ماهيت راهبرد:
اينكه راهبرد ماهيتاً چیست و برچه مواردی دلالت دارد از مباحث بسیار مهم در شناخت مفهوم راهبرد است. اندیشمندان فراوانی هستند که درآثار خود از راهبرد به معنای صرف طرح ریزی سخن می گویند و برخی دیگر آن را برمجموعهای از اقدامات صرف اطلاق می نمایند. شناخت ماهیت راهبرد و مؤلفههای تشکیل دهنده آن تا اندازهای می تواند از این اختلاف نظرها جلوگیری نماید.
شاید بتوان گفت اولین کسی که از راهبرد به عنوان یک شیوه خاص برای دسترسی به اهداف نام می برد و آن را در یک مفهوم ابزاری خاص تعریف می کند کلاوزویتس است. او راهبرد را به معنای «استفاده از درگیریها برای دستیابی به هدف جنگ» تعریف می کند.
* برخی راهبرد را به عنوان وسیلهای برای بیان اراده و عزم سازمان در قالب عبارات اهداف بلندمدت، برنامههای اجرائی و ماهیتهای تخصیص منابع میدانند
* کسانی از راهبرد به عنوان تبیین کننده قلمرو رقابتی سازمان نام میبرند
* گروهی دیگر ماهیت راهبرد را تحت عناوین ذیل می دانند:
- به عنوان عکسالعملی در برابر فرصتها و تهدیدهای بیرونی و قوتها و ضعفهای درونی، به منظور کسب برتری رقابتی پایدار.
- راهبرد به عنوان روشی برای تبیین وظایف مدیریتی در سطوح سازمانی، رشته کاری و وظیفهای .
- راهبرد به عنوان یک الگوی منسجم، پیوسته و یکپارچه تصمیمات.
- راهبرد به عنوان تبیین کننده کمکهای اقتصادی و غیراقتصادی که سازمان در نظر دارد به ذینفعان خود ارائه میدهد.
- راهبرد به عنوان بیان کننده نیت راهبردی: گستره سازمان.
- راهبرد به عنوان ابزاری برای توسعهی شایستگیهای محوری سازمان.
- راهبرد به عنوان ابزاری برای سرمایهگذاری در منابع ملموس و غیرملموس جهت توسعهی قابلیتها به منظور حصول اطمینان از وجود برتری مداوم.
در جمع بندی می توان گفت هیچ یک از این تعاریف به تنهایی نمیتواند ذات و ماهیت راهبرد را به طور کامل تبیین نماید. هر یک از آنها وجهی از وجوه راهبرد را نمایان میسازند و وجوه دیگر را از نگاهها پنهان می دارند. پس می توان به این مختصر اکتفا کرد که راهبرد ذاتاً به مجموعهای از طرحها و اقدامات دلالت دارد که شیوههاي بهینه نیل به اهداف را تبیین میکند. بدیهی است اگر این اهداف در سطح ملی تعریف گردند ما دارای یک راهبرد ملی (بزرگ) خواهیم بود و اگر در سطح پیروزی در یک رویارویی با دشمن تعریف شوند، دارای یک راهبرد عملیاتی برای رسیدن به پیروزی می باشیم.
ویژگیهای راهبرد:
امروزه در تبیین راهبرد مناسب، گفته میشود که راهبردی مناسب است که دارای ویژگیهای ذیل باشد:
(1)- قابل اجرا باشد.
(2)- بر نقاط قوت و استفاده ازفرصتها تکیه داشته باشد.
(3)- با ارزشهای ملی و سازمانی سازگار باشد.
(4)- بومی وخاص آن سازمان باشد.
(5)- نسبت به رقبا برتری ایجاد کند.
(6)- نگاه به آینده داشته باشد.
(7)- روشن وگویا باشد.
چگونگی تعیین و تدوین راهبرد:
مدیران پس از تجزیه و تحلیل محیط، تعیین جهت گیری سازمانی و تعریف مأموریت، ارزشها، چشم انداز و اهداف سازمانی آماده تعیین راهبرد های سازمانی می باشند. تعیین راهبرد عبارتست از فرآیند تعیین زمینه های عملکرد مناسب جهت دستیابی به اهداف سازمانی در راستای مأموریت و فلسفهی وجودی سازمان. به عبارت دیگر راهبردها میبایست تحلیلهای محیطی را منعکس کرده و منتج به رسیدن به مأموریت و اهداف سازمانی شوند. تدوین راهبرد یکی از گامهای مدیریت راهبردی است. بنا بر این روشها و مدلهای تعییین راهبرد به تبع مدیریت راهبردی، ازیک تکنیک و دستورالعمل خاص پیروی نکرده، هریک حاوی یک مفهوم و یک بینش هستند. مدیریت راهبردی عبارتست از " هنر و علم تدوین، اجرا و ارزیابی تصمیمات بین وظیفهای که سازمان را در رسیدن به اهدافش توانمند میسازد" .
مدیریت راهبردی هم خانواده است با برنامهریزی راهبردی، مدیریت راهبردی بیشتر در دانشگاهها به کار میرود ولی برنامهریزی راهبردی بیشتر در دنیای کسب و کار و محیطهای مربوط به آن به کار برده میشود.
برنامهریزی راهبردی بهعنوان " تلاشی منظم و سازمان یافته در راستای دستیابی به تصمیمها و اقدامهای بنیادی که شکل دهنده و راهنمای آنچه یک سازمان (یا نهاد دیگر) هست، کارهایی که انجام میدهد و چرا این کارها را انجام می دهد، تعریف شده است"
* مدیریت راهبردی اشاره دارد به:
- تدوین راهبرد
- اجرای راهبرد
- ارزیابی راهبرد