
پرسش ها، به مثابه اهرمی قدرتمند در ایجاد تغییرات بزرگ در زندگی افراد عمل می کنند.سوالات می توانند به افراد دیدگاه دهند، خلاقیت را تقویت کنند و از این طریق سبب حضور قدرتمندتر افراد در جلسات کوچینگ باشند.
مزیت روش کواکتیو نسبت به سایر روشها این است که مبتنی بر یک رابطه دو طرفه و پرسش محور است. اغلب، وقتی کوچها با یک مسئله یا پرسش شروع به کار میکنند، متوجه میشوند که درخواست دیگری در پس چالش فعلی کوچی وجود دارد. آنها با هر آنچه در لحظه پیش میآید،کنار میآیند، با آن همراه میشوند و میدانند فضایی که افراد در لحظه در آن حضور دارند، مکان ایدهآلی برای آنهاست. هر اتفاقی که میافتدفرصتی برای یادگیری و حرکت است.
ما انسان هستیم نه رباتهایی با برنامههای از قبل تعریف شده که برای انجام یک عملکرد خاص تنظیم شدهاند؛ در نتیجه اغلب نمیتوانیم جنبههای مختلف زندگی خود را از هم جدا یا به بخشهای کوچک و مرتب تقسیم کنیم. همه چیز به نوعی به هم مرتبط است و بنابراین رابطه کوچ/کوچی باید بتواند با جنبههای مختلف هر حوزه از زندگی یک فرد مثل کار، خانه، خانواده، روابط، پول، صمیمیت و … کار کند.
رابطه کوچ/کوچی بر دستیابی به نتایجی که مراجع میخواهد متمرکز است، نه آنچه که کوچ یا هر کس دیگری فکر میکند برای مراجع، بهترین است. وظیفه کوچ این است که اطمینان حاصل کند مراجعین همیشه به سمت رضایت و تعادل حرکت میکنند و میتوانند در روند زندگی خودمشارکت کنند حتی اگر روش انتخابی و راه حلهایشان با ذهنیت کوچ هم راستا نباشد.
در رویکرد کواکتیوکوچینگ مراجعین پاسخها را دارند یا اگر سوالات درست از آنها پرسیده شود، میتوانند پاسخ سوال خود را پیدا کنند. ازدیدگاه کوچِ فعال، هیچ چیز اشتباه یا نقصی وجود ندارد و نیازی به "اصلاح" مراجع نیست. کوچ صرفاً در حال کشف، آشکارسازی و صیقل دادن فردی است که خود از قبل پاسخ تمام ابهامات خود را دارد.
یک کوچ کنجکاو با سوالات تحریکآمیز، باز و جذابی که می پرسد، مراجع را بدون هیچ نتیجهگیری از پیش تعیینشده ای به نگاه کردن به یک جهت دیگر دعوت میکند. نکته جالب اینجاست که اینها، سوالات هدایتکننده نیستند و مربی به پاسخی که دریافت میکند وابسته نیست. اگرزاویه ای برای نگاه کردن مفید یا مرتبط نباشد، مراجع متوجه میشود و این را میگوید، مربی متوجه میشود که این یک بنبست است و سوال دیگری میپرسد و این همکاری متقابل، مزیت روش کواکتیو نسبت به سایر روشهاست.
کاوش با هم از طریق کنجکاوی، امکان برقراری ارتباطی غیرتهدیدآمیز و بازیگوشانه، پر از شگفتی و بدون قضاوت را فراهم میکند. سوالاتی مانند «نمیدانم چه میخواهی؟»، «نمیدانم زندگیات چگونه خواهد بود اگر میتوانستی آن را به هر شکلی که دوست داری طراحی کنی.»،«نمیدانم چه چیزی تو را عقب نگه میدارد» میتواند سرگرمکننده و هیجانانگیز و حتی قدرتمند برای تعمق باشد واین معجزه روش کواکتیو است که در فضایی تامل برانگیز در عین حال منعطف و انرژی بخش منجر به نتیجه میشود.