تاریخچه:
همه مردم در طول تاریخ بشریت با بلاتکلیفی های ناشی از بیکاری، بیماری، ناتوانی، مرگ و پیری مواجه بوده اند. در حوزه اقتصاد، گفته می شود که این جنبه های اجتناب ناپذیر زندگی تهدیدی برای امنیت اقتصادی فرد هستند.
برای یونانیان باستان امنیت اقتصادی به شکل آمفورهای روغن زیتون بود. روغن زیتون بسیار مغذی بود و می توان آن را برای دوره های نسبتا طولانی نگهداری کرد. یونانیها برای تأمین مخارج خود در مواقع ضروری، روغن زیتون ذخیره میکردند و این شکل امنیت اقتصادی آنها بود.
در اروپای قرون وسطی، سیستم فئودالی اساس امنیت اقتصادی بود و ارباب فئودال مسئول بقای اقتصادی رعیتی بود که در املاک کار می کردند. ارباب فئودال تا زمانی از امنیت اقتصادی برخوردار بود که رعیتهای مستمری برای کار در املاک وجود داشته باشد، و رعیتها تنها تا زمانی از امنیت اقتصادی برخوردار بودند که به اندازه کافی برای تأمین نیروی کار خود مناسب باشند. در طول قرون وسطی، ایده خیریه به عنوان یک ترتیب اقتصادی رسمی نیز برای اولین بار ظاهر شد.
اعضای خانواده و بستگان همیشه درجاتی از مسئولیت را در قبال یکدیگر احساس میکنند، و تا جایی که خانواده منابعی برای استفاده از آنها داشته است، اغلب منبع امنیت اقتصادی بهویژه برای افراد مسن یا ناتوان بوده است. و زمین خود شکل مهمی از امنیت اقتصادی برای کسانی بود که مالک آن بودند یا در مزارع زندگی می کردند.
اینها منابع سنتی امنیت اقتصادی هستند: دارایی ها. کار یدی؛ خانواده؛ و خیریه
تامین اجتماعی در اسلام:
شاید عین این واژه در اسلام نیامده باشد ولی قوانین شرعی بسیاری در این زمینه وجود دارد در واقع مصارف خمس و زکات و همچنین مواردی چون انفاق و صدقات و نذورات و قربانی ها از جمله مواردی هستند که می تواند برای افراد فقیر در جامعه مفید باشد. این کار نیاز به یک تحقیق جامع دارد.
اولین گام رسمی برای تامین اجتماعی:
آلمان اولین کشور صنعتی بود که برنامه تامین اجتماعی را اتخاذ کرد. در دهه 1880 صدراعظم اتو فون بیسمارک طرحی را برای بیمه اجباری بیماری و سالمندی برای حمایت از حقوق بگیران و افراد تحت تکفل آنها ایجاد کرد. در طی 30 سال آینده، سایر کشورهای اروپایی و آمریکای لاتین برنامههای مشابهی با ویژگیهای مختلف برای بهرهمندی از دستههای مختلف کارگران ایجاد کردند.
تامین اجتماعی به معنای امروزی:
در ایالات متحده، دولت فدرال مسئولیت اعطای حقوق بازنشستگی به جانبازان معلول جنگ انقلاب را پذیرفت. بعداً حقوق بازنشستگی به جانبازان از کار افتاده و سالخورده جنگ داخلی پرداخت شد. با این حال، اولین لایحه بازنشستگی فدرال تا سال 1909 ارائه نشد. برای پر کردن این خلأ، بسیاری از کارگران به هم پیوستند تا انجمنهای سودمندی را تشکیل دهند که بیمه بیماری، پیری و مزایای مراسم خاکسپاری را ارائه میکردند. دولت فدرال با یک طرح پس انداز پستی مردمی را تشویق کرد تا برای مواقع اضطراری آینده پول کنار بگذارند. افرادی که نمیتوانستند مدیریت کنند، از طریق خیریه خصوصی کمک میکردند، زیرا عموماً اعتقاد بر این بود که کسانی که میخواهند به خودشان کمک کنند، کمک میکنند.
در 8 ژوئن 1934، رئیس جمهور فرانکلین دی. روزولت، در پیامی به کنگره، قصد خود را برای ارائه برنامه ای برای تامین اجتماعی اعلام کرد. متعاقباً، رئیس جمهور با فرمان اجرایی کمیته امنیت اقتصادی را ایجاد کرد که متشکل از پنج مقام ارشد در سطح کابینه بود. به کمیته دستور داده شد که کل مشکل ناامنی اقتصادی را مطالعه کند و توصیه هایی ارائه کند که مبنای بررسی قانونگذاری توسط کنگره باشد. در سال 1935 تامین اجتماعی در آمریکا راه افتاد و متعاقب آن در سایر کشورها رواج یافت.
راهبردهای تامین اجتماعی:
در نظام تامین اجتماعی ما در واقع سه راهبرد یا شاید اینگونه عنوان گردد سه حوزه کاری عمده داریم:
نظام بیمه ای: نخستین راهبرد یا حوزه کاری نظام تامین اجتماعی است که در آن با مشارکت خود نفر در زمان اشتغال و پرداخت حق بیمه از انواع آن می تواند استفاده نماید که دو نمونه از مهمترین آنها بیمه بازنشستگی و بیمه خدمات درمانی است. البته صنعت بیمه امروزه در حال پیشرفت است و تقریبا تمامی ریسک های زندگی نفرات را می توانند پوشش دهند . بیمه های عمر و حوادث ، خودرو، مسئولیت، خانواده، و... ما فقط به دو مورد اول می پردازیم.
بیمه بازنشستگی : ابتدا باید بگویم زمانی که ما انسانها مدت زیادی نیست که با بیمه های بازنشستگی آشنا شده ایم و زمانی که می گویند زمان پیش بینی برای صندوق های بیمه بازنشستگی هفتاد سال است ، طبیعی است که هنوز در تمام دنیا این کار به صورت آزمون و خطای نسبی در حال اجرا است . تمام کشورها در حال بررسی نظامهای یکدیگر هستند تا مواردی مثل بحران چند سال پیش لهستان در حوزه بازنشستگی پیش نیاید. در حوزه بازنشستگی نظام امروز حاکم در کشور مااز نوع " مزایای تعریف شده" است که این نوع بیمه دارای نقاط ضعفی است که از آن جمله ورشکستگی صندوقهای بیمه است . نوع دیگر بیمه بازنشستگی کسورات تعریف شده است که در این نوع بیمه معمولا نفرات متضرر می گردند و صندوقهای بیمه پایدار می مانند. آقای دکتر صابر شیبانی یک طرح نظام سه رکنی بازنشستگی را در نیروهای مسلح ایران ارائه داده است که در آن سعی شده این معایب بر طرف گردد این سه رکن عبارتند از رکن یکم صندوق غیر ذخیره ای اجباری صندوق دوم ذخیره ای اجباری و صندوق سوم ذخیره ای اختیاری در این نوع صندوق بازنشستگی امکان پایداری و صرفه هر دو قسمت هم بیمه گذار و هم بیمه گر رعایت می شود.
بیمه خدمات درمانی: که یکی دیگر از محاسن نظام تامین اجتماعی است نیز دارای مشکلاتی است که آنهم زمانی پیش می آید که تعارض بین منافع بیمه شده و بیمه مربوطه پیش می آید که هر کدام سعی می کنند در قسمتهای پر هزینه سود ببرند مثلا بیمه شدگان دوست دارند هزینه های جراحی های زیبایی و بیماریهای صعب العلاج و دندانپزشکی را در ایران بیمه نمایند و شرکت های بیمه سعی می کنند از انجام آنها و قبول کردن در قرار داد طفره بروند. البته با همین وضعیت هم رضایت مندی نسبی را ایجاد کرده اند.
نظام حمایتی: شاید اصلی ترین دلیل ایجاد نظام تامین اجتماعی همین مورد باشد زنان بی سرپرست بچه های بی سرپرست و بیماران صعب العلاج و... مولا علی(ع) را بیاد بیاورید که مشک آب زنی را به خانه اش می رساند و با یتیم های آن بازی می کند و نان و خرما برای آنها تهیه می کرده اند. در واقع ایشان می خواهند بگویند وظیفه حاکمان کشورها از طریق بیت المال (بخوانید بودجه های دولتی) رسیدگی به این نفرات است. در کشور ما سازمانهای بهزیستی و کمیته امداد امام خمینی در این زمینه فعال هستند هرچند سازمانهای مردم نهاد زیادی نیز فعال می باشند ولی وظیفه اصلی را سازمان بهزیستی به عهده دارد. که در این راستا از کمک های مردمی نیز استفاده می نمایند.
نظام امدادی: در حین بروز حوادث و اتفاقات سازمانهایی هستند که به یاری مردم می شتابند. ستادهای بحران سازمانهایی مانند آتش نشانی و هلال احمر یا صلیب سرخ این نظام را اجرایی می کنند که در مواقع ضروری برابر قانوند در کشور ما نیروهای مسلح هم بایستی به کمک اعزام شوند . البته این مورد در سایر کشورها هم وجود دارد.
آیا این نظام به بلوغ رسیده است؟ البته این نظام در نیا و در ایران کارهای خوب و زیادی انجام داده است اما به نظر می رسد که هنوز جای کار دارد مثلا شاید خدمات رفاهی یکی از مواردی باشد که نیاز این افراد را در آینده بایستی برآورده سازد. بیماریهای افسردگی و سایر اختلالات روانی با نیازهای بازنشستگان و مددجویان و سایر جامعه هدف درگیر می شود و شاید نیاز باشد که آنها را با اعزام به مراکز تفریحی و یا کمپ های گروهی از جامعه هدف حمایت نمود. شاید این حمایت در حد گوش دادن به صحبت ایشات باشد. در واقع این را می خواهم بگویم همانگونه که در کتابهای مدیریت روابط انسانی می خوانیم با بر طرف نمودن نیازهای اولیه جامعه هدف باید نیازهای ثانویه آنان را نیز برطرف نمود .