علی اکبر حسنوند
علی اکبر حسنوند
خواندن ۸ دقیقه·۲ سال پیش

مدرنیته ، مدرنیسم، مدرنیزاسیون پیامد های آن



قرنها کلیسای کاتولیک با قوانین سخت گیرانه حاکم بر جوامع غربی بود، قوانینی که اجازه تفکر را به انسان نمی داد. انسان کنجکاو و متفکر این قوانین را به چالش کشید . انسان یک چیزی کم داشت . چرا کلیسا قانون را وضع می نماید؟ آیا تمامی سخن های کلیسا درست است؟ در این ایام در اروپا اتفاقی در حال شکل گیری بود رنساس (رنسانس، جنبش فرهنگیِ مهمی بود که آغازگر دورانی از انقلاب علمی و اصلاحات مذهبی و پیشرفت هنری در اروپا شد. عصر نوزایش، دوران گذار بین سده‌های میانه (قرون وسطی) و دوران جدید است.). واژه رنسانس از زبان فرانسه وام گرفته شده‌ است و به معنای تولد دوباره یا نوزایی است. آیا انسان با مدرنیته به خوشبختی رسید؟

درباره اینکه این تولد دوباره حیات فرهنگی در اروپا از چه زمانی آغاز شده است بحث‌های زیادی میان مورخان عصر رنسانس وجود دارد. برخی سال ۱۴۵۳ میلادی که فتح قسطنطنیه به دست ترکان عثمانی رخ داد را نقطه پایان قرون وسطی و آغاز عصر رنسانس می‌دانند. با تسخیر قسطنطنیه متفکران یونانی با متونی چند به اروپای غربی مهاجرت کردند و مطالعه فرهنگ و‌ اندیشه یونانی را گسترش دادند.

از نظر عده‌ای دیگر سال ۱۴۹۲ میلادی یعنی سال ورود اروپائیان به قاره آمریکا و همچنین ساکنین آن و مسافرت‌هایی که از قبل به آسیای شرقی و خاور میانه انجام داده بودند افق‌های جدیدی به روی آنان باز کرد و سبب آشنایی با فرهنگ‌ها، زبان‌ها و ادیان دیگر شد و راه‌های تجاری بیشتری را به روی آنان گشود.

ولی رنسانس نیز مانند همه اعصار سرنوشت ساز، به‌ یک‌باره آغاز نشد و یک‌باره نیز به اتمام نرسید. می‌توان گفت بسته شدن نطفه رنسانس یعنی آغاز حرکت‌های فکری مستقل از نظام فکری حاکم از اواسط قرن ۱۳ میلادی است. در این زمان کلیسای کاتولیک حاکم بلامنازع بر فرهنگ و سیاست قرون وسطی است همچنین در همین هنگام حاکمیت فلسفه و کلام مدرسی (اسکولاستیک) بر دانشگاه‌ها و سایر مراکز فرهنگی و دینی اروپای غربی مشاهده می‌شود. به‌هرحال به‌طور قطع نیمه دوم قرن ۱۵ و تمام قرن ۱۶ میلادی را می‌توان عصر رنسانس و دوران حاکمیت تفکر رنسانسی دانست.

ماحصل رنسانس فکری اروپاییان اومانیسم بود اومانیسم جنبشی فلسفی و ادبی است که زیربنای رنسانس می‌باشد و فرهنگ دوره مدرنیته را تشکیل می‌دهد. شاید بتوان گفت چهار عامل در مدرنیته تاثیر داشت

1- رنسانس2- رفرماسیون یا اصلاحات مذهبی3- عصر روشنگری 4- انقلاب صنعتی.

به شکل کلی می‌توان منظور از مدرنیته را جامعه مدرن دانست. از نظر تاریخی، دوران مدرن با دوره رنسانس آغاز شده و با عصر روشنگری و انقلاب فرانسه و ایده‌آلیسم آلمانی به عنوان گفتار کلیدی غرب تحکیم می‌شود. از و یژگی‌های این دوران می‌توان به این موارد اشاره نمود: در این دوره فردیت اعتلا یافته و سنت نقد می‌شود.

ویژگی‌های اصلی مدرنیته

سرکار خانم سعيده سادات موسوي این ویژگی ها را برای مدرنیته عنوان کرده است که به نظرم کامل است.

