دکتر علیاصغر سعدآبادی؛ رئیس مرکز نوآوری علوم انسانی و اجتماعی دانشگاه شهید بهشتی درباره فعالیتهای این مرکز اظهار کرد: بیشتر مراکز نوآوری کشور در حوزههای فنی و مهندسی، محصولات دانشبنیان و نهایتاً پزشکی بودهاند، اما به نظر میرسد تأسیس مرکز نوآوری در حوزههای علوم انسانی، اثربخشتر و به لحاظ اقتصادی نیز درآمد بیشتری دارد.
سعدآبادی با بیان اینکه بخشی از بیشتر مشکلات کشور به حوزه علوم انسانی برمیگردد، تصریح کرد: حتی زمانی که کارخانهای ایجاد میشود تا حوزه علوم انسانی در کنار آن قرار نگیرد، محصولات آن کارخانه اثربخشی لازم را ندارد؛ 50 درصد فارغالتحصیلان دانشگاهی، در حوزه علوم انسانی هستند که بیشتر این فارغالتحصیلان یا بیکار هستند یا کار غیرمرتبط انجام میدهند که این نشان میدهد آن چیزی که در دانشگاهها به آنها میگوییم به درد جامعه نمیخورد.
سعدآبادی با اشاره به بیاعتمادی جامعه به حوزه علوم انسانی گفت: جامعه و صنایعی که بیرون از دانشگاه وجود دارد به این باور نرسیده است که دانشگاه میتواند مشکلاتشان را در حوزه علوم انسانی رفع کند چرا که در دفعات قبلی اینکار ناموفق بوده است به این دلیل که اساتید با مطالعه پروژهها و مقالات، راهکار ارائه میدادند، در حالی که راهکارهای حوزه علوم انسانی مورد به مورد فرق میکند.
رئیس این مرکز نوآوری دانشگاه شهید بهشتی تصریح کرد: در این مرکز مشکلاتی که در حوزه علوم انسانی در جامعه و صنعت وجود دارد را جمعآوری میکنیم که اصطلاحاً به آن ریورس پیچ (Reverse Pitch) گفته میشود؛ روند کار نیز به این صورت است که اول مشکلات سازمانها را احصا کرده و دستهبندی میکنیم و بعد از آن ایدهپردازها برای حل آن مشکل ایدهپردازی میکنند که به کل این فرایند "بههمرسانی" میگویند.
وی با اشاره به نقش شتابدهندهها در این فرایند خاطرنشان کرد: برای مشکلات، به دست ایدهپردازهای علوم انسانی راهحل ایجاد میشود و بعد از آن شتابدهندهها مشکلاتی از قبیل پول و سرمایه، ارتباطات (ایدهها برای عملیاتی شدن نیاز به یکسری ارتباطات دارند) و تیم را حل خواهند کرد؛ شتابدهنده امکاناتی از جمله مکان استقرار و تجیهزات نرمافزاری و سختافزاری را نیز فراهم میکند.
سعدآبادی با اشاره به ماهیت و وظایف صندوق نوآوری اجتماعی عنوان کرد: این صندوق از صندوقهای پژوهش و فناوریِ صندوق نوآوری و شکوفایی ریاست جمهوری است که موضوعات تسهیلات، منابع مالی و ضمانتنامهها را برای شرکتهای حوزه علوم انسانی فراهم میکند.
رئیس این مرکز نوآوری با بیان اینکه تعدادی از حوزههای علوم انسانی به صورت استارتاپ استودیویی جلو میرود، تصریح کرد: به عنوان نمونه یکسری دوستان از کانون پرورش فکری، شبکه کودک و از شبکه استارتاپی کشور را دور هم جمع کردهایم تا به صورت استارتاپ استودیویی مشکلات را حل کنند که در نگاه اول شاید درآمدزا نباشد اما به جای اینکه محصول یا خدماتی ایجاد بشود، خروجی آن استارتاپ، یک انسان توانمند در حوزه تولید محتوای کودک است.
سعدآبادی متذکر شد:کتابهای تدریسشده دانشگاه در حوزه علوم انسانی بزرگترین مشکلش این است که دانشِ خام وارداتی است و بیشتر مشکلات ما را حل نمیکند؛ ما قدرت ورود به محتوای کتابها را نداریم و کسی به ما این اجازه را نمیدهد اما در دانشگاه به ما این فرصت داده شده است حوزههایی را در کنار تحصیل دانشجویان تعریف کنیم تا مفاهیم عملیاتی و کاربردی و محتوای کتاب آنها را با زبان عملیاتیتری ارائه کنیم؛ از آنطرف دورهها را با شرکتهای بزرگ تعریف کنیم که تعدادی از خروجیها بلافاصله بعد از اتمام دورهها جذب آن سازمان بشوند.
وی با بیان اینکه اولین مرکز نوآوری علوم اجتماعی و انسانی در کشور مربوط به دانشگاه شهید بهشتی است، بیان کرد: ما مرکز رشد علوم انسانی در دانشگاه علامه هم البته داشتهایم اما در آنجا دیدگاه به علوم انسانی بیشتر، جنبههایی از علوم انسانی است که در خدمت تجاریسازی قرار میگیرد که میتوان مدیریت و حقوق را برای آن برشمرد اما به سایر جنبههای حوزه علوم انسانی از جمله حوزه ادبیات، تاریخ و حوزه ادیان نمیپردازد.
سعدآبادی با اشاره به درآمدزا بودن حوزههای علوم انسانی گفت: یک اشتباه استراتژیک وجود دارد که ما خیال میکنیم که فقط در حوزه پیچیدگیهای فنی قادر به درآمدزایی هستیم و از سایر حوزههای علوم انسانی درآمدی حاصل نمیشود به عنوان نمونه از تاریخ یا جغرافیا درآمدی حاصل نخواهد شد، در صورتی که استارتاپهایی وجود دارند که به عنوان نمونه در حوزه تاریخ از فناوریهای شبیهسازی استفاده میکنند تا تاریخ را شبیهسازی کنند؛ در قدیم یادتان باشد، درس تاریخ به صورت خیلی خشک به بچهها ارائه میشد و حالا فرض کنید یک دانشآموز با یک عینک در تاریخ قدم زده و حتی به فتحعلیشاه دست بدهد! اگر مفاهیم تاریخ به این شیوه آموزش داده بشود، بسیاری از دانشآموزان و والدین آنها حاضر هستند که برای این موضوع هزینه کنند.