زنان در مورد این مسئله بسیار حساس هستند. در اکثریت جوامع این عقیده وجود دارد که هر چه زنها زودتر ازدواج کنند، برای آنها بهتر میباشد. برخی دلیل این باور را در تواناییهای باروری و برخی هم دلیل این باور را در طراوات و تازگی زن میدانند. در این مورد میخواهیم مثالی را به شما ارائه دهیم، دختری ۲۰ ساله را در نظر بگیرید، که قصد ازدواج دارد. این دختر هنوز شبها را با رویاهای دخترانه خود به سر میکند و از روشهای جلوگیری از بارداری چیزی نمیداند.
از طرفی شاید هم حتی توانایی اداره یک خانواده و بزرگ کردن یک بچه را نیز نداشته باشد.اکثریت بر این باورند که میتوان سن ۲۸ تا ۳۲ سالگی را برای ازدواج مردان، مناسب دانست. در مورد سن مناسب ازدواج میتوانیم بگوییم، هیچ سن مناسبی برای آن وجود ندارد! هر زمان که شما آمادگی ازدواج را در خود دیدید و یا فرد مناسب و مورد نظرتان را پیدا کردید، زمان مناسب ازدواج شما فرا رسیده است. ما زوجهای خوشبخت بسیاری را دیده ایم که برخی در سنین بسیار کم و برخی هم در دهه ۶۰ سالگی از عمرشان با هم ازدواج کرده و خوشبخت هم هستند. پس میتوان گفت هیچ سن مناسب و ایده آلی برای ازدواج وجود ندارد!
برخی از زوجها تصور میکنند همیشه یک شخص ایده آل و عاری از هر گونه کم و کاستی، بیرون منتظر آنها میباشد. از این رو سعی میکنند سریعا رابطه فعلی خود را کنار گذاشته و به سراغ همان شخص ایده آل بروند. به این افراد باید گفت مطمئنا در روابط بعدی خود هم شکست خواهد خورد؛ زیراهیچ کس ایده آل نیست. در نهایت باید به شما بگوییم که همین باور اشتباه هر ساله طلاقهای بسیاری را رقم میزند. طلاقهایی که نتیجه آنها تنها یک بیوه زن تنهاست که هیچ گاه نتوانسته فرد ایده آل خود را بیابد.
نارضایتی نشانه شکست در رابطه گاهی ما شاهد اتفاقاتی مانند خیانت، پنهان کاری، مصرف مواد مخدر هستیم که به کلی رابطه را خراب کرده و موجب جدایی میشوند. اما علاوه بر اینها نشانههایی دیگر هم وجود دارند که در عین بی صدایی و مخفی بودن، زمزمههای پایان یک رابطه را گوشزد میکنند. جنگهای مکرر، عدم شور و عشق، بی رمق بودن در رابطه، &#۸۲۳۰; همگی نشانههایی از پایان یک رابطه را در خود دارند.
زوجهای موفق کسانی هستند که سعی میکنند، هرگونه اختلافی را به صورت مسالمت آمیز بین خودشان حل کنند و به جای تمرکز بر عیبها و مشکلات، بیش تر بر با هم بودن تمرکز خواهند کرد.
هنگامیکه شما مسئولیت یک خانه و خانواده را بر عهده میگیرید، ممکن است کودکان در اولویت دوم باشند؛ اما کارشناسان ازدواج توصیه میکنند قرار دادن کودکان در اولویت دوم کار اشتباهی است. در مقاله ای به نام Your Tango، نویسنده که خود یک مادر است ثابت میکند، بچهها در اولویت اول هستند. او برای اثبات حرف خود، مثالی از بچههای طلاق را ارائه میدهد.
همه ما میدانیم کودکان طلاق هرگز زندگی شادی نخواهند داشت و طلاق والدین میتواند تاثیر غیر قابل جبرانی بر روی آنها بگذارد؛ زیرا آنها از محبت مادر و یا پدر محروم خواهند بود و هیچ گاه نمیتوانند هر دو را در کنار هم داشته باشند.
در اولویت قرار دادن بچهها، بدین معنا نیست که رابطه و کیفیت آن فدای بچهها شود. به طور مثال کارشناسان توصیه میکنند والدین در عین این که از کودکان به صورت فداکارانه ای مراقبت میکنند، همواره روابط خود را فدای فرزندان نخواهند کرد. مثالی که میتوانیم در این مورد ارائه دهیم خواباندن کودکان در اتاقهای جداگانه است که بسیار مهم میباشد.