مدرنیته یک عهد و یک عالم است. جهان مدرن به طور ماهوی با قرون وسطی و جهان باستان غربی و نیز عالم دینی تفاوت دارد. مدرنیته به لحاظ نظری دارای این ویژگی‌ها است:

1. بشرانگاری و اومانیسم

2. تاکید و تکیه بر عقل جزوی نفسانیت مدار استیلاجو (عقل مدرن)

3. اعتقاد به اصل پیشرفت تاریخی

4. اصالت علم جدید

5. جدا کردن اخلاق از تار و پود عالم

6. تکنولوژی جدید و نظام تکنوکراسی

7. سکولاریزم و سکولاریزه کردن امور

8. بوروکراسی پیچیده مدرن

9. نیهیلیسم به عنوان صفت ذات

10. اعتقاد به قانون گذاری توسط عقل جزوی بشری و حق حاکمیت بشری

11. سرمایه داری

مدرنیسم: نوگرایی یا مدرنیسم که از آن به نام‌های نوین‌گرایی یا تجددگرایی نیز یاد می‌شود، یک جنبش فلسفی و هنری است که از دگرگونی‌های گسترده در جامعۀ غربی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم به وجود آمد. تجددگرایی یا نوگرایی، نوعی مکتب و جریان فکری به معنای استفاده انسان از دانش، فناوری و توان تجربی خود برای تولید، بهبود و تغییر محیط خود است. پیدایش مدرنیسم در غرب را می‌توان واکنشی بر ضد سنت و دین مسیحیت دانست. آیا به این ترتیب انسان به مطلوبیت خود رسید؟


مدرنیزاسیون:

پروژه نوسازی(مدرنیزاسیون) با تشویق سکولاریسم ،جدایی دین از دولت ،ناسیونالیسم ، صنعت و تمرکز سیاسی دردولت مدرن ملی ،موجب بیگانه سازی بخشهای مهمی از جامعه سنتی و از جمله گروههای مذهبی ،اقلیتهای قومی و برخی شئون مختلف اجتماعی از آن می شود . روند صنعتی شدن و مدرنیزاسیون نمیتواند بدون حذف یا تضعیف طبقات و گروههای سنتی و مذهبی به پیش برود . سکولاریسم تنها به قیمت ضعف و زوال نهادهای مذهبی تحقق می یابد . با توجه به ضعف پروژه مدرنیسم و نوسازی و قدرت و قوت سنت و مذهب، تنوعات جامعه سنتی به سهولت قابل حذف و تضعیف نیستند.

تجدد غربی فرایندی خود جوش و تصادفی و محصول انقلاب فکری و نظری قرون جدید بود که بعدها به وسیله انقلابهای صنعتی و سیاسی تکمیل شد . تجدد در غرب تجربه ای نا خود آگاه بود ،یعنی کار گزاران تجدد ،الگویی از پیش تعیین شده و مشخص در پیش روی خود نداشتند . ویژگی دیگر آن در سرعت آرام و حرکت تدریجی آن بود . تجدد(مدرنیته) موجب گسترش سکولاریسم ، جدایی دین از دولت ،ناسیو نالیسم و رشد صنعت و تجارت گردید . حامی و کار گزاران تجدد را می توان بورژوازی تجاری و سپس صنعتی اروپا پس از قرون وسطی محسوب کرد . در حقیقت تجدد ریشه در طرز فکر و نگرش لیبرالی اقتصادی و سیاسی بورژوازی غربی داشته است .

روند نوسازی در کشورهای غیر غربی ، تجربه ای غیر خود جوش و برگرفته از فرهنگهای دیگر بوده که به شکلی سریع و سازمان یافته در این کشورها به اجرا در آمده که همین امر تأثیر مهم و اساسی در تاریخ اخیر این کشورها باقی گذاشته است . پیدایش ناهماهنگیهای آشکار و سیستماتیک میان حوزه های مختلف اجتماعی ،اقتصادی ،فرهنگی و سیاسی و رویا رویی و کشمکش میان سنت و مدرنیسم و افزایش پتانسیل منازعه فکری و اجتماعی و شکافهای گسترده اجتماعی از جمله پیامدهای همین خصلت ناگهانی و سریع فرایند نوسازی است .

مسئله مهم دیگر این است که تجدد غربی در زمانی طولانی عمدتا توسط بخشهایی از جامعه مدنی و گروهها و طبقات اجتماعی جریان داشته اما نوسازی (مدرنیزاسیون ) در جوامع غیر غربی عمدتا توسط دولتها و اغلب دولتهای اقتدار گرا به اجرا در آمده است .

تفاوت دیگر بین تجدد در غرب و نوسازی در جوامع غیر غربی در این است که کارگزاران تجدد الگویی از پیش تعیین شده پیش روی خود نداشتند در حالی که در تجربه نوسازی در کشورهای غیر غربی الگوی غرب برای اقتباس کارگزاران نوسازی وجود داشته است .

