در ابتدا این مكتب از سوی مخالفانش «منحل ها» یا «روبه زوال ها» نامیده می شد. اغلب طرفداران این مكتب شعرایی بودند كه علیه تشریفات، سردی و بی تفاوتی مكتب پرنس برخاسته بودند. آنان ورلن و مالرمه را به عنوان سردسته خود برگزیدند. اما سرانجام ژان مورآس درسال 1886 با انتشار بیانیه ای اعلام كرد كه :
«بعد از دوران رمانتیسم و پرنس ، ما شاهد عصر سمبولیسم هستیم. انقلابی كه درشعر توسط بودلر آغاز شد سپس از سوی ورلن و مالرمه ، برای استفاده از نماد درآثار ادبی ، تأیید شد».
و بدین ترتیب او نام این مكتب را «سمبولیسم» اعلام كرد و در این جریان هماهنگی و وحدتی را به وجود آورد و البته یكی دیگر از بیانیه های این مكتب را ورلن با انتشار شعر خود به نام «هنرشاعرانه» ارائه داد. در واقع نمادگرایی یا سمبولیسم عكس العملی بود در برابر ناتورالیسم و رئالیسم كه درآثار ادبی آن ها، مسائل اخلاقی رعایت نمی شد.
آنان معتقد بودند كه تمام واقعیتها باید بدون سانسور وبی پرده بیان شود و بطوركلی زولا ، نظریه پرداز رئالیستها، هنر را آیینه تمام نمای واقعیت تعریف می كرد. سمبولیسم مركب از كلمه «سمبول» به معنای نماد ، مظهر و رمز است سمبول نمایش عینی و محسوسی از اندیشه انتزاعی است.
همچنین سمبول بین جهان انتزاعی اندیشه و دنیای مادی اشیا پلی می سازد. بطور كلی سمبولیسم یا نمادپردازی به معنای هنربه كاربردن نمادها و رمزها برای بیان اندیشه است و درواقع سبك ادبی را سمبولیسم می گوییم كه درآن تشبیهات بسیار به كار برده می شود و برای هرفكر وتصور یا تشبیه، مظهر و سمبولی می آورند.
به عنوان مثال : تراز و نماد و نشانه عدالت است. البته استفاده از نماد در شعر نیمه دوم قرن نوزدهم ، كار تازه ای نبود بلكه سمبول درشعرهای فلسفی و ینی نیز نقش عمده ای داشت. اما نمادی كه سمبولیستها استفاده می كردند با نماد سنتی از برخی جهات متفاوت بود. به عنوان مثال : درشیوه سنتی از اشیای مادی برای بیان واقعیتهای غیرمادی استفاده نمی كردند بلكه درمجموع ، آن احساس و مفهوم انتزاعی را القا می كردند. از طرفیدرمكتب سمبولیسم نماد دیگر یك شیوه سبكی ابداع شاعر نبود بلكه استفاده از سمبول دراین مكتب یك قاعده محسوب می شد كه با كمك آن شاعر روابطی را ایجاد می كند كه جهان قابل احساس و قابل درك دنیوی را با جهان غیرقابل رؤیت آن سو به هم پیوند می دهد و شاعر بااستفاده از سمبول از دو مهلكه شعر تخیلی و شعر توصیفی می گریزد كه پیش از این در اغلب اثرها دیده می شد.
نماد : در آثار سمبولیستها حس رمز و راز كاملاً احساس می شود. آنان معتقدند كه ورای ظواهر باید سمبولهای دنیای ایده آل آنسو را درك كرد و از ظواهر دنیوی پافراتر گذاشت تا بتوان به حقایق دنیای ماوراء رسید و باید به وسیله نمادها مفاهیم غیرمادی را القا نمود.
موزیك : سمبولیستها در وهله اول به خوش آهنگی شعرو سپس به معنای آن توجه می كنند.
به كارگرفتن قدرت تجسم خواننده: پیروان این مكتب به جای اینكه به انتخاب دقیق و متناسب كلمات توجه كنند بیشتر به قدرت تجسم كلمات درخواننده اهمیت می دهند واین موضوع گاهی باعث ابهام و پیچیدگی متن می شود. دراین مكتب معمولاً از كلمات رایج و متداول استفاده می شود.
شعرآزاد : به دنبال ورلن، سمبولیستها به شعرآزاد یا ریتم فرد روی آوردند. آنان عقیده دارند كه آهنگ و وزن شعرهای دوازده سیلابی برای نوشتن ریتم درونی شعرهایشان مناسب نیست. به همین دلیل برای بیان افكارشان قالب شعرآزاد را ترجیح می دهند.
بیان ساده : سمبولیستها از تشریفات وقید و بندهای شعرپرنس گریزان بودند و بیشتر به بیان احساسات به شیوه ای دوستانه و راحت اهمیت می دادند درواقع دراین مكتب جایی برای سخنوری وكلام پیچیده وجود ندارد. به عقیده آنان هرچه موضوع ساده تر بیان شود هنرمندانه تر است .