دیروز در جاده برای مدتی سرعتم را مقداری کم کردم تا چای بریزم... سرعت را که کم کردم یک وانت که در صندلی جلواش یک کودک نشسته بود از من سبقت گرفت... کودک خوشحال از اینکه وانتشان می تواند از من سبقت بگیرد، برگشت و یک لبخند بی نظیر را حواله ام کرد... تصمیم گرفته ام از این به بعد در جاده سرعت را گاهی کم کنم تا کودکان درون ماشین بخندند...