مدرنیسم در دولتهای غربی امری تدریجی و مخلوق ایشان بود وبرای آنها احساس غرور و سربلندی ایجاد می نمود ولی این امر در کشورهای جهان سوم با کشف فاصله بوجود آمده بین دنیای مدرنیسم و دنیای آنان هرچند با روند مدرنیزاسیون سعی در رفع این شکاف را دارند اما هرچه بیشتر به جلو می روند با درک عمق این اختلاف بیشتر احساس حقارت و سرخوردگی خواهند داشت؟!؟!؟

در ایران روشنفکران و پیامد آن در زمان رضا خان سعی در مدرنیزاسیون داشتند و این تجدد خواهی را در تغییر وضعیت ظاهری ایجاد نمودند. کلاه فرنگی و کلاه پهلوی به سر گذاشتن به جای لباسهای خودشان فکل کراوات انداختن را تجدد و مدرنیته قلمداد کردند. مکانیزه سازی و ایجاد فناوری های ماشینی یک پیشرفت به حساب می آید.

اندیشه های انتقادی و پست مدرن نیز کم کم به راه افتادند . آیا انسان پست مدرن به مطلوبیت رسید؟

یکی از شاد ترین کشورهای دنیا در دنیای مدرن و پست مدرن فنلاند است.به نظر شما مردم فنلاند خوشبخت هستند؟ به آمارهایی در باره فنلاند توجه بفرمایید:

در 15 نوامبر 2019 وجود داشت. 4600 بی خانمان مجرد و 264 خانواده بی خانمان. (برآورد در میان سال های گذشته در خانواده ها وجود داشت. 680 نفر شامل خانواده های دارای خردسال و زوج بدون فرزند). تعداد واقعی افراد بی خانمان. در این صورت تقریباً 5280 و تعداد آنها خواهد بود. تعداد بی خانمان ها نسبت به سال 2018 200 نفر کاهش یافته است.

جمعیت اولیه فنلاند در پایان فوریه 5,550,066 نفر است. 22 مارس 2022- بر اساس داده های اولیه آمار فنلاند، جمعیت فنلاند در پایان فوریه 5،550،066 نفر بود. جمعیت کشورمان در بازه زمانی دی تا بهمن 467 نفر افزایش یافت. دلیل این افزایش افزایش مهاجرت از خارج بوده است، زیرا مهاجرت 2294 بیشتر از مهاجرت بوده است. تعداد تولدها 3206 نفر کمتر از تعداد فوت شدگان بود.

فرهنگ تغییر ناپذیر: سالمندان بسیار محافظه کار و ضد اجتماعی هستند، در حالی که نسل جوان بسیار روشن فکر هستند. اکثر مردم بسیار الکلی هستند.

عزت نفس پایین: ملت فنلاند به دلیل نگرش نسبت به چیزهای خاص، عزت نفس پایینی دارند. اکثر مردم در مورد موفقیت کشورها عادات منفی دارند.

الکلی ها: در طول سال ها، این کشور برای مصرف الکل و افسردگی مبارزه کرده است.


افسردگی: فنلاند، به ویژه در فصل پاییز، افسرده ترین کشور جهان محسوب می شود. هر روز سرد، مرطوب و بارانی است.

فنلاند در «گزارش جهانی شادی» در سال 2019 از میان 156 کشور، رتبه اول را به خود اختصاص داد و پس از آن دانمارک، نروژ، ایسلند، هلند و سوئیس قرار گرفتند. ایالات متحده در رتبه 19 قرار گرفت. کشورهای برتر از نظر همه عوامل اصلی حمایت از شادی: مراقبت، آزادی، سخاوت، صداقت، سلامت، درآمد و حکمرانی خوب رتبه بالایی را کسب کردند.

با اینحال بایستی مردم در این کشورها بسیار خوشبخت باشند حالا به یک آمار در باره خود کشی در هر صد نفر در چند کشور بپردازیم

کشور - میزان کل خودکشی - نرخ مرد- نرخ زن - جمعیت 2022

فنلاند 15.3 23.2 7.6 5,554,960

ایران 5.2 7.7 2.8 86,022,837

اسرائیل 5.3 8.4 2.3 8,922,892

بلژیک 18.3 24.9 11.8 11,668,278

آمریکا 16.1 25 7.5 334,805,269

به راستی انسان به دنبال چیست؟

آلمان کشت و مصرف ماری جوانا را آزاد کرده است و مصرف آن و نگهداری و فروش آن جرم نیست؟!؟!؟ چرا که اکثریت مردم گرایش به آن دارند؟!؟!؟ قوانین را انسانها ترسیم کرده اند.

ال جی پی تی ها یا رنگین کمانی ها: ترویج ازدواج همجنس گرا ها را در اقصی نقاط مدرن می بینیم و پست مدرن آن را به شدت با افکار فمینیستی قاطی کرده و در حال رواج آن هستند.


بلانسبت در ایران خودمان هشتگ من بی ناموس هستم را دارند ترویج می کنند.آیا انسان با این افکار دارای آزمون و خطاها خوشبخت می شود؟

قرون وسطیپست مدرنمدرنیسمخوشبختی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید