
کوروش پادشاه بزرگ ایرانی و فاتح کشورهای مختلفی در دنیا بوده است . این امر در تاریخ قطعی است و کسی نمی تواند آن را نفی کند. اما آیا در همین مرحله شناسایی ایشان به انتها می رسد؟ اسناد دست اول تاریخی به جای مانده از کوروش عبارتند از: منشور کوروش، سنگ نگاره انسان بالدار ، کاخ های پاسارگاد، آرامگاه کوروش.
اسناد با اعتبار کمتر کتیبه های بابل و هخامنشیان و سکه های هخامنشی است.
بعضی تاریخ و نوشته های بعد از زمان کوروش هم هستند مانند :تاریخ هرودوت، تاریخ گزنفون، نوشتههای دیگر مورخان یونانی(کتزیاس، بروسوس)
خوب بیایید برای اطلاع خودمان به این متون و شایعات و تعریف و انتقادات موجود بر له یا علیه ایشان بپردازیم.
در تفسیر المیزان به نقل از ابوکلام آزاد این مطلب را آورده اند (ترجمه تفسير الميزان، ج 13، تفسير آيات 83 تا 102 سوره كهف، صص 496 544 دفتر انتشارات اسلامى، بىتا، بىچا.) سوال آیا در قرآن از مشرکین تعریف شده است مسلم است که قرآن با تعریف از مشرکین میانه خوبی ندارد حال بنا بر ترجمه منشور ایشان قایل به چند خدایی بوده اند مثلا در متن منشور آمده است:
همه مردم بابل، همگی (مردم) سومر و اکد، (همه) شاهزادگان و فرمانروایان به وی (= کوروش) نماز بردند و بر دو پای او بوسه دادند (و) از پادشاهیاش شادمان شده، چهرهها درخشان کردند. . سروری که به یاری وی خدایان ِ در خطر مرگ (قرار گرفته) زندگی دوباره یافتند و از گزند و آسیب رها شدند، (و) همه خدایان به شادی او را همی ستودند و نامش را گرامی داشتند.
این موضوع خدایان و اینکه بردن خدایان به شهرهای خود حکایت از عدم موحد بودن ایشان است. پس نمی تواند ذو القرنین باشد. البته در این باره مطالب زیادی توسط متعصبین آمده که در تایید این امر می کوشند اما اسناد منجمله منشور کوروش از اعتقاد ایشان به چند خدایی حکایت دارد.
کوروش کبیر نقش مهمی در تاریخ یهود ایفا کرد و در عهد عتیق به عنوان منجی و نجاتدهنده یهودیان شناخته شده است. او پس از فتح بابل در سال ۵۳۸ پیش از میلاد، فرمان آزادی یهودیان را صادر کرد و به آنها اجازه داد که به اورشلیم بازگردند و معبد خود را بازسازی کنند. این اقدام باعث شد که یهودیان احترام زیادی برای کوروش قائل شوند و حتی او را ماشیح (مسیح) بنامند، لقبی که در متون یهودی معمولاً به افراد مقدس داده میشود.
نام کوروش کبیر در ۲۳ مورد بهطور مشخص در عهد عتیق ذکر شده است.
در کتاب عزرا آمده است که کوروش دستور داد ظروف طلا و نقره که توسط بختالنصر از معبد اورشلیم به بابل آورده شده بود، به یهودیان بازگردانده شود. همچنین، او هزینه بازسازی معبد را از خزانه دولت خود تأمین کرد2. این حمایت باعث شد که یهودیان بابل، که سالها در اسارت بودند، بتوانند به سرزمین خود بازگردند و زندگی جدیدی را آغاز کنند.
کوروش در سِفر اشعیاء، باب ۴۵ نیز مورد ستایش قرار گرفته و به عنوان برگزیده خداوند معرفی شده است. این نشاندهنده جایگاه ویژه او در تاریخ یهود است. برخی مورخان معتقدند که سیاستهای کوروش در قبال یهودیان نهتنها از روی انساندوستی، بلکه بخشی از استراتژی او برای تثبیت قدرت در منطقه بوده است.
حضرت موسی (ع) حدود قرنهای ۱۳ تا ۱۵ پیش از میلاد به پیامبری رسید. یعنی حداقل زمان حضرت موسی و در کتابی که ایشان به عنوان تورات و کلام خدا آورده است نبوده است و بعدها اضافه شده است.
در منشور کوروش در حمله و تصرف بابل حکایت از تصرف بدون خشونت است که اسناد آن موجود است. اما در حمله به نینوا و نابودی تمدن های لیدی و عیلامی اسنادی هست که اشاره به خشونت دارد از جمله این اسناد در کتابهای زیر آمده است:
گزنفون، کورشنامه، ترجمه رضا مشایخی، چاپ ششم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۶، صفحه ۲۱۴ تا ۲۱۶
بریان، پییر، تاریخ امپراتوری هخامنشیان، ترجمه مهدی سمسار، تهران، انتشارات زریاب، ۱۳۷۷، جلد اول، صفحه ۱۱۴ تا ۱۱۷ و ۱۲۵
بر خلاف آنچه در افکار عمومی رایج است برده داری در زمان کوروش همچنان رواج داشته و ایشان هم دستوراتی در این باره دارند. مورّخان کلاسیک از جمله هرودوت و محققان معاصر از جمله داندامایف، لوکونین، و کوک آوردهاند که کشور بابل که مغلوب تهاجم سپاه کوروش شده بود، موظّف بود علاوه بر خراج نقدی سالانه که شامل ۱۰۰۰ تالان (حدود ۳۰۰۰۰ کیلوگرم) نقره میشد، تعداد ۵۰۰ نفر پسر نوجوان را نیز تحویل دربار پارسیان دهد.
کشور حبشه (اتیوپی) در این بردهگیری و بهرهکشی سهم کمتری داشت و به ۵ پسر در هر سه سال اکتفاء میشد (پییر بریان ۵۰۰ پسر نوشته است).
کولخیس در گرجستان و دیگر مستعمرات قفقاز مشترکاً موظّف بودند در هر پنج سال ۱۰۰ پسر نوجوان و ۱۰۰ دختر باکره بهعنوان برده و کنیز تقدیم بارگاه پادشاه هخامنشی کنند.
از این دختران ستمکشیده و جدا شده از مادر و خانواده، بههمراه پسران زیبارو که در کارگاههای اختهگری هخامنشی اخته میشدند، انواعی از بهرهکشیها و سوءاستفادهها به عمل میآمد و بعضاً به سرداران هخامنشی که شجاعت و بیرحمی بیشتری به خرج میدادند، بخشیده میشدند.
تصویرهایی از این خواجگان ستمکشیدهی درباری بر سنگنگارههای درگاههای کاخ تچر و کاخ هدیش و کاخ حرمسرا در تخت جمشید دیده میشوند.
پییر بریان، تاریخ امپراتوری هخامنشیان، ترجمه مهدی سمسار، چاپ اول، انتشارات زریاب، تهران، ۱۳۷۷، جلد اول، صفحه ۱۸۲.
Herodotus, Histories, Book III (Thalia), chapter 92 and 97.
Dandamaev, Muhammad A. and Vladimir G. Lukonin, The Culture and Social Institutions of Ancient Iran, Translator Philip L. Kohl, New York, Cambridge University Press, 2004.
Cook, John M., The Persian Empire, New York, Schocken Books, 1983, pp 78-79.
ویل دورانت در باره ایشان می گوید که آنچه در باره ایشان به یقین می رسیم این است که ایشان زیبا و خوش اندام بوده است و موسس سلسله هخامنشی و ایجاد یک ارتش قدرتمند. ویل دورانت از بقیه موارد منتسب به کوروش با عنوان افسانه یاد می کند.(فصل 13 کتاب نخست تاریخ تمدن ، پارس)
کوروش و حقوق زنان:
ازدواج با محارم یکی از موارد انتقادی به ایشان است که بعضی به شدت آن را رد و برخی به شدت تایید می کنند. ازجمله ازدواج ایشان با خاله خودش است که در پرده ای از ابهام است
بذل و بخشش زنان از مواردی است که به ایشان نسبت داده شده است مثلا در کوروشنامه (سیروپدیا) اثر گزنفون: کتابی که توسط مورخ یونانی نوشته شده و تصویری از کوروش بهعنوان یک فرمانروای آرمانی ارائه میدهد. نیز اشاره به این موضوعات شده است به موجب این متن، کورش پس از آنکه دختر زیبایی را که مادها همراه با خیمه و خوابگاه به او تقدیم کرده بودند، به حضور پذیرفت، به سراغ تقسیم زنان اسیر و غنائم جنگی ناشی از غارت ماد و سرزمینهای غربی ایران رفت. او یکی از زنان «تحت تملک» خود را که نوازندهای خوش الحان بود، به یکی از همدستان خود بخشید تا «اقامتگاه جنگیاش دلکشتر و روحپرورتر از خانهاش شود».
برای آگاهی بیشتر بنگرید به: گزنفون، کوروشنامه، ترجمه رضا مشایخی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ ششم، ۱۳۸۶، صفحه ۱۲۳ تا ۱۲۸
کروروش راباید آن طور که هست شناخت و معرفی نمود ایجاد داستان سرایی نه تنها اعتبار تاریخ ما را زیر سوال می برد می تواند باعث سو استفاده برخی از نام ایشان بشود مانند ناتانیاهو و امثالهم موفق باشید
