آقا ما ایرانیها، نمی دانم کم شانس هستیم؟ گوشتمان شیرین است یا چه؟ همواره مورد تاخت تاز واقع می شویم دست آخر هم بدهکاریم؟!؟!؟ جهت استحضار شما در سایت یورو نیوز آمده است: درباره تعداد تلفات یا قربانیان غیر نظامی ایران در جریان جنگ جهانی اول، ارقام متفاوتی ذکر شده است. از یک میلیون نفر تا بیش از هشت میلیون نفر. محمدقلی مجد، مورخ ایرانی ساکن آمریکا، در کتاب «قحطی بزرگ و نسل کشی ایرانیان در فاصله سالهای ۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹»، تعداد ایرانیان قربانی جنگ جهانی اول را بیش از هشت میلیون نفر برشمرده است. آقای مجد جمعیت ایران را در زمان آغاز جنگ، ۱۸ تا ۲۰ میلیون نفر تخمین زده و مدعی است که حداقل ۴۰ درصد از مردم ایران در اثر قحطی و بیماریهای ناشی از جنگ جهانی اول مردند.
سالها پیش از محمدقلی مجد، احمد کسروی در آثار خودش این مدعا را مطرح کرده بود که مصائب ناشی از جنگ جهانی اول، یکسوم جمعیت ایران را به کام مرگ کشاند. مابین کسروی و محمدقلی مجد، نیکی کدی مورخ آمریکایی، در کتاب «ریشههای انقلاب ایران»، این مدعا را مطرح کرده است که قحطی ناشی از جنگ جهانی اول، به مرگ یکچهارم مردم ایران منتهی شد. البته نیکی کدی اشارهای نکرده است که جمعیت ایران در آن زمان چند نفر بود.
منتقدین محمدقلی مجد، جمعیت ایران را در زمان جنگ جهانی اول نه ۲۰ میلیون نفر که ۱۰ میلیون نفر میدانند. اما مورخان منتقد ارقام مذکور، معتقدند اسناد تاریخی نشان میدهد که جمعیت ایران در جنگ جهانی اول حدود ۱۰ میلیون نفر بوده است و تقریباً یک میلیون نفر ایرانی در جریان قحطی و بیماریهای ناشی از جنگ جان باختند.
از سال ۱۲۹۳ شمسی جنگ جهانی اول شروع شد و ایران اعلام بیطرفی کرد، دوره احمدشاه قاجار بود و قاجاریه در دوره زوال بود و ایران مملکتی ضعیف و بیدفاع بود. اما بعد خیلی راحت و البته برخلاف قوانین بینالمللی ایرانِ بیطرف در جنگ، توسط انگلیس از جنوب و روسیه تزاری از شمال اشغال شد. معلوم است این همه سرباز که خارجیها آوردند نان برای خوردن میخواستند و اینطوری بود که غله ایران را در شهرهای مختلف و بهروشهای مختلف مصادره کردند و خواربار و غله که غذای اصلی ایرانیان بود بهشدت گران شد.
انگلیسیها خودشان بعدا اعتراف کردند که میتوانستند از سایر نقاط دنیا نیز برای سربازانشان غذا بیاورند اما: «اگر محصولات غذایی ایران را جمعآوری نمیکردیم باید خودمان میآوردیم که بخش بزرگی از ناوگان کشتیرانی را اشغال میکرد»!
بعد هم زورگویی خارجیها برای چنگاندازی بر غله ایران کار را به جایی رساند که از سال ۱۲۹۶ شمسی در ایران قحطی شد؛ «قحطی بزرگ» که ۲ سال طول کشید و با بیماری و گرسنگی و هزار مکافات همراه بود و از جمعیت ۲۰ میلیونی ایران حدود ۸ میلیون نفر کم کرد! برآورد میشود که بیش از ۳ میلیون نفر فقط بهدلیل گرسنگی جان باخته باشند.
اینها را نیازی نیست مورخان دانشگاههای انگلستان در پشت میزها برای ما اثبات کنند. کنار دست پدر بزرگ مادر بزرگها که بنشینید برایتان از سال قحطی می گویند گندم یک من پنج تومان.
ارامنه مدعی هستند که عثمانی ها یک ملیون نفر از آنها را کشته اند و هر سال برای این کشتار سوگواری می کنند و بدنبال احقاق حق خود هستند(الان نه دولت عثمانی وجود دارد و نه خانواده مقتولین قابل توجه انها که به ما خرده می گیرند که ...) یهودیها مدعی هستند شش ملیون یهودی در آلمان جنگ دوم جهانی کشته شده اند. هیچ ارمنی و یا یهودی سعی نمی کند بررسی کند آیا یک ملیون ارمنی دقیق یک ملیون نفر بوده یا 999999 هزار نفر و یهودی ها 6 ملیون نفر بوده اند یا 5999999 نفر. اما این دوستان فرنگی ماب ایرانی برای کشف حقیقت سعی در کتمان عمق فاجعه در ایران را دارند مثلا:
می گوید: «اینکه قریب به ۱۰ میلیون ایرانی در جریان آن قحطی مرده باشند، مطلقاً با آمار مربوط به جمعیت ایران جور درنمیآید. به هر حال اینکه بگوییم در آن زمان ۱۰ میلیون ایرانی نمردند، اصلاً در جهت نفی مظالم بریتانیا در ایران نیست. اتفاقاً اغراق در آمار مرگ و میر و کشتار، موجب نادیده گرفته شدن اصل مظلومیت ملت ایران در مواجهه با مظالم اشغالگران انگلیسی و روسی و آلمانی است. یعنی دیگران فکر میکنند باقی حرفهای ما هم مثل همین آمار عجیب و غریب است! در هر صورت جمعیت ایران در آن زمان ۱۰ میلیون نفر تخمین زده میشود.»
یاتورج اتابکی استاد کرسی تاریخ اجتماعی خاورمیانه و آسیای مرکزی در دانشگاه لیدن هلند
آقای اتابکی با اشاره به رشته دموگرافی و جمعیتشناسی افزود: «تخمین جمعیت یک فرمول ریاضی دارد. عوامل مختلفی مثل درصد مرگ و میر ناشی از پیری و بیماری و سوانح طبیعی و چندین عامل دیگر را لحاظ میکنند تا نهایتاً به یک رقم خاص و تقریبی میرسند. تخمین جمعیت به شیوه علمی، بر اساس تمام گزارشها و احصائیههای پراکنده درباره جمعیت ایران در طول جنگ جهانی اول و نیز گزارشهای قبل از جنگ، نشان میدهد که جمعیت ایران در زمان جنگ جهانی اول حدود ۱۰ میلیون نفر بوده است. این رقم با ضریب خطای ده درصد است. یعنی جمعیت ایران حداقل ۹ میلیون و حداکثر ۱۱ میلیون نفر بوده است. اینکه یک نفر از جمعیت ۱۹ میلیون نفری ایران در طول جنگ مردند، فاجعهبار بوده است. برای نشان دادن فاجعه، لازم نیست رقم مرگ و میر را به شکلی غیرعلمی افزایش دهیم.»
عباس میلانی در کتاب «نگاهی به شاه»، بسیاری از آرای مطرح شده در کتاب محمدقلی مجد را محل تردید میداند و میگوید او منابعی را برگزیده است تا دیدگاه از پیش تعیین شدهاش تایید شود.
رکسانا فرمانفرماییان، استاد تاریخ دانشگاه کمبریج، معتقد است ایران در جنگ جهانی اول یکپنجم جمعیتش را از دست داد. اگر جمعیت ایران را در آن زمان ۱۰ میلیون نفر در نظر بگیریم، یعنی قول اکثر مورخان، بنابراین تلفات ایران در جنگ جهانی اول ۲ میلیون نفر بوده است. اما اگر جمعیت ایران را ۲۰ میلیون نفر در نظر بگیریم، یعنی رای محمدقلی مجد، آمار مرگ و میر از نظر رکسانا فرمانفرماییان به ۴ میلیون نفر میرسد.
یرواند آبراهامیان گفته است: «ما آماری در اختیار نداریم. اما یک تخمین محافظهکارانه این است که یک دهم جمعیت در ایران در فاصله سالهای ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۱ در ایران کشته شدهاند.» آبراهامیان شیوع آنفولانزای اسپانیایی را علت اصلی مرگ و میر در ایران دهه ۱۲۹۰ خورشیدی میداند. عوامل بعدی از نظر وی، بیماری وبا، خشکسالی و نهایتاً حضور نیروهای ارتشهای عثمانی و روسیه و بریتانیا در ایران بوده است.
یعنی تمام اساتید برجسته تاریخ که بطور کاملا خو جوش و اتفاقی همه در انگلستان تدریس می کنند نه با سند بلکه با حدس و گمان آمار کشتار ایرانیها را زیر سوال می برند. خداوکیلی اگر یک نفر بگوید هولو کاست وجود ندارد از صحنه روزگار محوش می کنند
همین ویکی پدیای انگلیسی سرپ کنید این می آید:شانزده کشور اروپایی به همراه کانادا و اسرائیل قوانینی علیه انکار هولوکاست دارند. انکار هولوکاست انکار کشتار سیستماتیک نسل کشی تقریباً شش میلیون یهودی در اروپا توسط آلمان نازی در دهه های 1930 و 1940 است. بسیاری از کشورها نیز قوانین گسترده تری دارند که انکار نسل کشی را جرم انگاری می کند. در میان کشورهایی که انکار هولوکاست را ممنوع می کنند، روسیه، اتریش، آلمان، مجارستان، لهستان و رومانی نیز سایر عناصر مرتبط با نازیسم مانند نمایش نمادهای نازی را ممنوع می کنند. در Think Tank بعنوان European Parliament اینها را 17 کشور می دانند.
بماند که کسانی مثل احمد کسروی در کتاب تاریخ 18 ساله آذربایجان نسبت به کشتار ارامنه در آن زمان اعتراض داشته و می گوید هر طرف که زور داشت فقط مردم ارومیه را می کشتند.