غیرمنتظره بودن، یکی از ابزارهای قدرتمند در نوشتارهای تبلیغاتی و تجربه کاربری است که میتواند توجه کاربر را جلب کند و او را درگیر پیام کند. اما این ویژگی نیاز به تعادل دارد؛ پیامهای غیرمنتظره نباید گیجکننده یا بیارتباط باشند. در این مقاله، ۵ اصل کاربردی برای ایجاد حس غیرمنتظره در کپیرایتینگ و یوایکس رایتینگ بررسی میکنیم. این اصول به شما کمک میکنند پیامهایی جذاب، کنجکاویبرانگیز و ماندگارتر بنویسید.
مغز ما به صورت طبیعی برای تشخیص تغییرات در محیط اطرافش برنامهریزی شده است؛ چرا که تغییرات ممکن است حاوی فرصت یا تهدید باشند. در کپیرایتینگ و تجربه کاربری، ایجاد یک تغییر کوچک و غیرمنتظره در پیام یا طراحی میتواند توجه کاربر را فوراً جلب کند. این تغییر نباید گیجکننده باشد، بلکه باید به گونهای باشد که پیام اصلی را برجسته کند و تجربه کاربر را بهبود دهد.
برای جلب توجه کاربر، غافلگیری مانند یک تلنگر عمل میکند؛ چیزی غیرمنتظره یا متفاوت که فوراً چشم و ذهن را درگیر میکند. این حس غافلگیری میتواند کنجکاوی او را برانگیزد و او را وادار کند که به دنبال پاسخ یا کشف اطلاعات بیشتر برود. اما برای اینکه این توجه حفظ شود، باید عنصری از علاقهمندی در پیام وجود داشته باشد، مثل شایعهها یا محتوای جذابی که کاربر را به دنبال کردن و کشف بیشتر ترغیب میکند. در کپیرایتینگ، این اصل برای تبلیغات خلاقانه و ایجاد تعامل مؤثر است. در UX Writing، گاهی میتوان از این تکنیک در میکروکپیهای خلاقانه یا بخشهای تعاملی استفاده کرد.
وقتی کاربر وارد یک فرایند کشف یا حل معما میشود، درگیر نوعی یادگیری فعال و جذاب میشود که او را تشویق میکند مرحله به مرحله پیش برود. این شبیه همان اتفاقی است که در بازیها (گیمیفیکیشن) رخ میدهد؛ کاربر با کنجکاوی شروع میکند و برای رسیدن به پاسخ یا حل مسئله تلاش میکند. استفاده از ساختار معماگونه و گیمیفیکیشن باعث میشود کاربر به صورت فعال با پیام شما درگیر شود و مسیر کشف اطلاعات برایش به تجربهای جذاب و ماندگار تبدیل شود.
برای ایجاد جذابیت و درگیر کردن ذهن مخاطب، باید ابتدا یک شکاف اطلاعاتی یا سوالی بیپاسخ را مطرح کنیم. این شکاف ذهن مخاطب را قلقلک میدهد و باعث میشود که برای یافتن پاسخ، پیام یا محتوای شما را دنبال کند. برای اینکه مخاطب احساس نیاز به دنبال کردن پیام را داشته باشد، ابتدا سوالی جذاب یا شکاف اطلاعاتی ایجاد کنید و سپس به او نشان دهید که چطور محتوای شما این شکاف را پر خواهد کرد. این تکنیک حس کنجکاوی را به انگیزهای برای کشف و تعامل تبدیل میکند.
وقتی مفاهیم انتزاعی و کلی بیان میشوند، احتمال دارد مخاطب آنها را با تعبیرهای مختلف برداشت کند. در کپیرایتینگ و UX Writing، هر چه پیامها ملموستر و قابل مشاهدهتر باشند، کاربر راحتتر آنها را درک میکند و اقدام مورد نظر شما را انجام میدهد. ملموس بودن یعنی استفاده از مثالهای واقعی، فعالیتهای عینی و کلماتی که تصویرسازی ذهنی را برای مخاطب آسان کند.
غیرمنتظره بودن، اگر به درستی و در جای مناسب استفاده شود، میتواند پیام شما را متمایز و به یادماندنی کند. چه در نوشتار تبلیغاتی برای جذب مخاطب و چه در پیامهای تجربه کاربری برای ایجاد تعامل، این اصول کمک میکنند ارتباطی مؤثر و جذابتر با کاربران ایجاد کنید. همیشه به یاد داشته باشید که هدف، ایجاد تجربهای لذتبخش و بهینه برای مخاطب است.