افراد دارای اُتیسم در ارتباط با رشد مهارت های زبانی مشکل دارند گاهی در 18 – 24 ماهگی توانایی گفتار را از دست می دهند (این نوع اختلال تحت عنوان اُتیسم پس رونده شناخته شده است) دیر زبان باز می کنند و یا اصلا صحبت نمی کنند. کودکان دارای این اختلال ممکن است کلمات را بشنوند اما قادر به درک معنی نباشند. ارتباطات غیرکلامی نیز در گروه کودکان دارای اُتیسم مختل می شود. معمولا افراد دارای اُتیسم در درک ژست و حالت های بدن (آنچه زبان بدن خوانده می شود) مشکل دارند. آن ها به اشیاء اشاره نمی کنند. ممکن است تماس چشمی برقرار نکنند و یا در برابر لبخند، با لبخند پاسخ ندهند. واکنش ها و یا فقدان پاسخ دهی آنان می تواند بسیار گوشه گیرانه باشد که در نتیجه وجود موانع ارتباطی میان آنان و سایر افراد ایجاد شود.
کودکان دارای اُتیسم اغلب نسبت به اشیاء و جهان تخیلی وسواس و اشتغالات ذهنی خاصی از خود نشان می دهند (اغلب در ایجاد تمایز بین تخیل و واقعیت ناتوان هستند). این اشتغال ذهنی و وسواس معمولا بیشتر از حدی است که کودکان دارای رشد عادی از خود نشان می دهند. به عنوان مثال کودک ممکن است فقط با نخ بازی کند و یا رفتارهای یک حیوان را از خود نشان دهد. ممکن است در انتقال از یک فعالیت به فعالیتی دیگر مشکل داشته باشد و اصرار داشته باشد که یک فعالیت عادی و یا تشریفات خاصی – حتی رفتار و یا تشریفات فاقد معنی – را تکرار کند. رفتارهای تکراری مانند تکان دادن دست، تکان دادن خود و یا راه رفتن روی نوک پنجه تبدیل به نوعی عادت شود.
پزشکان متخصص مغز و اعصاب اطمینان دارند که اُتیسم نحوه عملکرد فرد را تغییر می دهد ( و تشریح مغز فرد دارای اتیسم نشان دهنده وجود اختلالاتی در بخش های مختلف است) و باعث می شود که گاهی علائم رفتاری مشخصی از خود نشان دهد. هر یک از علائم رفتاری در گستره ای از ملایم تا شدید قرار دارند. برای پیچیده تر کردن شرایط، می توان گفت که تمام کودکان دارای اُتیسم همه علائم رفتاری مربوط به اختلال را از خود نشان نمی دهند. علائم رفتاری بر فرآیند تشخیص حاکم هستند و درمان را دشوار می کند.
مشکلات دیگری همراه با اُتیسم مشاهده می شود که تشخیص را دشوارتر کرده و فرآیند درمان را پیچیده تر می کند. بعضی از مشکلات همراه عبارتند از:
اگر این اختلالات همراه با علائم اُتیسم بروز یابد تحت عنوان اختلالات کوموربید(همراه) نامیده می شوند و باید توسط پزشک مغز و اعصاب تشخیص دهنده اختلال، از نظر میزان اهمیت ((وزنی)) یکسان دریافت کند. شرایط همراه دیگری وجود دارد که نسبت به اتیسم در درجه دوم اهمیت قرار دارند. برای نمونه ای از این دسته از اختلالات می توان به افسردگی اشاره کرد. به عبارت دیگر، دشواری فرد در انجام تعامل با محیط و برقراری ارتباط با دیگران می توان عاملی برای ایجاد اختلال افسردگی باشد.