قرار داد. اما وقتی بخوایم راجع به مدار تمرکز که وسط سیم‌پیچی‌های نورونی مغزه صحبت کنیم کار سخت می‌شه. چرا که ما نمی‌تونیم ببینیمش! اینکه بتونیم مداری از مغز رو به صورت انتزاعی مستقل از خود ببینیم کار سختیه. چون انتزاع خودآگاهی ما از خودمون انتزاع جا افتاده‌ای در ذهن ماست.

من هدف نهاییم اینه که هنگام درس خوندن تمرکز بالایی داشته باشم = بلند کردن نوه = هدف نهایی ضربه

برای این هدف یک سری مدار عصبی خاص در مغز خودم دارم = عضلات کمربند شانه‌ای پیرمرد = شمشیر

برای رسیدن به هدف نهایی نیازه که تمرینی انجام بدم که خاص این مدار باشه، یعنی به طور مثال مدیتیشن = بلند کردن وزنه = تیز کردن شمشیر

کل حرف رو اگر بخوام خلاصه کنم اینه که باید پروسه پیشرفت و یا کسب مهارت رو دو مرحله ای ببینید! اینجوری نیست که شما الان نمی‌تونید یه کاری رو انجام بدید، فیلم ببینید، کتاب بخونید، دوره‌اش رو تهیه کنید، و بعدش بتونید اون کار رو انجام بدید!

اگر الان نمیتونید اون کارو انجام بدید و شمشیرتون نمی‌بره، نیازه که تیزش کنید و بعد امتحان کنید. مدارهای مغز شما مثل عضلات شما مستقل از خود شما هستند و شما مستقل از آمادگی ذهنی خودتون یا میزان جدیتتون باید اونهارو تمرین بدید. همونطوری که اگه شما عضلات ضعیفی داشته باشید، اهمیتی نداره چقدر عزم جدی‌ای برای انجام کاری دارید، اگر مدارهای مربوط به تمرکز ذهنتون رو مستقل از اینکه چقدر دوست دارید تمرکز کنید، تقویت نکرده باشید نمی‌تونید تمرکز کنید!

قبل از ضربه زدن، شمشیرت رو تیز کن! مدارهای ذهن خودت رو مستقل از خودت ببین. اینا یه سری سلولن که دارن یه کاری رو با یه هدفی انجام می‌دن. خودشون شعور ندارن ببینن تو چی می‌خوای بگن چشم. مثل شمشیر! شمشیر فقط تیز و کند داره. خودش که پا نمی‌شه کسیو بزنه! باید راندمان کار کردن اون یه سری سلول عصبی که مسئول یک کار خاصی تو مغزت هستن رو ببری بالا و بعد جوری که می‌خوای استفاده کنی.

یکم سخت می‌شه اما اینکه میزان تسلطتت روی اون مدار عصبی خاص چقدر باشه هم باز با یه مدار عصبی دیگه مدیریت می‌شه که همونم باید مستقل ببینی و تمرینش بدی!

امیدوارم هدف اصلی این متن رو گرفته باشه.

  • سهیل نیک
کسب مهارتپیشرفتنوروساینسعلوم شناختی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید