در ادبیات علمی کشور ما معمولا ما از ترجمه واژه های انگلیسی یا سایر زبانها استفاده می کنیم که گاهگاهی ما را دچار مشکل می سازد. در تعریف سه واژه بالا در زبان فارسی کلماتی مانند حکومت، دولت، کشور ، ایالت دیده می شود که هر کدام بار معنایی خاصی برای ما و برای سایر زبانها دارد برای یکسان شدن مفهوم شاید نیاز به یک تعریف عملیاتی باشد. بیایید ما در این متن به جای واژه های stste و country کلمه کشور را استفاده کنیم . و به جای government کلمه دولت و یا حکومت را به کار ببریم.
1. کشور (state) یک نهاد جغرافیایی است که از حاکمیت برخوردار است در حالی که دولت (government) سازمانی است که قوانین کشور را ایجاد، تعریف و اجرا می کند.
2. به یک دولت (government) قدرت مقننه، مجریه و قضایی داده می شود تا کشور (state) را اداره کند، در حالی که کشور (state) باید دارای مردم، زمین، حاکمیت و حکومت باشد تا به رسمیت شناخته شود. هرکشور دارای شخصیت واحدی با چهار عنصر اساسی جمعیت، قلمرو، دولت و حاکمیت است. با این حال، دولت ها می توانند اشکال مختلفی داشته باشند - پارلمانی یا ریاستی، واحد یا فدرال یا مخلوطی از اینها. حکومت می تواند سلطنتی یا اشرافی یا دموکراتیک یا دیکتاتوری باشد. مردم با انتخاب خود می توانند شکل حکومت خود را تغییر دهند. اما کشور به طور مستقل وجود دارد و ویژگی یکسانی دارد.
3. هر دو انواع مختلفی دارند، اما در حالی که یک کشور (state) به تنهایی وجود دارد و مهم نیست که چه کسی آن را اداره می کند، دولت ها (government) می توانند بر اساس خواست مردم جایگزین شوند.
4. کشور یاحکومت (state) یک قلمرو است در حالی که یک دولت (government) نهادی است که قلمرو را اداره یا مدیریت می کند. دولت یک آژانس یا عامل کشور است: دولت یک سازمان حاکمیتی است که برای کشورعمل می کندو اراده کشور یاحکومت را به صورت قوانین تنظیم و اجرا می کند و انطباق با قوانین کشور را تضمین می نماید. دولت از طرف کشور قدرت و اختیار را اعمال می کند.
5. کشور یاحکومت انتزاعی است، دولت عینی است:
کشور یک مفهوم، یک ایده یا نامی است که برای نشان دادن جامعه ای از افراد ساکن در یک سرزمین معین و سازماندهی شده برای اعمال حاکمیت استفاده می شود. کشور عینی نیست انتزاعی است. دولت توسط مردم کشور ساخته می شود. توسط نمایندگان مردم تشکیل می شود. تشکیلات و شکل مشخص و معینی دارد. می توان آن را به عنوان تیمی از مردم در نظر گرفت که از قدرت حکومت استفاده می کنند.
6. دولت فقط توسط بخشی از جمعیت کشور سازماندهی می شود:
کل جمعیت بخشی از کشور است. همه مردم شهروند کشور هستند. اما دولت را نمایندگان مردم می سازند. فقط برخی از مردم که به عنوان نمایندگان مردم انتخاب می شوند، دولت یک کشور را تشکیل می دهند. تعداد آنها فقط به چند صد نفر محدود است. در هند حدود 5500 نماینده پارلمان و نماینده مجلس نمایندگان کل جمعیت حدود 110 کرور را تشکیل می دهند و قدرت سیاسی را در مرکز و در تمام ایالت های هند اعمال می کنند.
7. عضویت یک کشور یاحکومت اجباری است اما در دولت اینطور نیست:
همه مردم شهروند کشور هستند. آنها با هم جمعیت کشوررا تشکیل می دهند. هر یک به طور معمول در زمان تولد به طور خودکار عضویت (شهروندی) یک کشور را دریافت می کند و به زندگی خود ادامه می دهد. با این حال، عضویت در دولت به صورت خودکار نیست. هیچ کس را نمی توان مجبور کرد که بخشی از آن شود. هر کسی می تواند داوطلبانه به دنبال انتخابات باشد، به عنوان نماینده مردم انتخاب شود و بخشی از دولت شود. فقط برخی افراد دولت را تشکیل می دهند.
8. حاکمیت متعلق به کشور است نه دولت:
حاکمیت ویژگی بارز کشوراست. متعلق به کشوراست. دولت از طرف کشور قدرت را اعمال می کند. بر اساس حاکمیت کشور عمل می کند. حاكميت، قدرت والاي کشور بوده که همه جانبه، مطلق، نامحدود و فراگير است. دولت فقط اختیارات مشخص و محدودی را اعمال می کند.
9. قلمرو متعلق به کشور است:
کشوردارای مالکیت مستقل و صلاحیت قضایی بر قلمرو خود است. کشور یک موجودیت سرزمینی است و قلمرو متعلق به آن است. دولت مسئولیت حفظ، حفاظت و دفاع از قلمرو کشور را دارد. قوانین وضع شده توسط دولت در تمام بخش های قلمرو کشورقابل اجرا است، اما قلمرو متعلق به کشور است نه به دولت.
10. کشور دائمی است، دولت موقت است:
دولت ها مرتب می آیند و می روند. پس از هر انتخابات عمومی دولت تغییر می کند. همچنین می تواند از طریق یک انتخابات یا حتی از طریق یک انقلاب دستخوش تغییر کامل شود. کشور دائمی است تا زمانی که از حاکمیت خود برخوردار باشد، به طور مداوم زنده است. هند مستقل از سال 1947 به عنوان یک کشور مستقل ، مستقل به زندگی خود ادامه می دهد. با این حال، او شاهد ظهور و سقوط چندین دولت در سطوح ملی و ایالتی بوده است.