سیستم هدایت و کنترلی که نحوه اداره و نظارت هیئت مدیره بر یک شرکت را دیکته می کند
حاکمیت شرکتی چیست؟
حاکمیت شرکتی چیزی است کاملاً متفاوت از فعالیت های مدیریت عملیاتی روزانه که توسط مدیران یک شرکت اعمال می شود. این یک سیستم هدایت و کنترل است که نحوه اداره و نظارت هیئت مدیره یک شرکت را دیکته می کند.
حاکمیت شرکتی
خلاصه:
حاکمیت شرکتی سیستمی از قوانین، خط مشی ها و شیوه هایی است که نحوه مدیریت و نظارت هیئت مدیره یک شرکت بر عملیات یک شرکت را دیکته می کند.
حاکمیت شرکتی شامل اصول شفافیت، پاسخگویی و امنیت است.
حاکمیت شرکتی ضعیف در بهترین حالت منجر به شکست شرکت در دستیابی به اهداف تعیین شده خود می شود و در بدترین حالت می تواند منجر به سقوط شرکت و ضررهای مالی قابل توجهی برای سهامداران شود.
یک اصل کلیدی حاکمیت شرکتی - تقدم سهامداران
شاید یکی از مهمترین اصول حاکمیت شرکتی، شناخت سهامداران باشد. تشخیص دوگانه است. اول، درک اساسی از اهمیت سهامداران برای هر شرکت وجود دارد - افرادی که سهام شرکت را در عملیات آن می خرند. حقوق صاحبان سهام یکی از منابع اصلی تامین مالی برای مشاغل است. دوم، از شناخت اساسی اهمیت سهامداران، اصل مسئولیت در قبال سهامداران پیروی می کند.
سیاست اجازه دادن به سهامداران برای انتخاب هیئت مدیره حیاتی است. "دستورالعمل اصلی" هیئت مدیره این است که همیشه به دنبال بهترین منافع سهامداران باشد. هیئت مدیره مدیرانی را استخدام می کند و بر آنها نظارت می کند که تیمی را تشکیل می دهند که عملیات روزانه یک شرکت را مدیریت می کنند. این به این معنی است که سهامداران، به طور موثر، در نحوه اداره یک شرکت نظر مستقیم دارند.
شفافیت
منافع سهامداران بخش عمده ای از حاکمیت شرکتی است. سهامداران ممکن است با اعضای جامعه ارتباط برقرار کنند که لزوماً علاقه ای به شرکت ندارند اما با این وجود می توانند از کالاها یا خدمات آن بهره مند شوند.
برقراری ارتباط با اعضای جامعه، خطوط ارتباطی را تشویق می کند که شفافیت شرکت را ترویج می کند. این بدان معنی است که همه اعضای جامعه - آنهایی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم تحت تأثیر شرکت قرار می گیرند - و اعضای مطبوعات درک روشنی از اهداف، تاکتیک ها و به طور کلی عملکرد شرکت دارند.
شفافیت به این معناست که هر کسی، چه در داخل یا خارج از شرکت، میتواند اقدامات شرکت را بررسی و تأیید کند. این اعتماد را تقویت می کند و احتمالاً افراد بیشتری را تشویق می کند تا از شرکت حمایت کنند و احتمالاً سهامدار شوند.
امنیت
یکی از جنبه های مهم حاکمیت شرکتی امنیت است. سهامداران و مشتریان/مشتریان باید مطمئن باشند که اطلاعات شخصی آنها توسط کاربران غیرمجاز فاش نمی شود یا به آنها دسترسی پیدا نمی کند. اطمینان از ایمن بودن فرآیندهای اختصاصی و اسرار تجاری شرکت به همان اندازه مهم است.
نقض داده ها فقط بسیار گران نیست. همچنین اعتماد عمومی به شرکت را تضعیف می کند که می تواند تأثیر منفی شدیدی بر قیمت سهام آن داشته باشد. از دست دادن اعتماد سرمایه گذار به معنای از دست دادن دسترسی به سرمایه ای است که برای رشد شرکت ضروری است.
همه افراد در یک شرکت، از کارکنان سطح ابتدایی گرفته تا اعضای هیئت مدیره، باید از رویههای امنیتی سازمانی مانند رمزهای عبور و روشهای احراز هویت آگاه باشند.
پیامدهای حاکمیت شرکتی ضعیف
یکی از بزرگترین اهداف حاکمیت شرکتی، ایجاد سیستمی از قوانین، خط مشی ها و شیوه ها برای یک شرکت است - به عبارت دیگر، برای پاسخگویی. هر بخش عمده «دولت» - سهامداران، هیئت مدیره، تیم مدیریت اجرایی و کارکنان شرکت - در قبال دیگران مسئول است، بنابراین همه آنها را پاسخگو نگه می دارد. بخشی از این پاسخگویی این واقعیت است که هیئت مدیره به طور منظم اطلاعات مالی را به سهامداران گزارش می دهد که منعکس کننده اصل شفافیت حاکمیت شرکتی است.
حاکمیت شرکتی ضعیف به بهترین وجه با یک مثال توضیح داده می شود و هیچ نمونه ای بهتر از شرکت انرون وجود ندارد. بسیاری از مدیران از تاکتیک های مبهم و روش های حسابداری پنهانی برای سرپوش گذاشتن بر این واقعیت استفاده کردند که اساساً در حال سرقت از شرکت بودند. ارقام اشتباهی به هیئت مدیره منتقل شد و هیئت مدیره این اطلاعات را به سهامداران گزارش نکرد.
با از بین رفتن روشهای حسابداری مسئولانه، سهامداران از این موضوع بیاطلاع بودند که بدهیها و بدهیهای شرکت بسیار بیشتر از آن چیزی است که شرکت میتوانست بازپرداخت کند. مدیران اجرایی در نهایت به چند جنایت متهم شدند و شرکت ورشکست شد. حقوق بازنشستگی کارمندان را کشت و به سهامداران صدمه زد.
هنگامی که حاکمیت شرکتی خوب کنار گذاشته می شود، یک شرکت در معرض خطر سقوط قرار می گیرد و سهامداران به شدت متضرر می شوند.